English Version
This Site Is Available In English

دانایی به معنی ماهیت در هر رنگ و شکل

دانایی به معنی ماهیت در هر رنگ و شکل

نهمین جلسه از دوره پنجم لژیون سردار نمایندگی نیمایوشیج بهشهر با نگهبانی همسفر هاله، دبیری همسفر زینب و استادی راهنما تازه‌وادین همسفر معصومه با دستور جلسه «دانایی و دانایی موثر، سواد » در روز دوشنبه۳ شهریور ۱۴۰۴ ساعت۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از آقای مهندس و خانواده‌ محترمشان به‌خاطر چنین مکان مقدسی سپاس‌گزارم. در مورد دستور جلسه استاد امین در جزوه جهان‌بینی در مورد دانایی و دانایی مؤثر توضیح داده‌اند که مثلث دانایی شامل تجربه، تفکر و آموزش است. دانایی به معنی ماهیت تشخیص در هر رنگ و شکل است. همه انسان‌ها خواسته‌های گوناگون داریم دانایی ما تشخیص می‌دهد که کدام خواسته معقول و کدام نامعقول هستند و انسان دانا انسانی است که به فرمان عقل نزدیک می‌شود. دانایی زمانی به دانایی موٖثر تبدیل می‌شود که همه اضلاع به یک اندازه رشد کنند و این نباشد که فقط یک ضلع یا دو ضلع آن رشد کند و بقیه ضلع‌ها همین‌طور ثابت بماند و این نتیجه خوبی ندارد.

دانایی موٖثر؛ یعنی آن دانشی که کسب کردم و به دست آوردم را اجرایی کنم. در کتاب۶۰  درجه گفته شد که میزان دانایی به سواد نیست، به تمدن نیست، به لباس پوشیدن نیست بلکه به انسانی اندیشیدن است. اکثر انسان‌ها فکر می‌کنند سطح سواد بالایی که یک فرد دارد در واقع نشان‌دهنده دانایی آن فرد است، من هم  قبل از کنگره همین فکر را می‌کردم؛ ولی این‌جا متوجه شدم که این‌طور نیست یک دکتر یا یک مهندس سطح سواد بالایی دارند شاید خیلی جاها آن حرفی که می‌خواهند بزنند یا کاری بکنند فکر نمی‌کنند و یک‌سری مشکلات را درست می‌کنند، یا در مقابل‌شان یک‌سری افراد هستند که بی‌سواد هستند؛ ولی می‌دانند چه زمانی و چطوری حرف بزنند، اول فکر می‌کنند و گره از مشکلات بقیه باز می‌کنند این‌جا متوجه می‌شویم سطح سواد ربطی به دانایی ندارد مدرک تحصیلی و سواد کلاً با دانایی فرق دارد.

یک‌سری افراد هستند که به لباس پوشیدن خود اهمیت می‌دهند، خوش تیپ بودن خوب است. خداوند زیبایی را دوست دارد همه انسان‌ها زیبایی را دوست دارند؛ ولی یکسری افراد هستند به خودشان و ظاهرشان می‌رسند که فخر بفروشند و خودشان را برتر نشان بدهند که این‌طور نباید باشد من در کنار اینکه به ظاهر خودم می‌رسم باید فکر من هم انسانی باشد؛ یعنی طوری رفتار کنم که برای دیگران ارزش قائل شوم و دیگران آن رفتار من را دوست داشته باشند. استاد سردار می‌گویند: اگر بوی گل یا بوی چمن حقیقی باشد نیاز به بیان نیست از فاصله دور می‌توان آن را حس کرد، یک انسان دانا هم دانایی او قابل تشخیص است اگر بیان کند، نادانی یک فرد را نشان می‌دهد. من در کنگره آموزش می‌گیرم، یک‌سری باورها در من به وجود می‌آید، من خودم این موضوع را باور دارم که مشارکت کردن حال آدم را خوب می‌کند؛ ولی خودم نمی‌توانم مشارکت کنم و آن ترس در من وجود دارد، این‌جا است که آقای مهندس می‌گویند: برای باورها ارزشی وجود ندارد من باید اجراییش کنم، متاسفانه هنوز در مشارکت‌کردن خیلی مشکل دارم هنوز می‌ترسم در جمع میکروفون در دست بگیرم و این ترس هم یکی از اضلاع مثلث جهالت است،

مثلث جهالت رو به روی مثلث دانایی قرار می‌گیرد منیت، ترس و ناامیدی که از نیروهای منفی هستند، جلوی رشد دانایی را می‌گیرند. کنگره راه درست را به من نشان می‌دهد، حالا بستگی به من دارد که چطور و به چه اندازه برداشت کنم و به آن دانایی برسم. من در کنگره دانش زیادی کسب کردم در یک زمینه‌هایی اجرایی می‌کنم. خدا را شکر می‌کنم که توانسته‌ام حس‌های منفی را از خودم دور کنم و این‌که یاد بگیرم چطوری با دیگران ارتباط برقرار کنم، با دانایی می‌شود مشکلات را حل کرد. با آموزش‌های کنگره و نوشتن سی‌دی‌ها دانایی به من انتقال داده می‌شود، وقتی آن را می‌نویسم و برداشت‌هایی که می‌کنم در خودم کاربردی و عملی کنم آن زمان است که به دانایی مؤثر می‌رسم.

اگر بخواهم از لژیون سردار بگویم برای بار دوم این‌طور عضو لژیون سردار شدم که خواهرم بچه‌دار نمی‌شد چند سالی هم دکتر رفته بودند و از همه جا نا‌اُمید بودند و با آموزش‌هایی که سر لژیون گرفتم متوجه شدم که اینجا هم می‌توانم نذر کنم، بیرون از کنگره از خدا می‌خواهیم اول آن نذری که می‌کنیم را ادا کند و من یک شرطی می‌گذارم و آن نذر من که ادا شد در مقابل یک چیز پرداخت کنم؛ ولی در کنگره یاد گرفتم نذر من نباید حتماً برای مسجد باشد یا حتما سفره پهن کنم، می‌توانم این‌جا نذر خودم را ادا کنم و نذر کردم که هر موقع اعلام کردند برای گلریزان سال جدید به نیت خواهر خودم بیایم و برای بار دوم عضو لژیون سردار شوم شاید باورتان نشود آمدم و نیت کردم خواهرم بعد چند ماه که دوباره دکتر رفتن را با ناامیدی شروع کرد ولی با لطف خداوند و برکت لژیون سردار با دست پر برگشت.

روزی که کارت کشیدم روز انتقالش بود، روز جواب گرفتن روزی بود که لژیون سردار برگزار شده بود، تمام این حضور‌ها در لژیون سردار را به فال نیک گرفتم و چند روز دیگر فرزندان خواهرم یک‌سالشان می‌شود. من خیلی چیزها از لژیون سردار دریافت کردم، بزرگترین و بهترین چیزی که دریافت کردم همین بود. در این دوسال وقتی می‌خواستم بیان کنم گریه‌ام می‌گرفت؛ ولی گفتم: امروز باید بیان کنم چون گلریزان نزدیک است و ربط به لژیون سردار داشت.

تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر زهره
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آمنه(لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نیما یوشیج 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .