جلسه پنجم از دور یکم لژیون سردار با استادی مسافر فرشید ، نگهبانی مسافر علی ، دبیری مسافر ابوذر و خزانه داری مسافر حسن با دستور جلسه ی ( دانایی ، دانایی مؤثر و سواد ) در روز پنجشنبه ششم شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵/۳۰ دقیقه در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار کرد .

خلاصه سخنان استاد ؛
سلام دوستان فرشید هستم یک مسافر ؛
از آقای نگهبان و همچنین ایجنت محترم ممنونم که اجازه دادند من در این جایگاه خدمت کنم تا آموزش ببینم جلسهی لژیون سردار هست و من دوست دارم این جلسه را با پیام جلودار واقعی از استاد سردار شروع کنم
《 امیدواری بسیار سبب قدم های محکم می شود، در اراده ی خود به سبب انجام کارها هیچ حراسی به خود راه ندهید و پیش بروید زیرا جلودار واقعی آن خداوندی است که ناممکن ها را در مقابل شما تبدیل به ممکن می نماید. باید در انجام کارهایتان به نقطه بسیار با ارزش فکر و عمل نمایید در کلام و سخن خداوند به نتایج و معنای واقعی دست یابید و در کار خویش به عمل آورید. آنگاه قدرت خداوند از وجود فرد فرد هر انسانی که بیابد تراوش خواهد نمود، شما غمگین نباشید و خود را به عمل های نیک مشغول بدارید. به نیروی مادی قوت بدهید که خواهید دید به قول دوست ما از درخت خرما بالا رفتن هم آسانتر خواهد شد. قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد ولی نشانی از خویش در آن گذاشتن مهم است.》
حضور در لژیون سردار باعث شد که من فرشید هم باید یاد بگیرم که گذشتن از مال برای اینکه یاری برسانم به دیگران و همچنین اهمیت آن را یاد بگیرم تا دیگران هم بتوانند از کنگره استفاده کنند و مثل من حال خوب بگیرند و به رهایی برسند این را من در کنگره یاد گرفتم که خدمت در کنگره چه مادی و چه معنوی باعث قوی شدن و به تکامل رسیدن من می شود .
دستور جلسه که دانایی دانایی مؤثر و سواد است و تفاوت بسیاری بین دانستن و انجام دادن وجود دارد. این که من سواد یا دانشی داشته باشم صرف این نیست که من بتوانم انجام دهم دانایی مؤثر را من در کنگره یاد گرفتم که به تعادل رسیدن سه ضلع ( تفکر، تجربه، آموزش) این می شود دانایی موثر و یک چیز خیلی مهم که معجزه ای در زندگی برای من بوده اینکه به کمک دانایی مؤثر من می توانم از تاریکی ها رها بشوم و در مسیر ارزش ها قرار بگیرم. قبل از اینکه با کنگره آشنا بشوم نمیدانستم که نمی دانم و خیلی خودم را دانا می دانستم ، چند روز پیش که کتاب وادی عشق را در لژیون میخواندیم به واژه فسق و فجور که رسیدیم متوجه مشکل اساسی در خودم شدم که هر کسی را می دیدم با فسق و فجورش مقایسه می کردم به عنوان مثال این فرد دکتر است خب تریاک می کشد یا دندان پزشک است خب این هم تریاک میکشد و من این اشتباه را داشتم که هرکسی بخواهد به یک جایی برسد باید یک فسق و فجوری داشته باشد . خداوند را شکر میکنم که با کنگره آشنا شدم و از تعالیم جناب مهندس استفاده کردم و آموزش دیدم و به دنبال آموزش خوب هستم.


ویرایش و تایپ : مسافر ابوذر
بازنگری و ارسال : مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
113