معنی فرمانبرداری؛ یعنی اطاعت، حرفشنوی، تسلیمشدن به دستورات و فرمانهای یک فرد مقتدر یا یک مرجع اقتدار.
این رفتار شامل اجرای دقیق و بیکموکاست دستورات دریافتی است و در زمینههای مختلفی؛ مانند روابط خانوادگی، نظامی و سازمانها کاربرد دارد و میتواند از دیدگاههای اخلاقی، غیراخلاقی یا خنثی مورد ارزیابی قرار گیرد.
فرمانبرداری در کنگره۶۰ به این معنا است که هرچه به رهجو بگویند، فقط چشم بگوید و بدون کموکاست اجرا کند. مخصوصاً دستورات راهنمای خود را و این فرمانبرداری؛ یعنی رسیدن به فرمان عقل و فرماندهی.
فرمانبرداری از راهنما، در چه حدی باید باشد؟ آیا اگر راهنما از شما خواست خود را از بلندی پرتاب کنید، پرتاب خواهید کرد؟ اگر جواب شما مثبت باشد، این عین حماقت است؛ زیرا ما دنبالهروی کورکورانه نمیخواهیم. انسان میتواند با اجرای قوانین و فرمانبرداری از قدرت مطلق، به فرماندهی برسد و در آن نقطه، دیگر هیچ خواستهای برای انسان غیرممکن نیست و هر آنچه بگوید شو، آن بشود.
افرادی هستند که در تمام عمرشان ناکامیهای خود را به گردن این و آن میاندازند؛ بدون اینکه تفکر کنند، خودشان چه نقشی در زندگی خویش داشتهاند. کسی که بعد از رهایی، دوباره به مصرف برمیگردد؛ کسی است که دلیل فرمان را نفهمیده است.
به فردی میگویند: دست به سیم برق نزن. میگوید: چرا؟ میگویند: چون نیروی الکتریکی در آن وجود دارد. بعد، او دست میزند و برق او را میگیرد؛ پس او نفهمیده است. رهجویی که پرسشگر نباشد، به درد خودش و راهنما نمیخورد.
چگونگی فرمانبرداری ما است که مشخص میکند، ایاز تحویل بگیریم یا پیاز. ما چگونه فرمان میبریم؟ آیا غیر از این است که فرامین از یک مبدأ میآید و برای همگان یکسان است. چه باعث میشود فردی به دانایی عمیق میرسد و دیگری جاهل میماند؟ هر دو فرمان را شنیدهاند و هر دو فرمان را قبول دارند؛ اما نتیجه، یک فرد دانا و دیگری جاهل میشود که این در چگونگی انجام فرمان است.
چگونگی انجام فرمان ما بهاندازه درک ما از فرمان مربوط است که چقدر فهم داریم و چقدر فرمان را میفهمیم. راهنمایی که بخواهد رهجو بدون پرسش، چشم بگوید، کاملاً نادرست است. رهجوی سفر اول که گل رهایی میگیرد و بهعنوان استاد در هرجا که حاضر شود، باید بتواند از فلسفۀ درمان اعتیاد کنگره با دلایل عقلانی دفاع کند.
در فردی که خودش تعادل ندارد و به تو فرمان میدهد، تو چه عکسالعملی نشان میدهی؟ تو زمانی به سخن کسی گوش میدهی که فرمانبرداری در او وجود داشته باشد. کسی که از نظم حرف میزند، تو نظم را در او میبینی و این تو را لاجرم و ناچار میکند که فرمان ببری.
استاد در کتاب میگوید: شناخت تجربیات پیشین، باید ما را به نقطهای برساند که تجربیات غلط را تکرار نکنیم.
فرد مصرفکننده، فرماندهی خود را ازدستداده است. بهعنوانمثال: میخواهد روی مطلبی تمرکز کند؛ اما نمیتواند. این انسان در زمینه نیروهای درونی خود که شامل صور پنهان و جسم او میشود، فرماندهی خود را ازدستداده و از این مقام، خلع شده است.
فرماندهی؛ یعنی جایگاهی که انسان در آن قرار گرفته است. در مورد شخص مصرفکننده، او بعد از مدتی متوجه میشود که خیلی از فرامین او، قابلاجرا نبوده و یا بهصورت مشروط و نسبی قابلاجرا هستند و چنانچه خواهان اجرای فرامین باشند، شرطی دارد و آن هم مصرف مواد است.
اگر خوب نگاه کنیم، این جابهجایی در اعتیاد، حتی تغییر مادۀ مصرفی از یک نوع به نوع دیگر یا حتی افزایش میزان ماده مصرفی، به دلیلی خاص است. تمامی این اعمال، در جهت بهدستآوردن مجدد قدرت فرماندهی است. چنانچه فرد میخواهد نیروهایی را که از دامنه اختیار او خارج شده است، دوباره تحت فرمان بگیرد و به عبارتی شو شود محقق شود، باید فرمانبرداری کند و هیچ راهی جز این وجود ندارد و این وضعیت برای او لذتبخش خواهد بود.
شرط لازم فرماندهی فرمانبرداری است. شرط اینکه فرد فرمانبرداری کند، این است که در مورد استاد قضاوت نکند و در مورد علم استاد نظر ندهد.
منابع: سیدی فرمانبرداری تا فرماندهی و سایت کنگره ۶۰
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر لیلا
عکاس: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون هفتم) عکاس اول
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر دوم سایت
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
144