دستیابی به شجاعت فرماندهی از مسیر فرمانبرداری می‌گذرد

جلسه نهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر به استادی راهنما همسفر صدیقه، نگهبانی پهلوان همسفر فاطمه و دبیری همسفر مژگان با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز یکشنبه ۹ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.



خلاصه سخنان استاد:

این دستور جلسه دو مقوله است که در مورد آن‌ها صحبت می‌شود یکی فرمانبرداری و دیگری فرماندهی که مرتبط با یکدیگرند اگر بخواهیم معنی فرمانبرداری را بیان کنیم فرمانبرداری در واقع یک نوع تسلیم شدن و تبعیت از قوانین و دستورات است کسی که فرمانبردار است چشم‌ گفتن را به خوبی یاد گرفته و آن را سرلوحه کارش قرار می‌دهد و نیز یک شکرگزار واقعی می‌باشد که در وهله اول شکرگزار خداوند و سپس شکرگزار مربی و راهنمای خود می‌باشد کسانی که فرمانبردار هستند، همیشه در رفتار و عملکردشان نوعی تواضع و فروتنی دارند و مانند خمیری هستند که به خوبی ورز داده شده و نرم شده‌اند و به هر شکلی که بخواهند تبدیل می‌شوند.

اگر نیک بنگریم در کنگره نیز کسانی به درمان واقعی می‌رسند که یک فرمانبردار واقعی بوده و پس از رهایی نیز خدمتگزار خوبی شده اند، پس اگر یک فرمانبردار خوب باشیم، می‌توانیم رشد و تغییر کنیم. یک فرمانبردار خوب هیچ‌گاه منیت در رفتارش نیست و همیشه متواضع است، زمانی می‌توانیم یک فرمانبردار خوب باشیم که تابع راهنما و رب‌مان باشیم؛ بنابراین اگر بخواهیم همه این اعمال را به درستی انجام بدهیم، می‌توانیم به فرماندهی برسیم.

فرماندهی یعنی قدرت، شجاعت و نوعی رهبری را به تصویر می‌کشد، همچنین کسی می‌تواند به فرماندهی برسد که چالش‌ها و سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته و کارهایی را انجام داده که اکنون توانسته به جایگاه فرماندهی برسد، پس می‌توان گفت این جایگاه به راحتی به دست نمی‌آید و باید مراحل خاصی را پشت سر گذاشت تا بتوان به یک فرمانده خوب تبدیل شد. حال اگر بخواهیم بیرون از کنگره را در نظر بگیریم، فرمانده کسی است که جایگاه و مقام بالایی دارد و در یک ارتش و پادگان حکمرانی می‌کند، ولی در کنگره معنی فرمانده چیز دیگری است؛ در اینجا فرمانروای درون  و جسم من، عقل من است و من زمانی می‌توانم به فرماندهی جسمم برسم که بر افکار و اندیشه و بر روی نفسم تسلط داشته باشم و بتوانم کارهای درست و غلط را از هم تشخیص بدهم. فقط در این صورت است که می‌توانم فرمانده درستکاری باشم.

اگر بخواهم این دستور جلسه را در قالب لژیون سردار بیان کنم؛ جشن گلریزان سالی یک‌بار است و اگر بخواهم در این جشن خوب بدرخشم و مثمر ثمر باشم، باید در طول این یکسال برنامه‌ریزی درستی داشته باشم و از یک‌سری خواسته‌هایم بگذرم تا بتوانم عملکرد خوبی در جشن گلریزان داشته باشم. این نیاز به برنامه‌ریزی دارد تا بتوانم پس‌انداز درستی داشته باشم. همان‌طوری که آقای مهندس همیشه در مورد پس‌انداز صحبت کردند و این قضیه را برای ما شکافته‌اند که چطور می‌توانیم یک پس‌انداز داشته باشیم. همیشه در این مقوله صحبت راهنما خانم طاهره را به یاد می‌آورم که فرمودند: برای دنور‌ شدن برنامه داشتم و وقتی برای شام با خانواده بیرون می‌رفتیم، به همسرم می‌گفتم من شام نمی‌خواهم و به جای آن پولش را به من بده و من شاید تا ده سال دیگر هم به این موضوع نرسم و همین ذره‌ذره باعث شد که ابتدا سردار و سپس دنور بشود؛ پس من باید از یک سری خواسته‌هایم بگذرم و برنامه‌ریزی درستی داشته باشم تا بتوانم خوب بدرخشم.

چیز دیگری که به تازگی در حال انجام آن هستم، ورودم به لژیون جونز است که از این بابت خیلی خوشحالم. چیزی که برایم مهم است این است که با ورودم به لژیون جونز، در واقع یک مسافر تغذیه سالم هستم و هر چیزی که راهنما به من می‌گوید را باید گوش بدهم. شاید اصولش را آقای مهندس به من گفته‌اند که باید برای صبحانه تخم‌مرغ آب‌پز بخورم، دی‌سپ را قبل از صبحانه یا آخر شب بخورم یا سالاد خوردن را به من گفته‌اند، اما من تا زمانی که به فرمان راهنمایم گوش ندهم و چیزهایی که راهنما از من می‌خواهد را انجام ندهم، اگر تا ۱۰ سال هم بخواهم این رویه را پیش بروم، نمی‌توانم به نتیجه برسم. پس باید گوش به فرمان راهنمایم باشم تا بتوانم به آن نتیجه‌ای که می‌خواهم برسم. فرماندهی در واقع یک‌جور رسیدن به هدف است؛ رسیدن به چیزی که باید چالش‌های زیادی را پشت سر بگذاری تا بتوانی به آن برسی.


تعویض جایگاه دبیر:


 

مرزبان کشیک: همسفر زهرا
عکاس: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون هشتم)
تایپیست و ویرایش و ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر