چهارمین جلسه از دوره شصت ونهم کارگاههای آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابنسینا با استادی راهنمای محترم مسافر ایوب و نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافرعبدالله و با دستورجلسه( دانایی ، دانایی موثر و سواد) در روز دوشنبه 3 شهریور ماه۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
سلام دوستان ایوب هستم مسافر
خدا را هزار مرتبه شکر که افتخار نصیب من شد که در خدمت شما باشیم وتشکر می کنیم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که اینچنین بستری را فراهم کردند تا ما بتوانیم اینجا آموزش بگیریم ، از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و پیشکسوتان عزیز و تمام اعضای کنگره تشکر می کنم که این اجازه را دادند تا امروز در این جایگاه خدمت کنم ، اما دستور جلسه دانایی و دانایی موثر است ، آقای مهندس این دستور جلسات را به شکل زنجیر وار به هم وصل کرده ، دلیلش این است که شاید من نوعی دستور جلسه قبلی کم برداشت کرده ام در این جلسه ، بتوانم بهره بیشتری ببرم ، دانایی ، دانایی موثر و سواد دقیقا ربط به جهان بینی دارد ، و خود دانایی ، یعنی تشخیص ماهیت خواسته ها در هر شکل و لباس ، دانایی دارای سه ضلع است که تفکر و تجربه و آموزش سه ضلع دانایی هستند ، تفکر چه می گوید ، تفکر می گوید از یک حرکت مجهول به یک حرکت معلوم ، من زمانی که مصرف کننده بودم و بیرون بودم ، هیچ راهی ، نداشتم تا به حال خوب برسم و از آن موقعیت به کنگره رسیدم ، از یک جایی که وضعیتم مشخص نبود آمدم و به حال خوب رسیدم ، این تفکر توسط عقل انجام می شود ، ضلع دیگر مثل دانایی تجربه است ، ما اکثرا به کلینیک های ترک اعتیاد رفته ایم و جاهایی که انواع روش های ترک را انجام می دادند ، آن کسی که آنجا بود هیچ تجربه ای از اعتیاد نداشت ، وقتی به مسئول آنجا می گفتم چقدر مصرف می کنم ، اصولا هیچ برداشتی از حرف های من نداشتند ، ولی وقتی به کنگره آمدم متوجه شدم کسی که از این در داخل شده با گوشت و پوست و استخوان درک کرده که درد اعتیاد چیست و آمده اینجا و درمان شده ، و آن شخصی که بیرون هست به هیچ عنوان توان درک این را ندارد که من در چه شرایطی هستم و چه می کشم ، و افکارم و رفتارم در چه شرایطی است ، اما در کنگره وقتی تازه وارد ها با استرس و نگرانی وارد سفر می شوند و نگرانند چه چیزی پیش رو دارند ، با گذشت چند جلسه همه چیز برای آنها عادی می شود و به خوبی در مسیر قرار می گیرند ، من به جر ات می گویم بهترین جا و بهترین مکان و بهترین متدی که برای درمان اعتیاد در دنیا وجود دارد کنگره شصت است و دوستان تازه وارد بدانند اگر کارشان را درست انجام دهند ، به رهایی می رسند اینجا کار درست بیل و کلنگ زدن نیست ، همین که به حرف راهنما گوش دهید و اطاعت کنید کفایت می کند ، اگر این اتفاق بیوفتد بهترین درمان نصیب ما می شود ، که حتی از زمانی که ما مصرف هم نمی کردیم حالمان بهتر می شود ، این قضیه توسط حس انجام می شود ، و آخرین ضلع در مثلث دانایی آموزش است، این آموزش یعنی منی که شال نارنجی دارم و لژیون می چرخانم و رهجو دارم ، روزی مصرف کننده بودم ، از این در آمدم داخل و به من گفتند این کارها را انجام بده ، گفتم چشم ، گفتند سی دی بنویس ، گفتم چشم ، ساعت فلان بیا ودرفلان زمان بخواب گفتم چشم. روز اولی که من پایم ، به کنگره باز شد راهنمای تازه واردین آقای مسعود خیری بود که بعدا راهنمای خودم در درمان اعتیاد و سیگار شد ، به او گفتم آقا اینجا مدلش چطور است و چقدر قرار است از من پول بگیرید ، چون من قبل ازاینجا جایی رفته بودم یک کلینیک بود که به من گفتند تو تریاک را کنار بگذار ما به تو قرص بی 2 می دهیم ، و با این قرص راحت درمان می شوی ، وقتی رفتم پنچ عدد قرص بی 2 گرفتم ، من یکی از آنها را استفاده کردم در حالی که به من گفته شده بود تا فردا هر پنج تا را استفاده کن و بیا ، وقتی مجدد رفتم از من پرسیدند چرا بقیه قرص ها را مصرف نکرده ای ، من گفتم یکی را مصرف کردم از دیروز تا الان نشئه هستم و دارم می ترکم ، بعد مصرف قرص را ادامه دادم تا سه ماه یا چهار ماه ، و بعدش پرسیدم که این دارویی که به من دادید را تا کی باید ادامه بدهم ؟ گفت تا زمانی که زنده ای ، گفتم با این حساب من بروم تریاک مصرف کنم خیلی بهتر است ، چون ضرر تریاک از بی 2 کمتر است ، کسانی که این قرص را مصرف کرده اند ، می دانند ، بالای چند ماه مصرف این قرص و ترک ناگهانی به تشنج ختم می شود ، و حال فرد مصرف کننده به شدت بد می شود. در کنگره ترک همه مواد راحت است اما در بیرون قطع مصرف قرص بی 2 کاری بسیار سخت و خطرناکی است ، و یه مقدار در مورد سواد بگویم ، شاید سواد یک مقدار در دانایی موثر باشد اما نه آن چنان ، که ما فکر می کنیم ، یعنی اینطور نیست که کسی که سواد دارد حتما داناست ، ما داریم خیلی از آدمها را که سواد دارند دکتر مهندس ، متخصص و درس خوانده هستند ، ولی زمانی که پای حرف های آنها می نشینیم ، یک حرف ها و رفتاری انجام می دهند ، که اصلا از یک آدم بی سواد هم سر نمی زند ، کسی که سواد داشته باشد ، کسی که دانا باشد ، البته گفتم که سواد خیلی به دانایی ربط ندارد ، زمانی که ما می خواهیم دانایی را به دانایی موثر تبدیل کنیم ، می گویند ، تجسس نکن ، غیبت نکن ، دروغ نگو ، پشت سر دیگران قضائت نکن ، دروغ نگو ، اگر ما این کارها و کارهای که به تکامل عقلمان کمک می کند را انجام دادیم ، آن موقع می توانیم به دانایی برسیم و در پایان با دو بیت سخنم را به انتها می رسانم :
آن کس که بداند که بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند
آن کس که بداند و نداند که بداند با کوزه ی آب است و ولی تشنه بماند
آن کس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را زجهالت برهاند
به افتخار خودتان دست بزنید .
تنظیم و تایپ: مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده: مسافر اسماعیل لژیون بیست و یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
114