همسفر مهسا در مورد دستور جلسه «دانایی، دانایی موثر و سواد» مشارکت مکتوبی ارائه کردند که در ادامه میخوانیم:
میدانیم که مثلث دانایی از تفکر، تجربه و آموزش تشکیل شده است. انسان دانا کسی است که پیش از اقدام به خواستههای خود، آنها را تحلیل و بررسی میکند و از ماهیتشان اطمینان حاصل مینماید. انسان دانا به فرمان عقل نزدیک میشود و خواستههای نامعقول را کنار میزند، در این حالت از او اشتباهی سر نمیزند؛ اما اگر در تشخیص ماهیت خواستهها دچار خطا شود، ممکن است مرتکب اشتباه گردد. پس اشتباه؛ یعنی نادانی. انسانی که اشتباه نمیکند، برای خود دردسر نمیآفریند، مشکلی برای دیگران ایجاد نمیکند و در آسایش، آرامش و امنیت کامل زندگی میکند.
میزان تحصیلات اهمیت دارد؛ اما نشانه دانایی نیست. فردی که واقعاً به دانایی رسیده باشد، هیچگاه نمیگوید «من دانا هستم»؛ بلکه دانستههایش را با تفکر به اجرا میگذارد، از ضدارزشها فاصله میگیرد و به سمت راستی و درستی حرکت میکند. بهعبارتی، «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.»
مسیر کنگره۶۰ و آموزشهای جهانبینی، همگی برای تغییر نگاه و عملکرد اعضا طراحی شدهاند؛ تغییری از تاریکی، درد و رنج به سوی روشنایی، شادی، صلح، آرامش و آسایش، آن هم با فرمانبرداری از فرامین الهی و عمل به آنها. پیش از ورود به کنگره۶۰، همواره فکر میکردم هرچه سواد و مدارک تحصیلی بالاتر باشد، انسان داناتر میشود و زندگی بهتری برای خود میسازد؛ اما با ورود به این مکان فهمیدم که اینگونه نیست. برای متقارن بودن مثلث دانایی، سه ضلع آن باید همزمان و هماهنگ رشد کنند تا انسان به دانایی مؤثر برسد.
در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت قرار دارد که اضلاع آن ترس، ناامیدی و منیت هستند. هر کدام از این اضلاع در برابر یکی از اضلاع دانایی سد ایجاد میکنند. در کنگره آموزش گرفتیم که با آموزش گرفتن، منیت را کنار بگذاریم؛ با تفکر از ترس عبور کنیم و از تجربیات راهنمایان استفاده کنیم تا نادانی خود را به دانایی مؤثر تبدیل نماییم.
رفتارها و انتخابهای ما نشانه دانایی ما است. باید حرکت کنیم؛ حرکتی به سوی ارزشها، زیباییها و شناخت دنیای درون. دانایی؛ یعنی درک این حقیقت که هر رویدادی در زندگی ما بر اساس حکمت و دانش الهی رقم خورده است و این آزمایشهای الهی برای رشد انسانها قرار داده شدهاند. با صبر، تفکر و دانایی مؤثر میتوان در این امتحانهای بزرگ پیروز شد.
کنگره در درمان اعتیاد، سطح دانایی فرد را ارتقا میدهد تا او بتواند از چنگال اهریمن قدرتمند درون؛ یعنی نفس اماره، رهایی یابد. در این مسیر، فرد میآموزد که با تشخیص درست احساسات و افکار، به تعادل و درمان برسد. مسافری که به این توانایی دست یابد، درمییابد که اعتیاد، در ظاهر چون میشی آرام است؛ اما در حقیقت گرگی بوده که جسم و روان او را آرامآرام دریده و زخمی عمیق بر جای گذاشته است. برای ترمیم این زخم، باید تمام دانایی و اندیشه خود را به کار گیرد.
من به عنوان یک همسفر، همراه و پشتیبان او میشوم تا درمان محقق گردد. هیچگاه برای گنج خانهام دیر نیست؛ تا وقتی او به خود بیاید و با تفکر صحیح و انتخاب درست، برای همیشه کنارم بماند. من نیز با امید به رهایی او، تا آخرین نفس صبر میکنم. این همان دانایی من است که با صبر و عمل به باورهایم به دانایی مؤثر تبدیل میشود.
هر رهجو زمانیکه وارد کنگره میشود، از سطحی از دانایی برخوردار است؛ اما اضلاع این دانایی با هم برابر نیستند و تعادل در شهر وجودی او برهم خورده است. به واسطه باورها و اطلاعات ناقص درباره ماهیت خواستههای درونی، او از دانایی موثر بهرهای ندارد. ابتدا باید به دانایی برسد و سپس بهتدریج این دانایی به دانایی مؤثر تبدیل گردد.
ما باید به باورهایمان جامعه عمل بپوشانیم. زمانیکه باورها عملی شوند و تفکر ما موجب آرامش و تغییر رفتارمان گردد، در آن هنگام به دانایی مؤثر دست یافتهایم. دانایی موثر؛ یعنی عمل کردن به آنچه میدانیم و این در رفتار و زندگی روزمره انسان بهروشنی قابل تشخیص است.
نویسنده: همسفر مهسا رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
43