English Version
This Site Is Available In English

تا فرمانبردار نشوی نمی توانی فرمانده بشوی

تا فرمانبردار نشوی نمی توانی فرمانده بشوی

 

چهارمین جلسه از دوره ی هفتادم سری کارگاه‌های آموزشی ، عمومی کنگره۶۰ به نمایندگی ابن‌سینا ، به استادی راهنمای محترم جناب آقامجتبی  ، نگهبانی مسافرمصطفی و دبیری مسافر رسول با دستور جلسه (از فرمانبرداری تا فرماندهی ) (زمان برگزاری اردوی کنگره 60 ) درتاریخ شنبه 8 شهریور ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

 

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر . خدا را شکر می کنم بابت حضورم در کنگره ی 60 و سپاسگزارم از آقای مهندس بابت فراهم کردن چنین بستری که بتوانم خدمت کنم . از ایجنت ، مرزبانان ، راهنمایان ارجمند و همچنین نگهبان و دبیرتشکر می کنم که اجازه ی خدمت به من را دادند . در مورد دستور جلسه من خیلی کارها را می خواستم انجام بدهم ولی نمی توانستم . خواستم مواد مصرف نکنم ولی نتوانستم . خواستم صبح سرحال بیدار شوم و سرکار بروم ولی نمی توانستم . می دانستم یکسری کارها را انجام بدهم اوضاع بهتر می شود ولی نمی توانستم . توی کنگره می گویند اگر کاری را نتوانی انجام بدهی یعنی به فرمان عقل نرسیدی . هنوز فرمانده نشدی . اگر نتوانی دارویت را کم کنی یعنی هنوز به فرماندهی آن مقدار از داروکه میخواهی کم کنی نرسیدی.گفتم باید چه کاری انجام بدهم که به فرماندهی برسم.گفتند هیچ فقط باید فرمان بردار بشوی.چون تا فرمانبردار نشوی نمی توانی فرمانده بشوی.فرمانبرداری از چه کسی
از کسی که قبلا مثل شما فرمانبرداری کرده. وبا فرمانبرداری توانسته است به فرماندهی برسد و وقتی فرمانبرداری کردم دیدم در حین همان فرمانبرداری بسیاری از مشکلاتم در حال برطرف شدن است وبا همین فرمانبرداری، روزنه ایی از امید برایم ایجاد شد.چند نفر از مسافران همیشه می نالن که چرا حال ما بهتر نمیشود حتی الان هم اینجا نیستن.از من میپرسن که من باید چکار کنم نا حالم خوب شود؟ گفتم کار سختی نمیخواهی انجام دهی قدم اول این است که سر ساعت چهار ونیم اینجا باشید، صندلیها را بچینید فکر میکردند انجام این کار هیچ کمکی به آنها نمی کند.حتی خودم هم در ابتدای سفرم همین فکر را میکردم وپیش خودم می گفتم این کار چه ربطی به درمان من دارد؟اتفاقا خیلی هم ربط دارد چون با چشم گفتن به راهنما درواقع دیگر به نیروهای منفی وبازدارنده چشم نمی گویم و به آرامی از شر نیروهای منفی خلاص می شوم .که در ادامه دیدم همینطور هم شد.چون فرمانبردار بودم و چشم می گفتم.اما برعکس همین قضیه از طرف میپرسیم آیا سروقت اینجایی می گوید نه، آیا سی دی مینویسی ؟ میگوید نه ،آیا دارویت را سر وقت میخوری باز میگوید نه.وانتظاردارد که حالش هم خوب شود.چون هنوز تسلیم کنگره نشده است.کنگره به ما می گوید وقتی تسلیم کنگره شدی وفرمانبردارشدی آرام آرام به فرماندهی میرسی .من در اینجا به واسطه راهکارهایی که آموختم از شرمشکلاتم خلاص شدم و بعد از فرمانبرداری در کنگره بسیاری از مشکلاتم که به واسطه نیروهای منفی برایم به وجود آمده بودن ازمن دور شدند.پس زمانیکه یک رهجو در کنگره چشم گفتن را می آموزد وحمایت  نیروهای مثبت در صور پنهانش  رابه دست می آورد دیگر نیروهای منفی حتی به نزدیک این شخص هم نمی آیند.
به قول استاد امین که می فرمایند کسی که ایمان دارد یعنی درونش امنیت دارد، یعنی نیروهای منفی نمی توانند سر به سر این فرد بگذارند ،یا بخواهند از مسیر خارجش کنند ، از این دستور جلسه من این مطلب را متوجه شدم و فهمیدم که اگر در زندگی مشکلی دارم اگر از راهنما کمک بگیرم ، و در برابر دانایی راهنما تسلیم بشوم ، و بپذیرم که او این مسیر را رفته و کاملا به مسیر و مشکلات آگاه است ، وقتی از راهنما کمک می گیرم ، حتما نتیجه می گیرم و راه حلی پیدا می شود ، بنابر این برای یک سفر اولی  درمان راحت ترین کار است وقتی چشم بگوید ، ولی اگر این کار ها را انجام ندهد ، تسلیم نشود و فرمانبرداری نکند ، به نتیجه نمی رسد و کارش خیلی سخت می شود ، امید وارم که خودم بتوانم تا روزی که زنده هستم در کنگره باشم ، فرمانبردار کنگره باشم ، چون هر کس به اندازه خواسته ای که دارد تلاش می کند و به اوداده می شود ، من به این جایی که رسیدم راضی نیستم ، دوست دارم حالم خیلی بهتر از این شود ، احساسات بهتری را تجربه کنم ، برویم سراغ قسمت دوم جلسه تولد کاظم علی است ،دستور جلسه هم واقعا مناسب کاظم است ، با وجود اختلاف سنی که با کاظم دارم ، هر چیزی در طول این سفر گفتم همه را گوش کرد بدون چون و چرا ، در واقع راهنما به نمایندگی از آقای مهندس دستورات را به رهجو می گوید ،پس رهجو موظف است بی چون و چرا همه را گوش دهد ، جناب مهندس کسی است که بنیان کنگره است و خالق روش دی اس تی است این فرمان ها را داده ما هم این فرمان را به رهجویان منتقل می کنیم ، من هم این فرمان ها را به کاظم منتقل کردم واوهم اطاعت کرد ، و قطعا لیاقت این را دارد به جایگاه های بهتر برسد ، امید وارم بهتر و بیشتر در مسیر خدمت کوشا باشد ، این تولد را به خانواده و دیگر راهنمایانی که برای او زحمت کشیدند تبریک می گویم ، و به همه اعضای کنگره تبریک می گویم .

