English Version
This Site Is Available In English

از فرمان‌برداری تا فرماندهی

از فرمان‌برداری تا فرماندهی

مشارکت همسفر مریم.(ح):

فرماندهی یک معنی عام دارد و یک قانون کلی است که اگر انسان بخواهد در هر مقوله‌ای صاحب‌نظر باشد و بتواند کاری انجام دهد و در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد شرط لازم این است که فرمان‌برداری را خوب انجام دهد. فرماندهی صور آشکار مثل دستور دادن برای بلند کردن لیوان آب است و اگر فرماندهی در صور پنهان را بخواهیم تصویری در ذهن بوجود آوریم باید روی آن متمرکز شویم. فرماندهی جزء خواسته‌هایی است که در وجود انسان قرار دارد و همه ما دوست داریم فرمانده باشیم و وقتی این جایگاه به خطر می‌افتد حاضر هستیم بهاء سنگینی پرداخت کنیم تا این اتفاق بوجود نیاید. 

 

شخصی که دچار اعتیاد می‌شود خیلی کارها که قبلاً برایش قابل اجراء بوده در حال حاضر قابل اجراء نیست او چیزی را می‌خواهد و دستور هم می‌دهد؛ ولی اجراء نمی‌شود؛ چون مواد فرماندهی را بدست گرفته یا باید مواد بیشتری استفاده کند یا اگر نوع مواد را تغییر دهد باز هم موفق نمی‌شود که فرماندهی را بدست بگیرد؛ همچنین کودکی که مراحل راه رفتن یا حرف زدن را انجام می‌دهد چیزی نیست جزء نیروهایی که خداوند درون او قرار داده و آن‌ها را فرماندهی می‌کند که نتیجه این کار شادی و شعف زیادی به دنبال دارد. رقصیدن، انجام حرکات موزون در اینجا احساس و اصوات با بدن و جسم‌ ما منطبق و هماهنگ می‌شوند و با هم عمل می‌کنند که باعث شادی خود و دیگران می‌شود و هر کاری که انسان از انجام حس خوبی به او دست می‌دهد در واقع این است که به نیروی خودش مسلط می‌شود یعنی همان فرماندهی. 

 

حال برای اینکه فرمانده خوبی باشیم باید فرمان‌بردار خوبی باشیم کسی که می‌خواهد فرماندهی کند باید به نیروهای درونی و بیرونی احاطه داشته باشد و باید توانایی لازم را داشته باشد و به دانایی مؤثر یعنی آموزش مسلط باشد. انسان دچار اعتیاد برای اینکه از این تاریکی نجات پیدا کند و به فرماندهی باز گردد باید فرمان‌برادری کند و شرط آن آموزش از طریق استاد یا راهنما است که بی‌قید و شرط باید انجام دهد تا به شو، شود برسد. اگر متمرکز شویم باید فرمان‌برداری کنیم تا آن لذتی را که قبلاً با فرماندهی در زندگی خود درک کرده بودیم دوباره برگردد. اکنون با گوش دادن و نوشتن این سی‌دی به درک این مطلب رسیدم که اگر بخواهم فرمانده خوبی شوم ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشم و با چشم گفتن به راهنمایم بتوانم آموزش‌های کنگره را دریافت و به‌صورت عملی اجرایی نمایم. خداوند را شاکر هستم که با گوش دادن به این سی‌دی توانستم درک عمیقی از آنچه بدان نیاز داشتم را پیدا کنم.

 

مشارکت همسفر زهرا.(ن):

اگر انسان بخواهد در مقوله‌ای صاحب‌نظر شود و در جایگاه فرماندهی قرار گیرد شرط اول این است که فرمان‌برداری را به‌طور کامل انجام دهد. فرماندهی دارای صور آشکار و صور پنهان می‌باشد. صور آشکار: به این شکل است که انسان به جوارح و اعضاء خود فرمان می‌دهد تا عملی را انجام دهند. صور پنهان: اگر انسان بخواهد تصویری در ذهن خود بوجود آورد؛ اما تصویر دیگری نقش ببندد در فرماندهی انسان خلل ایجاد می‌شود و فرماندهی خود را از دست می‌دهد. فرماندهی، خواست درونی هر انسان است یعنی هر انسانی در هر جایگاهی که قرار دارد فرمانده بودن جزء خواسته‌هایش است؛ بنابراین من باید بدانم برای رسیدن به خواست درونی خودم که فرماندهی است فقط یک راه وجود دارد و آن فرمان‌برداری است من باید بدانم در هر محیط یکسری قوانین حکم‌فرما است مثلاً من وقتی وارد شعبه می‌شوم بایستی فرمان‌بردار گروه مرزبانی باشم من وقتی وارد کنگره می‌شوم بایستی قوانین و حرمت‌ها را رعایت کنم.

