چهارمین جلسه از دور چهل و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶٠ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد، به استادی راهنمای محترم مسافر تیمور، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر منوچهر با دستورجلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" در روز یکشنبه ۹ شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان تیمور هستم یک مسافر.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز هم در خدمت شما عزیزان هستم و آموزش میگیرم. از نگهبان جلسه و گروه مرزبانی تشکر میکنم که مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار نمودند تا خدمت کنم.
دستور جلسه این هفته عبارت است از "از فرمانبرداری تا فرماندهی". فرمان یعنی بایدها و نبایدهایی که انجام آنها باعث ایجاد یک فرآیند «تغییر، تبدیل، ترخیص» شده و در نهایت به ارتقا و تغییر جایگاه شخص منجر میشود. انجام فرامین یعنی تقوا و پرهیزکاری. فرمانبرداری یعنی دریافت فرامین و انجام بی چون و چرای آنها و فرمانبردار کسی است که فرامین را میگیرد و انجام میدهد. فرماندهی یعنی داشتن فرمان و فرمانده کسی است که فرامین را به دیگران ابلاغ میکند؛ این فرامین لازم الاجرا هستند.
در رابطه با این دستور جلسه، دانستن چند نکته مهم و ضروری است:
اول تشخیص فرمان؛ یعنی بتوانیم میان ارزش و ضد ارزش تمایز قائل شویم. بسیارند افرادی که به دلیل عدم تشخیص، دچار اشتباه میشوند و ضد ارزشی را مرتکب میشوند به خیال اینکه ارزش است. این به دلیل عدم دانایی و اطلاعات غلطی است که به عقل داده میشود. برای حل این مشکل باید روی سه ضلع مثلث دانایی یعنی تفکر، آموزش و تجربه به صورت یکسان و متعادل کار کرد. اگر یکی از این سه مورد مختل شود، کلاً مثلث تشکیل نمیشود و شخص علیرغم داشتن سواد بالا یا آموزش کافی به دانایی نمیرسد. تفکر یا تجربه یا آموزش هیچکدام به تنهایی کافی نیستند.
دوم تبدیل دانایی به دانایی موثر؛ افراد بسیاری هستند که در رابطه با یک موضوع دانایی دارند و میدانند کدام کار ارزش است و کدام کار ضد ارزش، ولی قدرت انجام دادن ارزشها و دوری از ضد ارزشها را ندارند؛ مشکل آنها در اینجاست که سه ضلع مثلث دانایی وجود دارد ولی اضلاع با هم برابر نیستند؛ یک یا دو ضلع از مثلث بسیار بزرگ شده و ضلع دیگر کوچک باقی مانده است. قدرت اجرای این فرد به اندازه کوچکترین ضلع مثلث است و بزرگی اضلاع دیگر فایدهای برای او ندارد.
سوم توجه به حسها و کار کردن روی آنها؛ حواس تنها معابر برقراری ارتباط شخص با دنیای اطراف و گرفتن اطلاعات هستند؛ اگر سالم باشند اطلاعات درست را به درون شخص منتقل میکنند و باعث دانایی میشوند که اولین قدم برای اجرای فرامین و فرمانبرداری است؛ برای این هدف تزکیه و پالایش و صبر بسیار کارساز است.
انسان در هر حال فرمانبردار است. وقتی فرامین استاد، معلم یا راهنما را اطاعت نمیکند، در واقع فرمانبردار جبهه مقابل یعنی شیطان است و دارد دستورات او را اجرا میکند و زمانی که فرمانبردار نیروهای مثبت و الهی است یعنی به دستورات شیطان دست رد میزند. یک فرمانده در عین فرماندهی همزمان یک فرمانبردار بسیار خوب نیز هست؛ مثلا در کنگره، یک راهنما همزمان که در جایگاه استادی و فرماندهی برای لژیون خود است، در جایگاه شاگردی و فرمانبرداری هم هست اما کسی که فرمانبردار نیست هرگز به فرماندهی نمیرسد.
اگر از دیدگاه مرتبه نفس به این دستور جلسه نگاه کنیم، کسی که فرمانبردار نیست علاوه بر عدم تشخیص و کامل نبودن مثلث دانایی، یک مشکل دیگر هم دارد و آن قرار داشتن نفس او، در مرتبه نفس اماره است؛ یعنی فرمانبردار نیروهای منفی است. نمیتواند فرمانبردار نیروهای مثبت و الهی باشد. وقتی آرام آرام از این مرتبه نفس عبور کند و به تشخیص و دانایی برسد آنگاه میداند که باید چه کاری انجام دهد ولی شاید نتواند اجرا کند؛ حالا او به مرتبه نفس لوامه وارد شده است؛ مرتکب اشتباه میشود اما پشیمان میشود و در آرزوی روزی است که بتواند از نیروهای مثبت فرمانبرداری کند و دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کند. در ادامه با تزکیه و پالایش و کار کردن روی حسهای خود به تدریج، به دروازههای نفس مطمئنه نزدیک میشود. این مرتبه از نفس، فرمانبرداری مطلق از نیروهای الهی و در عین حال زمان رسیدن به فرماندهی است. هم فرماندهی خود را به دست آورده و هم فرماندهی انسانهای دیگر را به او میدهند. مثل کسی که در کنگره به جایگاه راهنمایی میرسد. حالا او بنده خداست و بهشت را زیر پای او میگذارند.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

نگارش: مسافر حمید لژیون نوزدهم
عکسبرداری: مسافر ابوالقاسم لژیون یکم
تنظیم: مسافر جعفر لژیون نوزدهم
با احترام
مرزبان خبری مسافر وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
272