امروز سوم مردادماه ۱۴۰۴ چند روز از تعطیلات تابستان کنگره۶۰ میگذرد. بنا به درخواست راهنمای خوبم میخواهم برداشتی از سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی را بنویسم. وقتی سیدی را گوش میکردم؛ گویی در دنیایی دیگر سیر میکردم، هر پاراگراف آن برایم درس جدیدی از زندگی بود. وقتی معنی کامل فرمانده و فرماندهی را فهمیدم، متوجه شدم که در مسیر زندگی کجا فرمانده بودم و کجا فرمانبردار. فرمانده یعنی کسی که فرمان میدهد و این نیرو را در خود میبیند تا بتواند به دیگران فرمان دهد. فرمانبردار هم کسی است که باید گوش به فرمان باشد. زمانی یک نفر میتواند فرمانده باشد که خیلی از نیروهای منفی و ضدارزشی را از خود دور کرده باشد. بهنظر من یکی از این ضدارزشیها منیت است تا زمانیکه فرد نتواند منیت و غرور خود را کنترل کند، هیچوقت نمیتواند فرمانده شود یا اگر شود به سرانجام نمیرسد؛ چون منیت او نگذاشته که فرمانبردار باشد و همیشه سعی بر این داشته در همهجا خود را داناتر از دیگران نشان دهد و همین امر باعث شده است تا فرد از یادگیری امتناع کند.
وقتی ضدارزشی با عنوان خودبزرگبینی در درون انسان وجود داشته باشد، باعث میشود ذهن انسان مدام درگیر افکار پوچ و بیهوده شود و نتواند آن کاری را که درست است انجام دهد. بیماری که شاید خیلی از انسانها از آن حتی خبر هم نداشته باشند؛ پس در درجه اول ما باید سه پارامتر آگاهی، تجربه و عمل کردن به آنچه آموختیم را در نظر بگیریم. استاد امین بهقدری زیبا و روان توضیح دادند که هر شنوندهای را به تفکر وامیدارد. من در این سیدی آموختم تا زمانیکه نیروهای درونی خود را نشناسم و پیرو آن حرکت نکنم، نمیتوانم فرمانده شوم. خداوند به انسان نیروی عظیم و باور نکردنی داده است که تمام اینها نیاز به تفکر و آموزش دارد.
من همسفر قبل از کنگره۶۰ فرماندهی خودم را از دست داده بودم، چه برسد به فرماندهی خانوادهام، چون فرمانبردار خداوند نبودم. نمیدانستم؛ اگر من با یک بیمار زندگی میکنم و این جزئی از مراحل رشد و تکامل من میباشد. من اگر فرزندی صالح هم ندارم، این هم جزئی از زندگی من است. من باید در درجه اول، اصلاح و تربیت را از خود شروع کنم تا بتوانم فرمانده خوبی برای خودم باشم؛ چرا صحبتهای راهنمایان در کنگره۶۰ اینقدر دلنشین است و اکثر رهجوها از آنها حرفشنوی دارند؛ چون خودشان این مراحل فرمانبرداری را پشت سر گذاشتهاند؛ پس من رهجو یا همسفر هم باید گوش به فرمان باشم چه در صور پنهان و چه در صور آشکار تا بتوانم به مرحله فرماندهی برسم. هرکس اسم فرمانده را میشنود، سریع در ذهن خود قدرت و زور را تصور میکند؛ اما فرماندهی باید از جنس نور باشد تا بتواند در جهت اصلاح و یادگیری دیگران باشد؛ پس من هم از جنس نور هستم و بهطرف نور حرکت میکنم تا بتوانم فرماندهی خودم را بهعهده بگیرم.
منبع: سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم)
رابطخبری: همسفر پری رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
71