جلسه اول از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی عمومی شعبه دنا، با استادی راهنما محترم مسافر حمیدرضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر صمد، با دستور جلسه: « دانایی، دانایی مؤثر و سواد» روز پنجشنبه ۰۶ شهریور ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۰ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمیدرضا هستم یک مسافر. در وهله اول از خداوند سپاسگزار هستم که این توفیق را به من عطا فرمود تا در این جایگاه خدمت کنم. همچنین از ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر میکنم و در ضمن از شما دوستان که به مشارکت بنده گوش فرا میدهید، سپاسگزار هستم.
دستور جلسه دانایی، دانایی مؤثر و سواد است. مسلماً این دستور جلسه، موضوعی بسیار مهم در کنگره محسوب میشود؛ همانگونه که آقای مهندس آن را در دستور جلسات هفتگی قرار دادهاند و به مدت یک هفته در مورد آن بحث و مشارکت صورت میگیرد. اگر بخواهیم بیشتر به اهمیت این دستور جلسه بپردازیم، باید به صفحه ۲۱۷ کتاب ۶۰ درجه مراجعه کنیم که مکاتبهای میان آقای مهندس و جناب سردار صورت گرفته است و در آن به مضمون و عنوان دانایی اشاره شده است. به همین جهت، این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است.
از نظر بنده، سواد بیاهمیت نیست و پیشنیازی برای دانا شدن است. سواد، دانایی و دانایی مؤثر، به تنهایی کافی و مکفی نیستند، اما سواد یک پیشنیاز اساسی است. دلیل آن هم این است که افراد بیسواد طبق قوانین کنگره نمیتوانند جذب شوند. با تأمل درمییابیم که برای دانا شدن و دستیابی به دانایی مؤثر، مثلثی در کنگره برای دانایی تعریف شده است که شامل آموزش، تجربه و تفکر است و از اهمیت خاصی در کنگره برخوردار است. در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت تعریف شده است که متشکل از منیت، ناامیدی و ترس می باشد.
حال اگر بخواهیم در مورد سواد، دانایی و دانایی مؤثر صحبت کنیم، دانایی یعنی تشخیص ماهیت هر خواسته در هر قالبی. هنگامی که ما وارد کنگره میشویم، در واقع کنگره شروع به آموزش دادن به ما میکند و ما را با جسم، روح، روان، جهالت، منیت و غیره آشنا میسازد. ما برای رسیدن به دانایی و عبور از دانایی معمولی و دستیابی به دانایی مؤثر که همان دانایی تأثیرگذار بر شخصیت و زندگی ما است باید این آموزشها را در کنگره فرا بگیریم. آقای مهندس این آموزشها را به صورت ماهرانه در دستور جلسات کنگره گنجاندهاند. تمامی دستور جلسات به یکدیگر مربوط و مکمل یکدیگرند و به صورت دایرهوار این دانستهها را به ما اعطا میکنند. به طور کلی، از وادی اول تا چهارم، نحوه تفکر کردن را به ما میآموزد؛ اینکه چگونه تفکر کنیم، در چه مواردی تفکر کنیم یا نکنیم و به چه شیوهای تفکر نماییم.
هنگامی که دستور جلسات پنجم تا هشتم را مورد بررسی قرار میدهیم، مشاهده میشود که این دستور جلسات به آموزش شیوه صحیح عمل و تفکر میپردازند. به ویژه، دستور جلسه وادی هشتم که با عنوان (با حرکت راه نمایان میشود) شناخته شده است، ما را به تحرک و اقدام فرا میخواند. بنابراین، پس از فراگیری این آموزشها، انجام عمل از اهمیت بسزایی برخوردار میشود.
با دقت در وادی هشتم، روشن میشود که در زمان عقد پیمان، دو نکته اساسی به بنده (حمیدرضا) آموزش داده میشود که آنها را مکتوب نموده و به عنوان امانتی در طبیعت به ودیعه میگذارم. این نکته، ما را در مواجهه با مشکلات، به سمت تحرک و عملگرایی سوق میدهد.
همانطور که استاد سردار فرمودهاند، (باورها به تنهایی فاقد ارزش هستند) در ابتدا، بدون هیچگونه رودربایستی، با این گزاره مخالفت کردم؛ اما پس از تبیین موضوع دستور جلسه، دریافتم که صرف باور برای تحقق اهداف کافی نیست. در دوران مصرف مواد مخدر و دخانیات، با بهرهگیری از آموزشهای کنگره، توانستیم باورهایمان را به منصه عمل برسانیم؛ به عبارت دیگر، به باورهایمان جامه عمل بپوشانیم و انشاءالله به تدریج به سوی تعادل گام برداریم. از اینکه به صحبتهای من گوش توجه نمودید سپاسگزارم.
اهداء شال و قرآن پهلوانی توسط جناب آقای مهندس به راهنما محترم مسافر اسماعیل.

رهایی مسافر محمد رهجوی راهنما محترم مسافر حمید لژیون دوم

تایپ: مسافر بهنام لژیون هفتم، مسافر صادق لژیون پنجم
ویرایش: راهنما مسافر مجید لژیون یازدهم
بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
188