English Version
This Site Is Available In English

نفرتم به عشق تبدیل شد

نفرتم به عشق تبدیل شد

اوایل ازدواجمان بود، دفتری که برای زندگی مشترکمان تهیه کرده بودیم، در نبود من روزبه‌روز برگه‌هایش کم می‌شد. وقتی از بیرون برمی‌گشتم، اولین کاری که می‌کردم به سراغ دفتر می‌رفتم و هر سری با کم‌شدن برگه‌هایش، قلبم مچاله می‌شد و این بود که کم‌کم شک‌های من شروع شد.

وقتی فهمیدم همسرم اعتیاد دارد، دنیا روی سرم خراب شد. از قضاوت دیگران می‌ترسیدم، همین باعث شده بود سال‌ها بار این راز را به‌تنهایی به دوش بکشم.

راه‌های زیادی را امتحان کردیم؛ ولی باز سر پلۀ اول برمی‌گشتیم. شب‌وروز من گریه بود، حالِ روحی بدی داشتم. دلم از همه آدم‌ها گرفته بود. در تاریکی و ناامیدی روزها سپری می‌شد و همیشه از خدای خودم می‌خواستم که یک راهی به ما نشان بدهد تا از این تاریکی نجات پیدا کنیم.

وقتی اولین‌بار وارد کنگره شدم، متوجه شدم با مکان‌های دیگر فرق می‌کند. صحبت‌های راهنمای تازه‌واردین همسفر الهام، به من آرامش می‌داد. وقتی از درد چندساله‌ام گفتم، احساس سبکی می‌کردم. همان موقع بود که گفتم خدایا شکرت، اینجا همان بهشت روی زمین است.

آموزش‌های ناب کنگره باعث شد تاریکی‌های زندگی من به روشنایی، ناامیدی‌هایم به امید و نفرتم به عشق تبدیل شود.

هرگز فراموش نمی‌کنم، کنگره به من آموخت که برای رسیدن به آرامش، باید جنگید. برای درست زندگی‌کردن، باید تفکر کرد و برای زندگی بهتر، تلاش کرد. به من آموخت از ضدارزش‌ها به سمت ارزش‌ها حرکت کنم، به من آموخت که با فرزندانم و همسرم، چگونه رفتار کنم و من این آرامش را مدیون کنگره ۶۰ هستم.

از مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که راه درست زندگی‌کردن را به من آموختند. از راهنمای خوبم همسفر رویا بابت آموزش‌های خوبشان تشکر می‌کنم.

به امید رهایی تمام مسافران و همسفران.

نویسنده: همسفر فرناز رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
ویرایش: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر اول سایت
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .