همسفر نفیسه:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا در مورد موضوع مهم دانایی، دانایی مؤثر و سواد مشارکت کنم. وقتی وارد کنگره شدم، خیلی وقتها فکر میکردم دانا بودن یعنی فقط کتاب خواندن یا مدرک دانشگاهی داشتن؛ اما در کنگره یاد گرفتم که دانایی با سواد فرق دارد؛ممکن است کسی باسواد باشد ولی در عمل نتواند زندگیاش را درست مدیریت کند.
دانایی یعنی توانایی تشخیص خوب از بد، زشت از زیبا، مفید از مضر، اما این دانایی زمانی ارزشمند میشود که به مرحلهی دانایی مؤثر برسد؛ یعنی نهتنها بدانم چه چیزی درست است، بلکه بتوانم آن را در زندگیام اجرا کنم. خیلی وقتها ما میدانیم که کاری اشتباه است؛ مثل قضاوت کردن، دروغ گفتن یا حتی مصرف مواد، اما چون در عمل به آن دانایی پایبند نیستیم، دچار مشکل میشویم. به همین دلیل، آقای مهندس میفرمایند: «دانایی مؤثر یعنی تبدیل علم و آگاهی به عمل درست در زندگی».
در کنگره افرادی را دیدم که شاید سواد بالایی نداشتند، اما آنقدر دانایی مؤثر داشتند که توانستند زندگیشان را بسازند و به دیگران هم کمک کنند و برعکس، کسانی بودند که تحصیلات بالایی داشتند اما چون داناییشان مؤثر نبود، در تاریکیها مانده بودند.
برای منِ همسفر، دانایی مؤثر یعنی اینکه؛ یاد بگیرم چگونه با آرامش در کنار مسافرم باشم، قضاوت نکنم، صبور باشم، و مهمتر از همه اینکه آموزشها را در عمل پیاده کنم.
اگر فقط سواد داشته باشم و در عمل استفاده نکنم، آن سواد هیچ ارزشی نخواهد داشت، ولی وقتی آموزشهای کنگره را در زندگی به کار میگیرم، تازه میفهمم دانایی مؤثر یعنی چه! در نهایت فهمیدم که سواد شاید، چراغی برای روشن کردن مسیر باشد؛ اما دانایی مؤثر، نوری است که به عمل و حرکت من معنا میدهد و این همان چیزی است که آرامش واقعی را به زندگی من هدیه داده است.
همسفر مریم:
در رابطه با دستور جلسه دانایی و دانایی موثر، همانطور که میدانیم مثلث دانایی متشکل است از، تفکر، تجربه، آموزش. آقای مهندس عزیز میفرمایند: «سطح میزان دانایی انسان بر اساس تحصیلات و سواد شخص نمیباشد». مثلا اگر بخواهم یک دکتر را مثال بزنم، این شخص فقط سطح سوادش در موارد پزشکی بالا میباشد و در دیگر مسائل تجربه زیادی ندارد. دانایی موثر یعنی انسان نسبت به هر چیزی آگاهی و اطلاعات کافی داشته باشد.
دانایی موثر به حکم عقل مربوط میشود که اگر فرد آموزش دیدهای باشیم با توجه به فرمان عقل کارهایمان را به موقع انجام میدهیم و به تعویق نمیاندازیم و قبل از انجام هر کار تفکر میکنيم تا مسائل را به خوبی حل کنیم. اگر ما در انجام هر موضوعی تفکر کنیم و از آن تجربه کسب نماییم میتوانیم به خوبی آن آموزش را به اجرا در آوریم. پیامبر اکرم (ص) در اینباره میفرمایند: «خیر دنیا و آخرت با دانش، شر دنیا و آخرت با نادانی است».
همسفر زری:
میزان دانایی سواد نیست؛ تمدن نیست؛ بایستی انسانی اندیشید. سواد و میزان تحصیلات مهم هست اما نشانه دانایی نیست با مثلث دانایی که از سه ضلع تفکر، تجربه و آموزش تشکیل شده است میتوان به قدرت تشخیص ماهیت خواستهها در هر لباس و فرمی رسید.