 

 برای من رهجو در هر لحظه مرزبانان‌هایی وجود دارد و من باید فرمان‌ها را بشناسم تا بدانم در هر زمان و هر جایی کدام فرامین را اجراء کنم. در سی‌دی فرمانروایان زمان به بنیان کنگره‌۶۰ مسئله فرماندهی را بسیار جالب و موشکافانه بیان می‌فرمایند: در این سی‌دی گفته شده از فرماندهی می‌تواند در سه بخش مورد بررسی قرار گیرد. ۱ـ فرماندهی ساده که از فرماندهی بر شهر وجودی خود انسان آغاز می‌شود. ۲ـ فرماندهی مرکب که فرماندهی انسان را بر انسان‌های دیگر است مثل پدر و مادر خانواده یا یک راهنما برای یک لژیون و قاعده مثلث موضوع فرماندهی است؛ بنابراین این مثلث از سه ضلع فرماندهی ساده، فرماندهی مرکب و موضوع فرماندهی تشکیل شده است.

 

من به کنگره می‌آیم و می‌خواهم فرمان‌برداری را به‌دست بگیریم کسانی را که به‌ عنوان راهنمایی انتخاب می‌کنم، چراغ راه من می‌شوند و به من کمک می‌کنند. راهنمای مسافر کسی است که اعتیاد را تجربه کرده است. اگر من و مسافرم فرمانده خوبی برای خودمان باشیم می‌توانیم فرمانده خوبی برای دیگران باشیم. من هر جایی که یک فرمانده در نظر بگیرم می‌بینم که از فرمان‌برداری شروع کرده است مثلاً در کنگره یک راهنما را در نظر بگیرم که فرمانده یک لژیون است ابتدا فرمان‌برداری کرده که الان به فرماندهی رسیده است؛ بنابراین اگر بخواهم فرمانده خوبی برای خود و دیگران باشم هیچ راهی به جزء فرمان‌برداری نیست.

 

 اگر فرمان‌بردار خوبی باشم می‌توانم فرمانده خوبی شوم و اگر گوش به فرمان کارهای کنگره نباشم و آن‌ها را به‌طور کامل انجام ندهم هیچ‌ وقت به فرماندهی نمی‌رسم. نتیجه‌ای که می‌توانم بگیرم این است که برای درمان به کنگره آمده‌ام و باید قوانین کنگره را اجراء کنم و این فرامین سخت نیستند و اجراء شدنی هستند و تمام قوانین و دستوراتی که کنگره می‌دهد در محور درمان است و کاری به مسائل شخصی من ندارد و اگر دستورات کنگره را اجراء کنم موفق می‌شوم وگرنه به درمان نمی‌رسم؛ بنابراین برای درمان به راهنما و فرمانده احتیاج دارم و باید تمام دستورات کنگره و راهنما را که حول محور آموزش و خدمت‌ها هستند با تمام وجودم اجراء کنم.

 

مشارکت همسفر فرزانه:

وقتی نام فرمانده و فرمان‌برداری می‌آید ذهن ما به‌ صورت ناخودآگاه یاد نیروهای نظامی می‌افتد پس من باید فرمان‌بردار خوبی باشم اگر نباشم و درس نگیرم به مشکل بر‌می‌خورم کنگره این آموزش را به من می‌دهد اگر بخواهم مسیرم را به‌ راحتی طی کنم باید فرمان‌بردار باشم آموزش‌های راهنمای خودم را کاربردی کنم اگر منیت داشته باشم نمی‌توانم فرمان‌بردار باشم؛ پس باید فرمان‌بردار راهنمای خودم باشم خود راهنما هم در گذشته فرمان‌بردار خوبی بوده که حالا به فرماندهی رسیده است پس من هم اگر فرمان‌بردار خوبی باشم می‌توانم در آینده فرمانده خوبی باشم؛ چون تمام آموزش‌های کنگره را به درستی انجام دادم.

