فرمانبرداری از مسائل اصلی و حیاتی، مقدمهای برای رسیدن به فرماندهی است. کسی فرمانده شایستهای خواهد بود که قبلاً فرمانبرداری را بهخوبی تجربه کرده باشد. هیچ فرماندهی بدون عبور از مرحله فرمانبرداری به جایگاه رهبری نمیرسد. فرمانبرداری زمینهساز یادگیری نظم، احترام، اطاعت آگاهانه و کسب مهارتهای زندگی است و فرماندهی نتیجه بلوغ، مسئولیتپذیری و توانایی هدایت دیگران.
فرمانبرداری، اطاعت کورکورانه نیست؛ بلکه فرایندی برای یادگیری و شکلگیری شخصیت است. مسیر رشد هر فرد از اطاعت و یادگیری آغاز میشود و این مسیر، حاصل مثلث دانایی یعنی: آموزش، تجربه و تفکر است. فرمانبرداری یعنی: اجرای صحیح دستورات و پایبندی به قوانین، مسیری برای رشد فردی و اجتماعی میباشد. کسی که فرمانبرداری را نیاموزد، هرگز طعم فرماندهی را نخواهد چشید.
برای تبدیلشدن به یک فرمانده، تنها تجربه کافی نیست؛ بلکه فرد باید مهارتهایی چون تصمیمگیری، مدیریت بحران و ارتباط مؤثر با دیگران را کسب کند. کسی که روزی فقط مجری دستورات بوده است بهمرورزمان با مشاهده، یادگیری و تحلیل به فردی تبدیل میشود که توان هدایت دیگران را دارد. فرماندهی صرفاً دستور دادن نیست؛ بلکه پذیرش مسئولیتهاست. فرمانده باید بداند که هر تصمیمش بر زندگی دیگران تأثیرگذار است.
درکنگره۶۰ فرماندهی دو صورت آشکار و پنهان دارد. فردی که با بیماری اعتیاد مواجه است؛ پس از مدتی درمییابد که بسیاری از تواناییهایی که پیشتر داشته، اکنون ازدسترفتهاند. اگر قبلاً میتوانسته است ۲۰ ساعت کار کند، حالا قادر نیست. اگر مسافتهای طولانی را طی میکرده است ولی اکنون نمیتواند؛ زیرا جسمش فرماندهی را ازدستداده است. اعضا بدن همکاری نمیکنند مگر اینکه مواد مخدر وارد بدن شود؛ چون فرماندهی در اختیار مواد است.
زمانی که فرد وارد کنگره میشود؛ باید فرمانبرداری را بیاموزد و بداند که باید فرمانبردار راهنمای خود باشد تا مسیر موفقیت را طی کند. فرمانبرداری برای بازپسگیری فرماندهی جسم است؛ باید بیاموزد که با مواد مانند دارو برخورد کند، دارو را سر ساعت و بهاندازه مصرف کند، زمان مصرف را دقیق رعایت کند، کاهشها را تنظیم کند تا سیستم بدن سریعتر راهاندازی شود. اگر فرمانبردار خوبی باشد، میتواند مسیر درمان را با موفقیت طی کند و فرماندهی جسمش را از دارو باز پس گیرد.
همسفران نیز درکنگره از این قانون مستثنا نیستند. اگر بخواهند فرماندهی شایستهای چه بر جسم خود و چه در زندگیشان داشته باشند؛ باید فرمانبرداری را بیاموزند، مسیر رشد و آگاهی را طی کنند و بدانند تا زمانی که فرمانبردار خوبی نباشند، نمیتوانند فرماندهی موفقی داشته باشند. فرمانبرداری درست، پلی از ناآگاهی به درک و تجربه است. شاید برخی فرمانبرداری را نشانه ضعف بدانند؛ اما حقیقت این است که فرمانبرداری، یعنی پیروی آگاهانه، درک هدف، شناخت مسیر و احترام به کسی که تجربه بیشتری دارد.
سرباز خوب میداند که اجرا دقیق فرمان نهتنها برای موفقیت گروه ضروری است؛ بلکه فرصتی برای بهرهگیری از سایه تجربه دیگران و آمادگی برای آینده است. کسی که فرمانبرداری را بهخوبی نیاموخته باشد، فرمانده شایسته نخواهد بود. فرمانبرداری زیربنا فرماندهی است و فرماندهی ادامه فرمانبرداری آگاهانه میباشد. در حقیقت، فرمانده موفق کسی است که همچنان روحیه یادگیری و توان روزهای فرمانبرداری را حفظ کرده باشد.
بسیاری گمان میکنند فرماندهی نقطه پایان فرمانبرداری است؛ اما حقیقت برعکس است؛ حتی یک فرمانده بزرگ باید همچنان فرمانبردار باشد؛ فرمانبردار قانون، فرمانبردار حقیقت و فرمانبردار وجدان خویش است. این پیوند، ناگسستنی میباشد. کسی که فرمانبرداری را بهدرستی نیاموخته است، در فرماندهی ناکام خواهد ماند. راه فرمانبرداری تا فرماندهی، سفری طولانی اما ارزشمند است. در این مسیر، تجربه به فرد قدرت میبخشد، فروتنی به او صبر میآموزد و مسئولیتپذیری، او را شایسته رهبری میسازد.
نویسنده: راهنما همسفر اعظم (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
164