همسفر زهرا بههمراه مسافر خود با آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک بهروش DST همراه با داروOT، مدتزمان ۱۰ماه و۴روز با کمک، راهنمایان محترم مسافر علیرضا و همسفر مریم سفر کردهاند و در حال حاضر مدتزمان ۴سال و ۶ماه است که بهدستور آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی وی و مسافرشان درکنگره والیبال است؛ همچنین راهنما همسفر زهرا تاکنون در جایگاههای خدمتی راهنمایی، نشریات، مسئول آزمون نمایندگی، دبیری و نگهبانی جلسات خصوصی خدمت کردهاند.
با ایشان گفتوگویی صمیمانه ترتیب دادهایم که در ادامه آن را تقدیم نگاه پر مهر شما همراهان همیشگی میکنیم.
از نظر شما در سیستم آموزشی کنگره۶۰ چه تفاوتی بین نقش یک فرمانبردار و فرمانده وجود دارد؟
از نظر بنده تفاوتهای بسیار مهم و کلیدی بین این دو واژه وجود دارد؛ زیرا فرمانده کسی است که تجربه و دانش لازم را برای هدایت و راهنمایی دیگران دارد، خودش مسیر را طی کرده و در این مسیر تجربیات بسیاری را کسب کرده است؛ بنابراین وظیفه اصلی او انتقال این علم و دانش و ارائه راهکارهایی برای باز کردن گره از مشکلات زندگی خود و دیگران است.
فرمانده مسئولیت کلی سفر رهجو را بر عهده دارد و بر عملکرد او نظارت میکند؛ اما فرمانبردار در کنگره۶۰، شخصی است که تصمیم گرفته در این مسیر پرتلاطم تحت آموزش قرار بگیرد، فرمانبردار خوبی باشد، به فرمانده خود اعتماد کند و راهکارهای او را برای کسب حال خوب بپذیرد. مهمترین وظیفه فرمانبردار اجرا دستورات و دارابودن استقامت و صبر است؛ بنابراین تفاوت اصلی یک فرمانبردار و فرمانده به دیدگاه و رابطه متقابل آنها است؛ زیرا بدون فرمانبرداری، فرماندهی هیچ معنا و مفهومی ندارد و این واژهها در کنار هم و در طول زمان معنا و مفهوم خود پیدا کرده و ذرهذره رشد و تکامل پیدا میکنند تا به سرمقصود اصلی که حال خوش است برسند.
لطفاً بفرمایید که مهمترین ویژگیها یا مهارتهایی که یک فرد برای تبدیل شدن به یک فرمانده موفق در کنگره۶۰ نیاز دارد، چیست؟
برای تبدیل شدن به یک فرمانده موفق نیازمند کسب یک سری ویژگیهایی از جمله: دانش، کسب تجربه و مهارت برقراری ارتباط درست با دیگران است که ویژگی اصلی و مهم شناخت خود، در پرتو شناخت دیگران و درک کامل جهانبینی کنگره۶۰ میباشد؛ چراکه در جهانبینی قوانین و راهکارهای درست زندگی کردن را به ما آموزش میدهد و دید و نگرش ما را به هستی تغییر میدهد. انسان برای تبدیل شدن باید تغییر کند و درد بکشد؛ زیرا بدون تغییر و درد هیچ تبدیلی صورت نخواهد گرفت.
