English Version
This Site Is Available In English

از دانایی به دانایی مؤثر رسیدن سخت نیست

از دانایی به دانایی مؤثر رسیدن سخت نیست

چهارمین جلسه از دوره ششم کارگاهای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی راهنمای محترم مسافر طاهر، نگهبانی مسافر عابدین و دبیری مسافرمیثم با دستور جلسه «دانایی، دانایی موُثر و سواد» در روز سه شنبه 4 شهریور  ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان طاهر هستم مسافر . از نگهبان جلسه آقا عابدین تشکر می کنم که امروز اجازه خدمت دادند تا آموزش بگیرم . دستور جلسه ما دانایی . دانایی مؤثر و سواد است . من در مورد گذشته که فکر می‌کردم یک سال قبل و الان مقایسه می کنم و در این جایگاه  قرار دارم، می بینم از لطف و زحمات کنگره و آقای مهندس هست . امیدوارم که لیاقت این شال را داشته باشم و بتوانم افرادی که می آیند اینجا بتوانم از مسیر تاریکی نجات بدهم .
روز اول که آمدم کنگره شصت چند نفر شال سبز و نارنجی و زرد داشتند خدمت می کردن من با خودم فکر کردم که اینها یا دکترند و یا متخصص . به مرور زمان که سه ماه از سفرم گذشت فهمیدم اینها همه مصرف کننده بودن و در اینجا درمان شدند. با خدمت کردن به این جایگاه رسیدن . تعریف دانایی تشخیص ماهیت خواسته هاست . مصرف کننده که بودم می دونستم که مواد مخدر بده دانایی داشتم ولی در مسیر منفی بودم نمی‌توانستم عملکرد خوبی داشته باشم . زمانی دانایی من به دانایی مؤثر تبدیل می شود که من تشخیص بدهم این مواد بده و مصرف نکنم می شود دانایی مؤثر . راهنما به من می گوید زود بیا شعبه وقتی زود بیایم می شود دانایی مؤثر . دانایی ازیک مثلثی تشکیل شده . تفکر . تجربه . آموزش .
زمانی که مصرف می کردم هرکاری می کردم تفکر نداشتم . الان که آمدم کنگره شصت درمان شدم اول فکر می‌کنم بعد کاری را انجام میدهم . تجربه هم که از هر نوع موادی بگی تجربه داشتم . آموزش هم که در کنگره شصت آمدم یاد بگیرم و به بقیه انتقال بدهم . در مقابل تفکر جهالت قرار دارد و مثلث جهالت از ترس . ناامیدی و منیت تشگیل شده است . ترس مقابل تفکر قرار می‌گیرد و نمی گذارد درست فکر کنید می‌ترسید .
مثلا راهنما می گوید سه روز سقوط آزاد برو . از الان داری می‌ترسی که نتوانی انجام بدهی ترس تفکر را می‌خورد. نمی گذارد درست فکر کنید ، نا امیدی در مقابل تجربه قرار می‌گیرد . یعنی کاری را اشتباه انجام میدهی نا امید می شوید، در همین سفر اعتیاد . یا سفر سیگار . سفرت را خراب می‌کنی نا امید می شوید و می گویی ولش کن من که دیگه خراب کردم و به راهنمایم نمی گویم . نا امید می شوید و دوباره سفر سیگار را شروع نمی کنی یا ادامه نمیدهی .
اگر خراب کردی به راهنمایت بگو . هیچ اتفاقی نمی افتد . بلند شو دوباره سفرت را ادامه بده بهتر از این است که بگذاری بماند  آخر سفرت کار از کار گذشته شود، و منیت مقابل آموزش قرار می‌گیرد . منیت نمی گذارد آموزش بگیری . رشد کنی . هر زمان گفتی من بلدم، بدان یک جای کار می لنگد راهنما هر کاری می گوید باید گوش بفرمان باشیم .

پایت را گذاشتی داخل کنگره شصت از پله ها آمدی پایین ظرفت باید خالی باشد. اگر توانستی با ظرف خالی بیایی از چیزایی که از راهنمایت یاد می گیری  ظرفت را پر کنی آن وقت  به درمان و دانایی مؤثر میرسید . از دانایی به دانایی مؤثر رسیدن سخت نیست . من اگر در سفر اول چشم نمی گفتم الان این جایگاه نبودم . در مسیر اعتیاد راهنما این مسیر را طی کرده . خیلی چیزها را می‌داند . اگر من بیایم در مقابلش بایستم بگویم نه من خودم بلدم به رهایی نمی رسم . چون منیت دارم/و آموزش پذیر نمی شوم.
اومیدوارم همه ما به دانایی مؤثر برسیم به فرمان عقل نزدیک بشویم . به دانایی مؤثر رسیدن چیز زیادی نمی خواهد . همین به راهنما چشم گفتن زود آمدن و به موقع و به اندازه شربت خوردن به موقع بیدار شدن . استخر رفتن پارک رفتن خدمت کردن در کنگره شصت وآموزش پذیر بودن است  . اگر توانستید وقتی راهنما می گوید زود بیا از وقتت بزنی بیایی شعبه خدمت کنید قطعا به درمان میرسید. از اینکه به صحبت هایم گوش کردید مچکرم.
تایپ: همسفر مصطفی « لژیون سوم»
ویراستاری و ارسال: مسافر علی «لژیون اول»

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .