در هستی، همه چیز در حال تکرار است؛ مانند روز و شب، تغییر فصلها، نماز خواندن، غذا خوردن و... . هستی در اثر همین تکرارها شکل گرفته و ما نیز در پرتو آنها، در حال رشد و تکامل هستیم. از طریق این تکرارها یاد میگیریم چگونه زندگی کنیم و دچار مشکل نشویم. حتی میخ نیز با تکرار ضربات چکش در دیوار فرو میرود و محکم میایستد. گاهی این فرایند تکرار در درون ما در جهت منفی رخ میدهد؛ یعنی اشتباهی را مرتکب میشویم و به جای یادگیری از آن، به دلیل جهل، دوباره آن را تکرار میکنیم؛ مانند روی آوردن به اعتیاد که با تکرار اتفاق میافتد. در روز مرگیهای خود نیز اگر دقت کنیم، این تکرارها بسیار دیده میشوند و موجب عقب ماندگی ما از مسیر رشد و تکامل میگردند.
در کتاب «عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر»، صفحه ۱۰۲ که به همین مبحث «تکرار تاریخ» پرداخته شده است، آقای مهندس در بُعد کالبد فیزیکی و از احوالات خود سخن میگویند. از این مطلب در مییابیم که زندگی و حیات فقط محدود به این کره خاکی و کالبد فیزیکی نیست و با مرگ، همه چیز پایان نمییابد. اغلب، انسان در مراحلی از زندگی قرار میگیرد که نسبت به آنها آگاهی ندارد و در مورد آن تعقل نمیکند؛ همین امر موجب گرفتاریاش میشود. همچنین گاهی بعضی مسائل به عنوان تکلیف بر انسان تحمیل میشوند، بی آن که از آنها آگاه باشد؛ فقط آن را انجام میدهد؛ مانند جهاد کردن که دستور صادر میشود و بدون توجه به سایر جوانب، آن را اجرا میکنیم.
با نگاهی به تاریخ در مییابیم که بسیاری از مسائل در حال تکرار هستند؛ اما این تکرارها خود به خود رخ نمیدهند؛ بلکه نیازمند فاعلاند. مثلاً چنگیز خان مغول آشوبی به وجود آورد و پس از پایان دورهاش، هیتلر همان مسیر را تکرار کرد. در مسئله اعتیاد نیز همین گونه است؛ ابتدا به وجود آمد و سپس با کمک فاعل، تکرار شد. در تاریخ مذهبی نیز هر گاه خداوند خواسته مسئلهای را تغییر دهد، فاعلی داشته است؛ مانند ابراهیم، نوح، لوط و دیگران. هر انسان در دایره زمانی خاصی در حال تکرار مکررات است؛ اگر اشتباهی کند و از آن درس نگیرد، تجربه را نادیده میگیرد و جای آن را باورهای اشتباه پر میکند.
عواملی؛ مانند منیت، خود تکلیفی و... باعث میشوند انسان در این محدوده باقی بماند و نتواند از آن خارج شود. هیچ گاه انسان نمیتواند معلم خودش باشد و حتماً به یک یا چند استاد و راهنما احتیاج دارد. مثلاً در مسئله اعتیاد، هیچ گاه به تنهایی نمیتوان به درمان رسید؛ حتی اگر مطالعه و تحقیق زیادی انجام دهیم یا مباحث کنگره را خارج از آن پیگیری کنیم. به راهنما نیاز داریم تا مسیر درست و غلط را نشان دهد و از تجربیاتش بهره ببریم. مثلاً جناب مهندس برای ترک اعتیاد به مرفین، به الکل پناه بردند و چهار سال عذاب کشیدند تا متوجه اشتباه خود شدند و این تجربه را در اختیار ما قرار دادند. وقتی تجربه از چرخه زمان انسان خارج شود و جای آن را باورهای غلط بگیرد، انسان از رشد و تولید باز میماند. مطالب موجود در کنگره و کارگاههای آموزشی جهان بینی، همگی حاصل تجربیات به دست آمده هستند و تولید و زایش به حساب میآیند؛ این با مطالعه کتابهای مختلف و تکرار کلمات تفاوت دارد.
خود فرمانی و فرمان الهی دو مفهوم متفاوتاند. تولید، یک فرمان الهی و برای بقای انسان ضروری است؛ اما خود فرمانی؛ یعنی انسان به واسطه منیت از دایره زمانی خود خارج شود، معلم خود باشد و مانع آموزش پذیریاش گردد. چون عقلش کامل نشده، یک مطلب را هر روز با روشی جدید تکرار میکند! مثلاً من همیشه در حال غیبت بودم؛ وقتی چند کتاب خواندم و چند واژه جدید آموختم، باز هم غیبت میکردم؛ اما این بار به آن ارزیابی رفتاری دیگران میگفتم!
در هر نقطهای از زندگی که باشی، اگر برای خودت هدف مشخص کنی و در مسیر رسیدن به آن هدف محکم و استوار قدم برداری، خداوند نیز به تو کمک خواهد کرد. در این راه ناگزیر هستیم از مسیرهای پر فراز و نشیب عبور کنیم؛ مانند سفرهایی که در کنگره تجربه میکنیم. برای رسیدن به رشد و تکامل، باید این مسیر را طی کرد؛ مسیری که تنها با مطالعه کتابها امکانپذیر نیست. وقتی این سختیها را با جان و دل بپذیریم و درک کنیم، برایمان شیرین و آسان خواهند شد؛ مانند استادمان که در تمام کتابهایشان میفرمایند: قبل از حرکت و پذیرفتن سختی راه، همیشه کابوس میدیدم و از خوابیدن امتناع میکردم. مشکلات زندگی نیز همین گونهاند؛ کافی است آنها را بپذیریم و درک کنیم تا روز به روز آسانتر حل شوند.
منبع: سی دی تکرار تاریخ
نویسنده: همسفر الهام.ن رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فاطمه.م رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
17