فرمانده در کنگره۶۰ باید بتواند خودش را جای رهجو بگذارد و از دید و نگرش او نیز نگاه کند، در عین حال باید در اجرا قوانین قاطعیت داشته باشد و مهربانی را چاشنی رفتار خود کند؛ زیرا طی کردن مسیر یا سفر در کنگره بسیار پرفراز و نشیب است. درواقع اگر بخواهیم کلی بگوییم، همانگونه که آقای مهندس حسین دژاکام در کتاب ۶۰درجه زیر صفر میفرمایند: زندگی مانند یک دریا پرتلاطم لحظهای آرام است؛ اما پس از مدتی با امواج سهمگین و خطرناکی روبهرو میشویم؛ زیرا چالش زندگی این گونه است و باد با چراغ خاموش کاری ندارد؛ بنابراین اگر در سختی میباشید، بدانید که مانند چراغی روشن هستید. فرمانده موفق باید شنونده خوبی باشد و مفاهیم را بهزبان ساده بیان کند تا برای همگان قابل فهم باشد؛ همچنین او باید یک الگو بدون نقص در اخلاق و رفتار بوده، به کنگره ایمان کامل داشته باشد و عشق و محبت را سرلوحه کار خود قرار دهد.
آیا در کنگره۶۰، مرز مشخصی بین فرماندهی و اقتدارگرایی وجود دارد! چگونه از لغزش به سمت اقتدارگرایی جلوگیری میشود؟
بله؛ قطع بهیقین در کنگره مرز مشخصی بین فرماندهی و اقتدارگرایی وجود دارد؛ زیرا فرماندهی یعنی راهنمایی که راهنما با نشان دادن راه و مسیر درست بر اساس علم، دانش، منطق و جهانبینی کنگره۶۰ تدریس میکند. هدف راهنما از انجام این کار، کسب حالخوش رهجو، باز شدن گرههای درونی آن و رسیدن به رشد و تکامل است.
اکنون در پاسخ به این سؤال که چگونه از لغزش به سمت اقتدارگرایی جلوگیری میشود؛ بایستی بیان کنم که آموزشهای پیدرپی و جهانبینی در کنگره۶۰ باعث میشود با شناخت نفس و مراحل آن، بهدیگران نیز کمک کنیم. مثلث کنگره۶۰ شامل: معرفت، عمل سالم و عدالت است که این امر باعث میشود تا راهنما بامعرفت و انجام عمل سالم بتواند عدالت را در تمام برخوردهای خود رعایت کند. کتاب وادی بر اهمیت عشق و محبت در روابط تأکید میکند و راهنما را به سوی رفتاری مهربانانه و دور از اقتدارگرایی سوق میدهد. آموزشها بهراهنما گوشزد میکند که در تمام عمر در حال یادگیری است و نباید خود را دانای کل بداند؛ زیرا او در کنگره همیشه راهنما نیست و پس از گذشت زمان مشخصی باید جایگاه را بهدیگران تحویل بدهد که این موضوع در کنگره در حال چرخش است.

کنگره۶۰ چگونه اطمینان حاصل میکند که فرماندهانش نهتنها دانش و تجربه کافی دارند؛ بلکه از نظر اخلاقی و انسانی نیز صلاحیت لازم را برای رهبری دارا هستند؟
حرمت و قوانین کنگره۶۰ بهگونهای میباشد که یک فرد نمیتواند بلافاصله پس از رهایی راهنما شود؛ بلکه او باید پس از رهایی در کنگره بماند، به سفر خود ادامه دهد، در جایگاهها خدمت کند و برای ورود به دوره راهنمایی باید در آزمون های کتبی و شفاهی شرکت کند که نهتنها دانش آنها را میسنجند؛ بلکه جهانبینی و درک آنها را از اصول اخلاقی کنگره و حتی نوع نگاهشان را بهانسانها ارزیابی میکنند. یکی از ویژگیهای بارز کنگره۶۰ این بوده که هیچیک از اعضا در قبال خدمت خود مزدی دریافت نمیکنند که این امر انگیزه مالی را کم و خدمت خالصانه و با عشق را در وجود انسانها پرورش میدهد.
