تفکر مهم‌ترین عامل فرماندهی و فرمانبرداری

همسفر معصومه ✍

فرمانبرداری به انسان یادآوری می‌کند که، انسان در جایگاهی قرار دارد، می‌تواند به مرحله‌ای برسد که، بر خود حکومت کند؛ اما این جایگاه، نیاز به آموزش‌هایی دارد که، باید از یک مربی یا راهنما یاد بگیریم، اگر تحت آموزش‌های درست قرار بگیریم و آن‌ها را در خود نهادینه و عملی کنیم به جایگاهی خواهیم رسید که، همانند فرمانروایی عالم و عادل بر شهر وجود خود حکومت می‌کند و همه چیز تحت سلطه‌ی او است و در بهترین قلمرو و بهترین شرایط قرار خواهد گرفت که روزبه‌روز می‌تواند پیشرفت بیشتری را تجربه کند. 

همه چیز بستگی به تصمیماتی دارد که انسان می‌گیرد و مهم‌ترین عامل تفکر است، با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود، با انتخاب درست و تفکر صحیح می‌توانیم دست به کارهای بزرگی بزنیم که، می‌توانیم خودمان را در بهترین موقعیت‌ها قرار دهیم و به فرمان عقل نزدیک شویم. 

درباره دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی، به نظر من یک فرمانده خوب کسی است که، اول فرمانبردار خوبی باشد، وقتی در کنگره من فرمانبردار خوبی باشم و به قوانین کنگره و دستورات راهنمای خود توجه کنم؛ حتما در آینده فرمانده خوبی خواهم بود، چون آموزش‌ها را به نحو احسن انجام دادم.

مسافران ما تحت تاثیر مواد مخدر قرار گرفته‌اند و اختیاری در کارها و اعمال خود ندارند. من به عنوان یک همسفر باید ابتدا فرمانبرداری کنم و از طریق آموزش به دانایی موثر برسم. فرمانبرداری در کنگره باعث رشد پیشرفت زندگی ما می‌شود.

همسفر سلماز ✍

فرماندهی یک معنای عام دارد؛ اگر انسان در هر زمینه‌ای بخواهد صاحب نظر باشد و کاری را انجام بدهد، شرط لازمش این است‌ که فرمانبردار باشد.

منظور از فرماندهی چیست؟ فرماندهی هم می‌تواند صور آشکار داشته باشد هم صور پنهان. صور پنهان همان فرمان دادن در درون انسان است، مثل وقتی که به دستمان فرمان می‌دهیم که این لیوان آب را بردار دست فرمان را اجرا می‌کند؛ ولی اگر در درون خودم چیزی را بخواهم تا انجام شود؛ اما چیز دیگری انجام بگیرد، مثلا می‌خواهم صدایی‌‌ را بشنوم؛ ولی صدای دیگری‌ را می‌شنوم این‌جا فرماندهی انجام نگرفته است.

اگر شخصی تمام کارهایش را از روی نظم انجام دهد زمان غذا خوردن، خوابیدن و... همه چیز بر اساس نظم باشد به خواسته‌هایش بدون هیچ اشکالی می‌رسد. وقتی فردی مریض می شود، مثلا بیماری قند دارد نمی‌تواند شیرینی بخورد و اینجا فرماندهی از بین می‌رود. در یک شرایط خاص ممکن است بدن شخص فرماندهی‌اش بهم بخورد؛ ولی در حالت عادی 99 درصد زندگی او دچار مشکل نشود.

وقتی فردی دچار بیماری اعتیاد می‌شود، کاملا متوجه این قضیه می‌شود که خیلی از چیزهایی را می‌توانسته اجرا کند را الان دیگر نمی‌تواند انجام دهد؛ بلکه به‌صورت مشروط یا نسبی قابل اجرا است.

در اعتیاد جابه‌جایی مواد یا میزان مصرف مواد که زیاد می‌شود یک دلیل پشت آن است، همه این کارها باید انجام شود تا دوباره فرماندهی که قبلا داشتیم را و به خاطر اعتیاد از دست رفته، دوباره به دست بیاوریم. همه ما در درونمان دوست داریم جایگاه فرماندهی را داشته باشیم و وقتی این جایگاه به خطر می‌افتد حاضر هستیم یک بهای سنگین را بدهیم تا دوباره آن را به‌ دست بیاوریم. 

وقتی انسان می‌تواند کار جدیدی انجام دهد یعنی قدرت فرماندهی او زیاد است. چیزی که در انسان نیروی ادامه را به‌وجود می‌آورد و احساس خوبی به او دست می‌دهد این است که، در انجام دادن یک‌سری کارها توانایی داشته باشد یا فرماندهی بعضی از نیروهایی که خداوند در اختیارش قرار داده است را به دست بگیرد. 

انجام دادن عملی یا یک نیرویی که قبلا برای ما ناشناخته بود‌‌؛ وقتی به آن شناخت پیدا می‌کنیم و به آن مسلط می‌شویم در ما انرژی زیادی بوجود می‌آورد و برعکس وقتی یک نیرویی مثل قدرت دیدن را از دست می‌دهیم در ما احساس بازنده بودن بدبختی، اندوه و گم شدن بوجود می‌آید.

همسفر انسیه ✍

فرمانبرداری تا فرماندهی به فرآیندی اشاره دارد که، در آن فرد از طریق فرمانبرداری از راهنما و اصول صحیح ابتدا به خودشناسی دست می‌یابد و می‌تواند شهر وجودی خود را فرماندهی کند و در نهایت به جایگاهی می‌رسد که بر دیگران فرماندهی کند.

فرمانبرداری فرایندی درونی است که به انسان کمک می‌کند تا بر شهر وجودی و احساسات خود فرمانروایی کند و از عقل تبعیت نماید.

استاد امین می‌فرمایند : فرماندهی یک هدف است و برای رسیدن به این هدف نیاز به دانایی موثر داریم. دانایی موثر همان کاربردی کردن فرمان‌ها در کنگره است، یعنی به فرمان راهنما بودن، همان‌طور که در کنگره یاد گرفتیم، اضلاع مثلث دانایی (تفکر ,تجربه ,آموزش) باید با هم رشد داشته باشند تا به نتیجه مطلوب برسیم.در فرمانبرداری هم همین‌طور است تا فرمانبردار خوبی نباشیم فرمانده خوبی نخواهیم شد.

فرامین از یک مبدا می‌آیند و برای همگان یکسان است چه چیزی باعث می‌شود که، فردی به دانایی عمیق می‌رسد و دیگری در جاهلیت باقی می‌ماند؟ هر دو فرمان را شنیده‌اند و هر دو فرمان را قبول دارند؛ اما نتیجه این است که، یکی دانا و دیگری جاهل می‌شود، واقعاً به این مسئله فکر کردن خیلی جالب است که چه چیزهای تاثیر گذار است. من می‌گویم یکی از عوامل، چگونگی فرمانبرداری و انجام فرمان است.

تایپ: همسفر معصومه، همسفر سلماز، همسفر انسیه رهجویان راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)

رابط خبری: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)

تنظیم و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون نهم) دبیر سایت

همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک