همسفر مریم؛
میزان دانایی به سواد، تمدن، دین و مذهب نیست؛ باید انسانی اندیشید. دانایی مؤثر یعنی بتوانم آنچه را آموزش دیدهام در زندگی عملی کنم و زمانی که توانستم این آموزشها را اجرایی کنم، به دانایی مؤثر رسیدهام و آن وقت میتوانم دشمنان خود را به دوستان خوب تبدیل نمایم.
در کنگره۶۰، مثلث دانایی شامل ۳ ضلع آموزش، تفکر و تجربه است، برای رسیدن به دانایی مؤثر هر ۳ ضلع این مثلث باید در تعادل باشند و با هم رشد کنند.
دانایی یعنی؛ داشتن اطلاعات و آگاهی تا زمانی که دانایی ما ثابت بماند، همچنان فریب میخوریم و اشتباهاتمان تکرار میشود، در حل مسائل ناتوان میمانیم و اگر هم از یک مشکل رها شویم، مشکل دیگری ما را اسیر میکند. سواد به تنهایی نمیتواند ما را به دانایی مؤثر برساند؛ چون سواد فقط یک ابزار است.
هر انسانی برای رشد دانایی باید به تعادل، قدرت تشخیص و تکامل عقل برسد؛ باید پالایش صورت بگیرد تا بتوانیم درستی و نادرستی کارها را تشخیص دهیم و قدرت حل مشکلات را داشته باشیم.
ما با آموزشهایی که میبینیم؛ باید ذرهذره به دانایی مؤثر برسیم، نباید یکباره انتظار انجام کارهای بزرگ را داشته باشیم؛ زیرا به موقع انجام دادن کارها میتواند ما را به انسانی برساند که به داناییمؤثر دست یافته است.
همسفر سوسن؛
میزان دانایی به سواد نیست. انسان دانا، فردی است که خواستههای خود را پیش از عمل، تحلیل و بررسی میکند و از خواستههای نامعقول کنارهگیری میکند تا برای خود و دیگران مشکل و اشتباهی ایجاد نکند.
انسان دانا انسانی است که به فرمان عقل نزدیک میشود، با دانایی خود تفکر را تجربه میکند و آموزش میبیند تا بتواند به قدرت تشخیص ماهیت خواستهها در هر قالب و صورتی برسد.
انسانی که داناست، میکوشد هیچ اشتباهی از او سر نزند تا در آسایش و آرامش زندگی کند. همچنین فرد دانا هرگز ادعای دانایی نمیکند؛ بلکه دانستههای خویش را با تفکر به کار میبندد و همواره از ضدارزشها دوری میکند.
انسان بیسواد لزوماً نادان نیست؛ عملکرد هر شخص در زندگی به تفکر، تجربه و آموزش او بستگی دارد و اگر این ۳ با هم برابر باشند، میتوان به دانایی مؤثر دست یافت، نه اینکه فقط تجربه داشته باشم؛ ولی آموزش ندیده باشم یا فقط فکر کنیم؛ اما تجربه نداشته باشم، هر ۳ باید همسطح و متعادل باشند تا بتوانم به دانایی کامل برسم، آن را در زندگی عملی کنم، به مشکل برنخورم و در آسایش و آرامش زندگی کنم.
همسفر زهرا؛
این دستور جلسه به من یادآوری میکند تا از درسها و تجربههایی که در طول زندگی میگیرم، درست بهره ببرم؛ چون من آنقدر عمر ندارم که همه چیز را خود تجربه کنم.
دانایی با سواد فرق میکند؛ این ۲، هر کدام موضوع جداگانهای هستند.
دانایی به اندازه تحصیلات نیست، به خوشلباسی نیست و به ماشین و جایگاه کنونی من بستگی ندارد.
دانایی من با تصمیمهای درستی که در زندگی میگیرم، نشان داده میشود.
تجربههایم و دیگران، دانایی را میسازند که مانند ۳ ضلع یک مثلث هستند:
تفکر، تجربه و آموزش.
این ۳ باید با هم رشد کنند و هم اندازه باشند تا تعادل برقرار بماند.
گاه با افرادی روبرو میشوم که دانش و اطلاعات بالایی دارند، ولی در مجموع انسانهای نادانی هستند؛ پس سواد و دانش به معنای دانایی نیست.
ممکن است با افرادی روبرو بشویم که حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارند؛ ولی در رفتار آنان چنان نشانههایی میبینیم که شگفتزده میشویم.
انسان خردمند فردی است که خواستههای خویش را پیش از اقدام و پرداختن به آنها، بررسی میکند و از درستی آنها اطمینان پیدا میکند، به فرمان عقل نزدیک شده، خواستههای نامعقول را کنار میزند و در این حالت از او اشتباهی سر نمیزند.
نویسندگان: همسفر مریم، همسفر سوسن، همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر نجمه (لژیون پنجم)
رابطخبری: همسفر طاهره رهجو راهنما همسفر نجمه (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
2