چه زیباست توانایی فرمانروایی و تسلط بر اعمال و افکار؛ حسی که مدتهاست در کوره راه سرگردانی گمش کردهام! من یک همسفر، یک گمگشته راه با کولهباری پر از آه و اندوه بزرگ در میان اینهمه راه و بیراه، گیج و مبهوت، نوری را دیدم. به سویش رفتم و راهی هموار پیش رویم نمایان شد. جرقه امید در ذهن و قلبم بیدار شد.
دستهایم را به سوی آن دراز کردم و خواستم دروازهاش را بگشایم؛ نهیبی آمد: «ای دوست به راه نور و رهایی خوش آمدی. رهجوی عشق، آرامش و رهایی، دستهایت را به ما بسپار. قلب، افکار و وجودت را از هر آنچه در گذشته بوده پاککن و با قدمهایی استوار به سوی نور و رهایی گام بردار. این راه و طریقت بیتردید حرمتها و بایدهای خود را دارد.»
نخستین گام این است که کولهات را با هر آنچه در آن نهادینه شده بر زمین بگذاری. سبکبال با ذهن و گوشهایی تطهیرشده وارد شو. باید با روح، قلب و جانت گوش به فرمان باشی و فرمانبردار دستورهایی شوی که هر یک نوید رهایی تو را از زنجیرهای سیاه بردگی، کبر، منیت، خودخواهی، خودبینی، قضاوت و صدها گرهای که تو را در بند کردهاند، میدهند؛ گرههایی که تو را در سیاهیها گرفتار کرده و از نور سعادت محروم ساختهاند.
مطیع و فرمانبردار باش تا بتوانی قدمهایت را درست، بدون لغزش و خستگی، استوار و یکبهیک برداری و به سرمنزل مقصود برسی. جز این راه هیچ راه دیگری برای رسیدن تو ممکن نیست. جسم و روحت را با باوری مطلق به ما بسپار؛ به ما و به راهی که هزاران نفر تا امروز دل و جان به آن سپردهاند و سربلند و آزاده به هر آنچه در صندوقچه آرزوهایشان قفل شده بود به آن دست یافتهاند. آنها قفلهای زنگاربسته را به آسانی گشودند چرا که به راهنما و بلد راه خود ایمان داشتند و به هر آنچه تأکید شد بدون هیچ اما و اگر فرمان بردند و در پایان این راه سربلندی، رهایی و فرمانروایی بر جسم و روح خود را تجربه کردند. من با آنان هستم و با آنان خواهم بود چرا که راه رهایی جز از طریق گوش به فرمان بودن به جلوداران راه حقیقت میسر نمیشود.
نویسنده: همسفر نغمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) نگهبان
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
51