جلسهی دوازدهم از دورهی ششم کارگاههای آموزشی عمومی نمایندگی پردیس با استادی مسافرعلیرضا ، نگهبانی مسافر اصغر و دبیری مسافر میثم با دستور جلسهی « دانایی، دانایی موثر و سواد» چهارشنبه5 شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
موضوع دستور جلسه «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» است. در کنگره ۶۰ برای هر موضوعی توضیحی کامل و جامع ارائه میشود و هیچچیز سطحی و سرسری بیان نمیگردد. در نگاه عمومی ممکن است فرد باسواد را دانا بدانند، اما در کنگره توضیح داده شده که دانایی و سواد دو مقوله کاملاً جدا هستند. همانطور که آقای مهندس و استاد امین در جزوات جهانبینی ۱ و ۲ توضیح دادهاند، دانایی یعنی تشخیص ماهیت هر خواسته در هر لباس و شکلی؛ اینکه بدانم خواستهای که دارم معقول است یا نامعقول.
آقای مهندس مثلث دانایی را ترسیم کردهاند که شامل سه ضلع «تجربه، تفکر و آموزش» است. استاد امین هم در سیدی دانایی مؤثر توضیح میدهد که رشد دانایی زمانی اتفاق میافتد که هر سه ضلع این مثلث با هم رشد کنند. مثالی هم میزند: پرندهای که یک بالش شش متر و بال دیگرش ده سانت است، هرگز پرواز نمیکند و فقط دور خودش میچرخد.
همچنین مثال دیگری درباره زنجیر میزند؛ مقاومت زنجیر را از ضعیفترین حلقه آن میسنجند. در دانایی مؤثر نیز من باید روی همان نقطهضعفهای خود کار کنم تا بتوانم به مقاومت و استحکام برسم. قبل از ورود به کنگره خیلی چیزها را میدانستم، اما آیا این دانستهها اعتیاد مرا درمان میکرد؟ یا روابط خانوادگیام را بهتر میکرد؟ خیر. چون صرفِ دانستن کافی نیست.
.jpg)
آقای مهندس در صحبتهای چهارشنبه اشاره کردند: «آن کسی دانا است که بتواند دشمن خود را به دوست تبدیل کند، نه برعکس.» این یعنی اگر من بتوانم در این شرایط پر از دغدغه جامعه با آموزشهای کنگره راحت زندگی کنم، پس چرا انجام ندهم؟
مثالی هم از سفر اول و دوم وجود دارد. در سفر اول، فرد میداند که امکانات زیادی در کنگره به صورت رایگان در اختیار او قرار میگیرد؛ از صندلی و استاد تا لژیون و آموزش. اما آیا فقط دانستن کافی است؟ یا باید خدمت کند، بیاموزد و دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کند؟ حتی میداند هزینههایی در کنگره میشود، اما آیا جرأت دارد که سهمی بپردازد و در این چرخه بخشش شریک شود؟
خودِ من از این آموزشها یاد گرفتم که باید با تفکر، آموزش و تجربه، مثلث دانایی را در خودم تقویت کنم. مثلاً روی ترسهایم کار کنم یا ببخشم؛ چه وقت و انرژی، چه مال و چه خدمت. آقا کیان مثال زیبایی میزند: «گاهی همین که یک صندلی در کنگره جابهجا میکنی، در بیرون برایت هزار کار درست میشود.
پس اصل ماجرا عمل کردن است، نه فقط دانستن. خیلیها با سواد بالا و حتی ثروت فراوان وجود دارند، اما در زندگیشان هیچ محبت و پیوندی دیده نمیشود، چون نتوانستهاند دانستههایشان را مؤثر کنند. در حالی که در کنگره یاد گرفتیم تنها چیزی که میتواند فردای ما را بسازد، بخشش است.
من خودم در سختترین شرایط زندگی با همین آموزشها توانستم تغییر کنم. واقعاً کنگره مرا درست کرد.
سایت نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
112