انسانی که به دانایی رسیده باشد هیچ وقت نمیگوید که من دانا هستم؛ بلکه دانستههای خودش را با تفکر به اجرا میگذارد و از ضدارزشها دوری و به طرف ارزشها حرکت میکند و اینکه انسان دانا، انسانی است قبل از اقدام و پرداختن به خواستههای خود آنها را مورد بررسی قرار میدهد و از ماهیت آنها اطمینان حاصل میکند و اگر به فرمان عقل نزدیک شده باشد خواستههای نامعقول را کنار میزند در این حالت از او اشتباه سر نمیزند.
دانایی مؤثر مرحلهای است که باید تصفیه و پالایش بگیرد تا اینکه بتوانیم درستی و نادرستی کاری را تشخیص بدهیم و تصمیم درست بگیریم. در جزوه جهانبینی میخوانیم که دانایی نگهبانان قلعه عقل هستند و مانند یک صافی عمل میکنند و اجازه نمیدهند که خواستههای نامعقول نفس به قلعه عقل برسد و این بستگی به دانایی انسان دارد که خواستههای نامعقول و معقول را تشخیص دهند. امیدوارم که همه ما به آن تشخیص واقعی برسیم و بتوانیم نفس خود را کنترل کنیم و به روشنایی برسیم.
همسفر زینب:
در جهانبینی موثر میبینیم که مثلثی تشکیل شده که اضلاع آن تفکر، تجربه و آموزش است. مواقعی دانایی ما به دانایی موثر میرسد که آموزش کافی داشته باشیم؛ باید میزان آموزش ما به اندازه مساوی رشد کند. مثلاً تفکر زیاد باشد و تجربه کم و یا آموزش کافی نباشد؛ معلوم است که ما به آن اندازه که باید تفکر نکردهایم و به تجربه نرسیدهایم، بیخودی نیروی خود را از دست دادهایم.
در مقابل مثلث دانایی و مثلث جهالت است که اضلاع آن ترس، ناامیدی و منیت است. ترس باعث میشود که انسان خوب تفکر نکند و منیت جلوی آموزش را می گیرد و مانع از تجربه ما می شود. ما باید بیشتر با صور پنهان خود آشنا شویم و داناییمان را به دانایی موثر نزدیک کنیم و حرکت به سوی ارزشها، زیباییها و شناخت دنیای درون و بیرون خود باشیم.
سواد به معنای میزان تحصیلات و سواد دانشگاهی نیست؛ بلکه به میزان درک انسانها از درست انتخاب کردن راه است. دانایی به سواد نیست؛ بلکه به مفهوم رسیدن به دانایی و کمالات است. خیلی از افراد در کنگره۶۰ بیسواد هستند ولی به مفهوم درست دانایی و کمال رسیدند. خیلی از افراد با سواداند ولی راه درست دانایی را درک نکردند و هنوز در پیچوخم راه گم شدند. انسان دانا انسانهایی هستند که به تفکر و تعقل انتخاب به خواستههای خود رسیدند. کسی که دانا باشد مطمئناً با عقل کامل تصمیم میگیرد و مانند یک فیلتر عمل میکند و خواستههای نامعقول و نفس نادرست خود را از ذهنش اَلک میکند.
ولی اگر میزان دانایی کم باشد در تشخیص کارها دچار مشکل و اشتباه میشود و همان نفس و خواستههای نامعقول و نادرست خود را در ذهنش پرورش میدهد و دچار عمل نادرست میشود که همان راه نادرست اعتیاد است. پس آموختهها و تصمیمگیری درست در زندگی، دوری از ضد ارزشها، حرکت به سمت حقیقت و روشنایی، پاکی و رهایی است. در کتاب عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر نیروی دانایی را این چنین بیان میکند. دانایی به سواد نیست، تمدن نیست مانند انسان به لباس پوشیدن نیست؛ باید انسانی اندیشید.
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
15