 

 در سی‌دی فرمان‌برداری تا فرماندهی استاد امین فرمودند: فرماندهی خواست درونی هر انسان است یعنی هر انسانی در هر جایگاهی که قرار دارد فرمانده بودن جزء خواسته‌هایش است پس من باید بدانم برای دست یافتن به خواسته‌های درونی خودم که فرماندهی است فقط یک راه وجود دارد آن هم فرمان‌برداری. فرماندهی یعنی تسلط داشتن بر خود و نیروهای درونی و بیرونی برای رسیدن به این تسلط اول باید فرمان‌بردار خوبی باشم و از یک نیروی عقلانی و راهنمایی فرمان ببرم تا از نفس اماره خارج شوم و به جایگاه فرماندهی برسم اگر انسان بخواهد فرمانده شود باید فرمان‌برداری را به‌طور کامل انجام دهد. 

 

فرماندهی دارای صور آشکار و پنهان است صور آشکار به این صورت است که انسان به اعضاء بدن خود فرمان می‌دهد که کاری را برایش انجام دهند صور پنهان یعنی فرمان دادن به قسمت درونی مثل فرمان دادن به دست برای بلند کردن چیزی یا به چشم برای نگاه کردن به چیز دیگر. برای رسیدن به فرماندهی اول باید از فرمان‌برداری شروع کنم. انسان زمانی می‌خواهد به فرماندهی برسد دو تا مسیر برایش باز می‌شود یکی ارزش‌ها و دیگری ضد‌ارزش‌ها که با اختیار خودش می‌تواند این دو مسیر را انتخاب کند. من در کنگره هم فرمان‌برداری و هم فرماندهی را تجربه می‌کنم. تمام فرمان‌ها برای این است که به حال خوب برسم تا بتوانم فرماندهی جسم و جان خود را به دست بگیرم اگر امروز من به‌عنوان همسفر وارد کنگره شدم، دوست دارم فرمان‌بردار راهنمای خودم باشم تا بتوانم حال خوبی داشته باشم و به رهایی برسم.

 

مشارکت همسفر محبوبه:

شرط لازم برای فرمان‌برداری این است که اول خود فرمان‌بردار و اطاعت‌پذیر از استاد یا معلم خود باشم و هیچ‌وقت راهنما و استادم را قضاوت نکنم چرا که علم ایشان بیشتر از من است. انسان دارای دو صور آشکار و پنهان است. صور آشکار یعنی همین فرمانی که من به مغز می‌دهم تا تفکر نمایم و تکالیف را به‌ موقع بدون هیچ عذر و بهانه‌ای انجام دهم و فرمان‌بردار عقلم باشم به‌ عبارتی دیگر اینکه به دست خود فرمان نوشتن داده و دست این فرمان را اجراء کند. صور پنهان یعنی اینکه در ذهن خود تصویری نقش ببندد؛ اما تصویر دیگری ایجاد شود به این معنا که در ذهن من یا فرماندهی من خللی ایجاد شده است و یا اینکه قدرت فرماندهی خود را از دست داده‌ام یعنی شو، شود در ذهن من شکل نپذیرد؛ اما در انسانی که سالم است و دور از هر مواد‌مخدر یا قرص اعتیادآور؛ حتی قرص‌های اعصاب است. 

 

این فرمان‌ها به‌ درستی انجام می‌شود و وقتی مغز انسان فرمان به انجام هر کاری می‌دهد این فرمان به عمل می‌رسد مثلاً برای خانمی که مغزش فرمان می‌دهد خانه همیشه مرتب و منظم باشد و تمام وسایل زندگی سر جایش باشد و آن خانه هميشه بوی زندگی دهد این همان فرمان‌برداری است؛ اما در مورد شخصی که مصرف‌کننده مواد‌مخدر است بعد از مدتی متوجه می‌شود خیلی از فرامین او قابل اجراء نیست و برای به اجراء درآوردن فرامین، یک پله بالاتر از مصرف موادی که قبلاً مصرف می‌کرده می‌رود مثلاً شیره جایگزین تریاک می‌شود و با خودش فکر می‌کند انجام این کار نیرو و توان گذشته‌اش را برمی‌گرداند.

 

 فرماندهی در مغز انسان مصرف‌کننده به مشکل می‌خورد و نمی‌تواند به تمام امورات و کارهایش برسد پس برای فرمان‌برداری ابتدا باید دانایی مؤثر خود را به کار گرفت و اگر راهنما یک آموزشی به من می‌دهد به هیچ عنوان علم ایشان را قضاوت‌ نکرده و فرمان‌بردار عقل بوده تا به فرماندهی برسم؛ حتی به فرزندانم از کودکی این آموزش را دهم تا به حرف مادر و پدر گوش کرده و از استاد و معلم‌ خود اطاعت کنند تا در زندگی به فرمان‌برداری و فرماندهی برسند.

 

رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محیا (لژیون سوم)

عکاس: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)

ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول) 

همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .