اضلاع مثلث حس شامل نور، صوت و حس است. «الله نورُ السَماوات و الاَرض»؛ خداوند نور آسمانها و زمین است. احساس؛ یعنی درک و دریافت عاطفی و هیجانی نسبت به خودمان و جهان هستی که تنها یک امر شخصی و درونی نیست، بلکه یک سیستم پیشرفته ادراکی و ارتباطی است که ریشه در قوانین فیزیک، زیستشناسی و حتی فلسفه دارد. این نوع نگاه، احساس ما را به مفهوم درک از جهان هستی نزدیک میکند.
جهان از انرژی و ارتعاش تشکیل شده است و حواس پنجگانه اصلی شامل بینایی، شنوایی و ... گیرندههایی هستند که این ارتعاشات را دریافت و به دادههای عصبی تبدیل میکنند، اما این تمام ماجرا نیست؛ ما با احساسات و ادراک بر نتیجه مشاهده اثر میگذاریم یعنی احساس و درک ما تنها یک دریافت منفعل نیست بلکه یک کنش خلاقانه در جهان است که واقعیت را شکل میدهد.
نور، هم موج و هم ذره است و اینکه چگونه آن را احساس و درک کنیم بر رفتار ما اثر میگذارد. ابعاد پنهان ادراک ما، به پنج حس برون که در خواب فعال میشوند اشاره میکنتد، علم امروز این موضوع را تحت عنوان حس ششم یا ادراک فراحسی معرفی میکند که مربوط به ناخودآگاه ما یا توانایی حسی است.
گیاهان بدون سیستم عصبی مرکزی، از طریق واکنشهای شیمیایی (احساس) به محیط پاسخ میدهند و این نشان میدهد حس، ابزار و وسیلهایست که برای ادامه حیات ضروری است. مرگ و تولد سلولها (برگریزان سلولی) نیز حکمتی دارد؛ سیستم احساسی ما نیاز به بازسازی و نوسازی دارد تا بتواند با دقت بالا اطلاعات جهان را دریافت کند. احساس به عنوان قطب نمای بقا و تعادل است و ما را به سمت تعادل هدایت میکند. حس بویایی مانع از خوردن غذای فاسد میشود و حس لامسه از سوختن جلوگیری میکند اما این نقش در سطح روانی و اجتماعی نیز ادامه دارد.
احساسات ما مانند ترس، عشق و خشم، اولین سیستم هشداردهنده پیشرفته است که اگر این سیستم تقویت شود مانند یک رادار قدرتمند خطرات و فرصتها را قبل از وقوع پیشبینی میکند و به ما اجازه میدهد هوشمندانه و با سرعت و قوت عمل کنیم و این اساس درمان واقعی در کنگره ۶۰ است. برگرداندن این سیستم ادراکی باعث میشود انسان به تعادل کامل برسد تا فرد نه تنها جسم، بلکه روان خود را با جهانبینی، احساس و تفسیر کند.
اگر بخواهیم دید دیگران را نسبت به خود تغییر دهیم، بستگی به نگرش ما نسبت به احساس آنها دارد. نحوه مدیریت و ابراز احساسات ما مانند صدا، بو، لباس و رفتار مستقیماً بر احساسات دیگران اثر میگذارد و در نهایت واقعیت اجتماعی را که در آن زندگی میکنیم میسازد. یک مدیر با احساسات سازنده، فضای کاری مثبت میآفریند؛ همانطور که یک معتاد در حال بهبودی با تقویت حسهای سالم، نگاه جامعه را به خود تغییر میدهد.
جنگل، هستی و نقش احساس در بقا، توصیف هستی به عنوان یک اکوسیستم که در آن ضعیف پایمال میشود ثابت نیست و این کاملاً با نظریه تکامل و مفهوم سازگاری، همخوانی دارد. در این جنگل در حال تغییر، موجودی موفق است که دقیقترین و سریعترین سیستم ادراکی احساس را داشته باشد؛ این حس تنها برای یک موضوع نیست بلکه برای تشخیص دوست از دشمن، پیدا کردن غذا، پیشبینی تغییرات آب و هوایی و ... است.
انسان با تقویت حس خود میتواند از سطح غریزه حیوانی فراتر رود و به سمت کمال که هدف نهایی حیات است حرکت کند. احساس فقط یک هیجان زودگذر نیست؛ احساس، زبان اصلی هستی برای ارتباط با ما است.
جهان دائماً در حال ارسال امواج نور، صوت و حس است و موجودات زنده با گیرندههای احساسی خود این امواج را ترجمه میکنند؛ هرچه این گیرندهها قویتر و دقیقتر شوند درک ما از معنی زندگی، عمیقتر خواهد بود؛ در نتیجه قادریم هماهنگ با قوانین طبیعت، مسیر خود را با قدرت و اطمینان به پیش ببریم؛ بنابراین تمرکز بر روی کشف و تقویت این حس و همچنین تمرکز بر روی خود هستی و درک عمیقتر از نقش ما در این جهان بیپایان است.
منبع: سیدی «احساسات»
نویسنده: راهنما همسفر زهره (لژیون پانزدهم)
رابط خبری: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پانزدهم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیستوششم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
201