 

سخنان مسافر کاظم علی
سلام دوستان کاظم علی هستم مسافر . تشکر می کنم از آقای مهندس و خانواده ی محترمشان بابت چنین بستری . این جایگاه برای من خیلی لذت بخش است . در حال حاضر به آرامش رسیده ام و این آرامش را مدیون راهنمای خوبم آقا مجتبی هستم . از راهنمای تازه واردینم آقای ایوب تشکر می کنم . از همه ی خدمتگزاران شعبه تشکر می کنم . من هم مثل بقیه ی تازه واردین با حال خراب وارد شدم و ناخواسته وارد اعتیاد شدم . به خاطر بیماری و کار سنگینی که داشتم مجبور به استفاده مسکن های قوی و حتی مورفین شدم . اطرافیان پیشنهاد تریاک دادند و مصرف تریاک باعث شد بیماری من پنهان باشد . به جایی رسیدم که دیگر مواد جوابگوی من نبود و از چاله توی چاه افتاده بودم . از طریق شوهر خواهرم با کنگره آشنا شدم و به درمان و آرامش رسیدم .
سخنان همسفر سعید
سلام دوستان سعید هستم یک همسفر . از  آقای مهندس و خانواده ی  محترمشان و همه ی عزیزان که باعث شدن پدرم به رهایی برسند تشکر می کنم .

 

تنظیم و تایپ: مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده: مسافر اسماعیل لژیون بیست و یکم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .