جلسه دوازدهم از دوره اول جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر مهران و نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر امرالله با دستور جلسه «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» در روز پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان مهران هستم مسافر
خب در ابتدا از خداوند ممنون و سپاسگزارم به خاطر اینکه امروز در این جایگاه قرار گرفتم و میتوانم خدمت کنم و از شماها آموزش بگیرم.
تبریک ویژهای میگم به آقای بهرام به خاطر اینکه اسیسانت شدهاند و همینطور تبریک میگویم به آقای رسول به خاطر پهلوانی.
و امیدوارم که این مسائل در شعبه ما ادامه دار باشد تا بتوانیم با انرژی زیاد حال خوبی به کارمان ادامه دهیم. من هم خدا را شکر میکنم که امروز میتوانم گوشهای از کار را بگیرم و میتوانم خدمتگزار باشم و به دیگران خدمتی انجام دهم. شاید در زمان تاریکیها خیلی چیزها را داشتیم مانند اینکه اندیشه یا فکر ولی آخر آن بن بست بود ولی در کنگره هم اندیشه داریم هم تفکر داریم و خیلی چیزها و این برمیگردد به دانایی ما، که هر چقدر دانایی بالاتر میرود تعادل ما بیشتر میشود. در کنگره اگر چیزی را به دست آوردی مطمئن باش که در جای خوب خرج میشود مانند اینکه از دل تاریکیها شخصی میآید و میشود پهلوان و یا دنور، و اینها همه به واسطه دانایی است که شخص به دست میآورد.
و اینجا خیلی چیزها به ما داده شد ، مانند دانایی و خیلی چیزهای دیگر، اینجا وقتی که شخص میآید و آموزش میگیرد و به دانایی میرسد و رها میشود دیگر این نیست که وقتی رها شد بگوید کار من تمام شد و بگذارد برود، نه باید بماند و همانطور که به خودش خدمت شد به دیگران خدمت کند و انسانها را در صراط مستقیم کمک و یاری برساند.
ما امروز در لژیون سردار شعبه الیگودرز شرکت کردیم و بسیار انرژی گرفتیم و واقعاً ارزشمند و بسیار خوب و عالی بود. و ما باید قدر این صندلی که امروز روی آن مینشینیم را داشته باشیم قدر این فرصت و این لحظات را، چرا چون این صندلی را برای ما یک روزی خریداری کردهاند امروز وظیفه ما میباشد که اصل آن را حفظ کنیم و همینطور در دیگر مسائل نیز کوشش و تلاش کنیم. حال شخصی که عضو کنگره میشود و سفر میکند و رهایی به دست میآورد و برگشت میخورد مطمئناً جایی از کارش ایراد داشته است، حتی خود من زمانی که میخواستم رهایی بگیرم راهنمایم به من گفت که برای خودت یک هدف و یک نقطهای قرار بده که وصل باشی و من هم تصمیم گرفتم که خدمتگزار باشم و توانستم خدمتی را به دست بگیرم و امروز حال خوب دارم و ادامه میدهم. وقتی که عضو لژیون سردار میشوی به یک سطحی دسترسی پیدا میکنی که توصیف آن بسیار سخت میباشد و مانند دیده بانی میباشد که کیلومترها مسافت را طی میکند به دیگران خدمت میکند و علت آن هم همین میباشد که به چیزی دست پیدا کرده است که وصف آن ناگفتنیست.
در کنگره هر کس خواسته قوی داشته باشد به اون داده میشود و اینطوری نیست که به همه، همه چیز را بدهند به کسانی داده میشود که خواسته قوی و در مسیر مستقیم و راستی و با تلاش و کوشش پیگیری میکنند. اینجا جایی میباشد که تعریف از عشق و محبت میباشد و همه چیز با عشق و محبت شروع میشود، این بسیار مهم میباشد.
حتی کسی که اینجا رهایی میگیرد باز هم نیاز به آموزش دارد و خود من پس از یک سال رهایی هنوز دوست دارم آموزشها را نکته به نکته و نقطه به نقطه یاد بگیرم و در امور زندگیم آنها را هزینه کنم. اینجا پله پله و به صورت تدریجی آموزشها رو میگیری و به حال خوب میرسی و به تعادل نزدیک میشویم. این بسیار عالی و نکته مهمی می باشد.
اینجا وقتی به آن حال خوب و تعادل میرسی خوب میطلبد که به یک نفر دیگر کمک کنی تا آن هم به تعادل برسد. با این کار میتوانیم مقداری از مسئولیتمان را جبران کنیم. میتوانیم بخشندگی را اینجا به مرحله اجرا درآوریم با عضویت در لژیون سردار و کمکهای مالی که اینجا انجام میدهیم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید بسیار ممنون و سپاسگزارم.

نویسنده: مسافر عباس از لژیون سوم آقای طاهر
عکاس: مسافر فرج
تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
99