سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی استاد امین مطلبی را بیان میکنند که اهمیت فرمانبرداری و فرماندهی را مشخص میکند. ایشان میفرمایند: فرماندهی خواست درونی هر انسانی است؛ یعنی هر انسانی در هر جایگاهی که قرار دارد فرمانده بودن جزئی از خواستههایش است؛ بنابراین من باید بدانم برای رسیدن به خواست درونی خودم که فرماندهی است فقط یک راه وجود دارد و آن هم فرمانبرداری است. حال فرمان چیست؟ فرمان به معنای دستور، حکم و یا امر است؛ آنچه از سخنان استاد امین میتوانم برداشت کنم این است که انسان دوست دارد فرمانده باشد و دستور بدهد و حکم صادر کند؛ اما برای داشتن چنین مقامی باید در ابتدا گوش به فرمان باشد.
در کنگره فرماندهی و فرمانبرداری جایگاه ویژهای دارد و من تا قبل از ورود به کنگره به مفهوم فرمانبرداری این چنین فکر نمیکردم و در ذهنم فرمانبرداری فقط به این معنا بود که بگویم "چشم" و آیا این چشم گفتن من در همه جا الزامی بود؟ وقتی به یک مصرفکننده مواد مخدر نگاه میکنم که چگونه توانسته به مصرف مواد روی بیاورد، اینجاست که میفهمم او از نیروهای منفی و ضدارزشی اطاعت کامل کرده است؛ زیرا مواد فرمانده او شده و به او دستور میدهد و حکم صادر میکند و این مواد است که به مصرفکننده امر میکند که چه زمانی به کارهایش برسد و... در کنگره ۶۰ راهنما حکم فرماندهی را دارد و رهجو باید سر خود را را با سر راهنما عوض کند و گوش به فرمان او باشد.
تمام قوانین کنگره ۶۰ بر مبنای عدالت و فرمانبرداری بیان شده است. وقتی حرمت کنگره خوانده میشود تمامی کلماتش برای من مفهومی جالب دارد؛ چون میگوید گوش به فرمان باش، مسئولیتپذیر باش؛ پس همه اینها برای رشد من بهسوی مسیری است که بتوانم در آینده فرماندهی کنم، فرماندهی بر جسم و ذهنم که هر چیزی را بدون دلیل و علت قبول نکنم. وقتی راهنما به مسافر میگوید باید در چنین ساعتی دارو مصرف کنی و چه مقدار دارو مصرف کنی او باید فرمانش را گوش کند؛ چون اگر سرپیچی کند قطعاً خودش ضرر خواهد کرد. خداوند بزرگ در قرآن میفرماید:« بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را». و چه مفهوم عظیمی در بردارد که میگوید: گوشبهفرمان باش و به قوانینی که برای تکاملت فرستادم عمل کن تا عقل بر تو حاکمیت کند؛ چون هم خودت در مسیر ارزشها قرار میگیری و هم در آیندهای نهچندان دور فرمانده لایقی خواهی شد. رهجو باید به فرمان راهنمایش گوش دهد و حتی وقتی در مورد هر موضوعی به رهجو فرمانی میدهد باید اطاعت کند؛ چون میخواهد او رشد کند و به تکامل برسد و از سیاهیهای اعتیاد عبور کند. آقای مهندس میفرمایند: خیلی از قوانین کنگره ۶۰ مانند شمشیر دو لبه است؛ یعنی میتوان هم در جهت مثبت وهم در جهت منفی از آنها استفاده کرد. این دستور جلسه واقعاً دستورجلسهای است که میتوان در جهت مثبت از آن استفاده کرد؛ چون به من یاد میدهد که با اطاعت کردن از قوانین و با گوش بهفرمان بودن از کسی که جایگاه ویژهای دارد، قطعاً مسیر ارزشها نمایان شده و با برداشتهای عالی و صیقلدادن روح و جسم به مقامی میرسم که میتوانم فرمانده لایقی باشم. در وادی ششم چنین آمده است: " حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نمائیم." یعنی عقل فرماندهی است که دستوراتش بر مبنای اصولی است و بیچونوچرا باید اجرا شود؛ چون اگر راه و روش و دستوراتش بر مبنای ضدارزشها و جهت منفی بود هیچگاه اینگونه لیاقت فرماندهی را نداشت. من اگر در جهت منفی حرکت کنم و از نیروهای منفی و ضدارزشها تبعیت و فرمانبرداری کنم از گردونه فرماندهی خارج شده و در نهایت به مرحله پوچی میرسم.
بیماری اعتیاد سه بخش از شهر وجودی انسان یعنی جسم، روان و جهانبینی او را از تعادل خارج میکند، یعنی اساسیترین مکانیسمهای تعادل را در بخشهای مزبور هدف قرار میدهد و انسان را بیمار و از تعادل خارج میکند و خود همین موضوع دلیل بارزی است که مصرفکننده در اختیار مواد و فرمانبردار مواد است. در پایان امیدوارم همه ما با آموزش گرفتن بتوانیم به فرمان عقل نزدیک شویم و فرمانبرداری را پشت سر بگذاریم و در ادامه تبدیل به فرمانده لایقی شویم.
منبع: سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی استاد امین
نویسنده: راهنما همسفر زهره
رابط خبری: همسفر نیلوفر (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر راضیه دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد-اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
65