اگر انسان بخواهد در مقولهای صاحب نظر شود و در جایگاه فرماندهی قرار گیرد، شرط لازم این است که فرمانبرداری را به طور کامل انجام دهد. فرماندهی دارای صور آشکار و پنهان میباشد، صور آشکار به این شکل که انسان به جوارح و اعضای خود فرمان میدهد تا عملی را انجام دهد. در صور پنهان اگر انسان بخواهد تصویری در ذهن خود به وجود بیاورد اما تصویر نقش نبندد به این معناست که در فرماندهی انسان خللی ایجاد شده است یا اینکه قدرت فرماندهی خود را از دست داده است. در کنگره ۶۰ مفهوم (از فرمانبرداری تا فرماندهی) به این معنی است که برای رسیدن به جایگاه فرماندهی فرد ابتدا باید یک فرمانبردار خوب و گوش به فرمان باشد و فرامین را بدون چون و چرا اجرا کند. این فرمانبرداری ابتدا از راهنما آغاز میشود و سپس فرد به فرماندهی عقل خود میرسد. فرماندهی به معنای تسلط بر شهر وجودی و نیروهای درونی است و این امر با انجام وظایف و مسئولیتهای کوچک و جزئی آغاز میشود سپس به مراحل بزرگتر ارتقاع مییابد.
مراحل رسیدن به فرماندهی: آغاز با فرمانبرداری از راهنما فردی که دچار اعتیاد است فرماندهی خود را از دست داده است و برای باز پس گیری آن باید از فرمانبرداری آغاز کند این فرمانبرداری شامل اجرای بی کم و کاست دستورات راهنما و رعایت قوانین کنگره است. فرماندهی بر شهر وجودی: با اجرای دستورات و کسب دانایی موثر فرد شروع به فرماندهی بر شهر جودی خود میکند این فرماندهی ابتدا در موارد جزئی مانند بیدار شدن سر وقت، خواب منظم، و انجام به موقع امور شخصی نمودن پیدا میکند، فرماندهی بر عقل و نیروهای درونی با ادامه این روند و رسیدن به فرمان عقل فرد میتواند برای نفس اماره و نیروهای منفی درونی خود غلبه کند و فرماندهی حقیقی را بدست آورد. تبدیل شدن به راهنما در نهایت، فردی که در فرماندهی بر شهر وجودی خود به موفقیت رسیده و به مرحله فرماندهی رسیده است .میتواند به عنوان یک راهنما یا کمک راهنما به دیگران خدمت و جایگاه فرماندهی را به دست آورد. شرط لازم برای فرماندهی، فرمانبرداری است.
یک فرمانده خوب، ابتدا یک فرمانبردار خوب بوده است و فرد در ادامه باید مسئولیتپذیر خوبی باشد و در آخر پاداش فرمانبرداری رسیدن به رهایی و آزادی از اعتیاد و تاریکیهاست. فردی که در فرمانبرداری و مسئولیت پذیری به جایگاه بالایی میرسد، از مهمترین جایگاه انسانی را کسب کرده است. خود من به عنوان همسفر کسی بودم که نمیتوانستم بدون چون و چرا امری را اجرا کنم و دستوری را اطاعت کنم همیشه ؛حتی برای دکترها و اساتید هم که حرف حق میزدند مشکل داشتم و حرفشان را به سختی با چون و چرا گوش میدادم یا به سختی انجام میدادم تا اینکه به کنگره آمدم و متوجه شدم که باید امری را که به حق و قانون هست را اجرا کنم. در لژیون آنقدر این کار را تکرار کردم و چشمگوی فرمانهای راهنما شدم تا توانستم این مشکل را حل کنم. امروز نتیجه چشم گفتنهای حقیقی خود را دیدم و متوجه شدم وقتی فرمانبردار حق و حقیقت باشم بدون چون و چرا امر راهنما را اجرا کنم، به فرمان عقل میرسم و امروز من میتوانم روی ذهنم تمرکز داشته باشم، روی شهر وجودی خودم و اعضای بدنم فرماندهی کنم و افکار و اندیشه خود را متمرکز میکنم و تمام این مسائل را مدیون راهنمای عزیزم هستم.
نویسنده: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول )
تهیه مقاله: همسفر سلیمه رهجوی راهنما همسفر سمیه ( لژیون چهارم )
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
116