از نظر شما چگونه میتوان از وابستگی بیش از حد به فرمانده جلوگیری کرد و در عین حال فرمانبردار سازنده را تشویق کرد تا فرد به استقلال فکری و عملی برسد؟
طیکردن سفر اول، وابستگی شدیدی را در فرد ایجاد میکند. فرمانبرداری در طول سفر اول امری لازم و ضروری است؛ اما پس از رسیدن بهرهایی و ورود به.سفر دوم، این مرحله به پایان میرسد؛ زیرا رهجو در سفر دوم بهدنبال شناخت خود میرود و نگرش او در پرتو آموزشهای کنگره۶۰ رشد و تکامل پیدا میکند که این امر باعث شده تا توانایی و استعدادهای درونی خود را که همانند گنجی پنهان شده بودند در وجود خود کشف کند که در این مرحله نقش راهنما بیشتر شبیه یک استاد است که فرد را برای تصمیمگیریهای مستقل یاری میکند.
شخص با رهایی، ماندن در کنگره و قرارگرفتن در جایگاههای مختلف باعث میشود که بهطور مطلق فرمانبردار نباشد؛ بلکه فرمانده و خدمتگزار شود و باپذیرش مسئولیتهای جدید، آگاهی و دانایی خود را افزایش دهد. آموزشها بر قدرت انتخاب و اختیار فرد تأکید میکنند که در تمام مراحل زندگی تصمیم گیرنده نهایی خود او باشد و راهنما فقط آدرس را به او نشان دهد؛ اما رفتن و رسیدن به مقصد وظیفه خود او میباشد. کنگره راهکارهای مناسبی برای بالا بردن نقطه تحمل و ظرفیت به انسانها یاد میدهد تا در مقابل مسائل و مشکلات ناامید نشوند و با مقاومت و ایستادگی بر آنها غلبه کنند؛ بنابراین فرمانبرداری به انسانها نظم و انضباط را میآموزد که برای بازسازی زندگی هر یک از ما انسانها ضروری است.
هدف اصلی فرآیند فرمانبرداری تا فرماندهی در کنگره۶۰ چیست! آیا تنها به درمان اعتیاد محدود میشود یا اهداف بزرگتر و متعالیتری را دنبال میکند؟
آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: کنگره کارخانه انسانسازی است که در کنار درمان اعتیاد به احیا انسانها و پاکسازی سیستم آنها نیز میپردازد که ابتدا بازسازی جسم و سپس روان، افکار و اندیشه آنها را بازسازی میکند. فرمانبرداری در این مرحله به انسانها کمک میکند تا از تخریبها رها شده و به سلامت اولیه خود بازگردند؛ چراکه اعتیاد هویت واقعی آنها را میگیرد؛ اما در پرتو آموزشهای کنگره۶۰، انسان هویت خود را پس گرفته و بر نفس خود فرمانروایی میکند. وادیها به انسان کمک میکنند تا در قبال زندگی خود و دیگران مسئولیتپذیر باشند، وظایف خود را بهنحو احسنت انجام دهند و آنها را به انسانهای بخشنده در تمام زمینههای زندگی و هستی تبدیل کنند.
درمان انسانها در کنگره مانند: خوب شدن یک زخم عمیق و حساس در پوست، گوش و استخوان انسانها است؛ اما درنهایت با پرورش انسانهای سالم و متعادل که به بهترین شکل ممکن زندگی کرده و بهدیگران کمک میکنند تا آنها نیز از زندگی خوبی برخوردار باشند، از نظر من بزرگترین معجزه در هستی است که بسیار تا بسیار ارزش و اهمیت دارد. خدمتکردن، بهترین عمل در هستی میباشد؛ زیرا به انسانهایی که در دام تاریکیها گرفتار شدهاند و راهی برای خروج خود پیدا نمیکنند، کمک میشود. خدمتکردن دل انسان را روشن و فکر او را باز میکند تا از درون رشد کند و با انجام این عمل بهمرور زمان به هدف اصلی خود که رسیدن به فرمان عقل یا همان صلح و آرامش است، نزدیک شود.
طراح سؤالات و مصاحبهگر: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
تایپ: راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ویرایش و ویراستار: همسفر مرضیه، مرزبان خبری
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر الهه
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
487