همسفر راضیه؛
برای رسیدن به فرماندهی عقل در هر کاری یکسری بایدها و نبایدها وجود دارد، یکی از مواردی که باعث میشود فرماندهی عقل ضعیف شود منیت و غرور است.
در بعضی از مسائل باید فرمانبردار باشم و هم فرمانده، باید ببینم قوهی تشخیص و دانایی من چگونه است. یک فرمانده خوب کسی است که در ابتدا باید فرمانبردار خوبی در هر جایگاهی باشد؛ مثلاً من در کنگره وقتی فرمانبردار خوبی باشم به قوانین و دستورات راهنمای خود خوب توجه کنم؛ حتماً در آینده هم میتوانم فرمانده خوبی باشم.
اگر بخواهم این کار را انجام بدهم، این آموزشها را یاد بگیرم و آنها را کاربردیشان کنم، میتوانم یک فرمانده خوبی اول برای خود بعد برای خانواده باشم. قبل از ورود به کنگره فرمانبردار خوبی برای جسم خویش نبودم برای تصمیم به انجام کاری باید ساعتها انرژی صرف میکردم، همیشه در گذشته یا در آینده بودم و از زمان حال لذت نمیبردم؛ اما زمانی که وارد جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ شدم خیلی از آموزشها را یاد گرفتم، اولین آموزش این بود که فرمانبردار باشم به حرف راهنمای خویش گوش بدهم، سیدی های خود را کامل بنویسم و خدمت کنم.
همسفر زهرا؛
برای اینکه بتوانم فرمانده خوب و لایقی باشم ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشم، نهتنها در کنگره،۶۰ بلکه در تمام مراحل زندگی اگر از آموزشها خوب استفاده کنم و استاد و راهنماهای خود را قبول داشته باشم، میتوانم به خوبی آموزش بگیرم و با گذشت زمان و گرفتن آموزشها به یک فرمانده خوب تبدیل شوم.
زمانی که یک همسفر یا مسافر وارد کنگره میشود؛ چون کنگره و آموزشهای آن را قبول کرده است در ۳ جلسه اول به حرف راهنمای تازهوارد گوش میکند، بعد از ۳ جلسه هم با حس خود راهنما را انتخاب میکند و بدون اینکه رزومهای از راهنما داشته باشد آن را قبول میکند. میداند برای گرفتن آموزش و موفق شدن به یک راهنما نیاز دارد، کسی که راه را رفته است، تجربه کافی هم دارد تا بتواند از علم و آموزشهای او استفاده کند، آنها را عملی کند و با فرمانبرداری از راهنمای خویش به یک فرمانده لایق تبدیل شود.
فرمانبرداری کار بسیار سختی است؛ اما باید بدانم با گرفتن آموزشها، خواست و علاقه زیاد، این عمل سهل راحت میشود.
همسفر لیلا؛
انسان از روزی که آفریده شد خداوند این لطف را شامل حال او کرد، به او قوه عقل را عطا نمود، عقلی که قدرت اختیار هم داشته باشد؛ مطمئناً خیر و شر هم به همراه دارد و این برمیگردد به اختیاری که در دست دارد، چرا که مسیر را خود معین میکند، حس هم اینجا بلامانع نیست؛ چون میتواند برای او سرنوشتساز باشد.
برای داشتن فرمانده قابل و لایق؛ حتماً دوره فرمانبرداری را باید گذراند، انسان زمانی میتواند فرمانبردار باشد که از شر و بدی به دور باشد و این حس است که صورپنهان خود را پالایش کند؛ مطمئناً برای آزمایش هم که شده در طی مسیر اشتباهی بر سر راه آن قرار میگیرد و این قوه عقل و حس برای فرمان دادن اجرایی میشود.
این موضوع فرمانبرداری تا فرمانروایی را همه اعضاء در کنگره۶۰ به عینه دیده و لمس کردهاند، چرا که هر عضوی در بدو ورود با حال بد و سراسر ناامیدی وارد شده است و بعد از مدتی اگر تبدیل به فرمانبردار لایق شود، آن زمان فرمانروای زندگی و حال خوش خود میشود که همین امر سرنوشتساز باعث تغییر خویش شده و در صورپنهان همه متوجه این موضوع میشوند، همانطور که در آیه شریف آمده است: «هیچ قومی سرنوشت خود را تغییر نمیدهد، مگر آن قوم خود تغییر کند».
نویسندگان: مرزبان همسفر راضیه، مرزبان همسفر زهرا، همسفر لیلا (لژیون سردار)
رابطخبری: همسفر فرانک (لژیون سردار)
ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
103