افتخار داریم از گروه سایت در خدمت راهنمای محترم مسافر مرتضی باشیم و در مورد دستور جلسه «دانایی، دانایی موثر و سواد» به گفتگو بپردازیم.
در ابتدا از طرف گروه سایت بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادند بسیار سپاسگزاریم.
لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید:
-
سلام دوستان مرتضی هستم مسافر
-
آخرین آنتیاکس مصرفی: تریاک
-
مدت سفر: ده ماه و سیزده روز
-
راهنما: آقای جلال امینی
-
روش درمان: "D.S.T"
-
داروی درمان: اوپیوم
-
رهایی: هفت سال
-
ورزش در کنگره: تنیس و والیبال
از نظر شما تعریف دانایی چیست و چه تفاوتی با دانایی موثر دارد؟
-
نشانه دانایی در اندیشه و تفکر ماست و انتخابهای ما نیز بیانگر میزان دانایی ماست. مسیر کنگره۶۰ و آموزشهای آن نتیجهای جز رساندن ما به دانایی ندارد. آموزش دیدن و کسب دانایی است که میتواند ما را از مقوله خطرناک اعتیاد نجات دهد. برای رسیدن به این آموزشها و دانایی، نوشتن سیدیها بسیار مؤثر است.
-
در کتاب جهانبینی آمده است که میزان دانایی در سطحی مثلث گونه قرار میگیرد. اگر اضلاع این مثلث برابر باشند، آن دانایی تبدیل به دانایی مؤثر میشود؛ یعنی داناییای که قابلیت اجرا و عمل دارد. در غیر این صورت اگر اضلاع مثلث دانایی برابر نباشد، دانایی ما مؤثر نخواهد بود.
-
اگر در کاری به اندازه کافی تفکر، تجربه و آموزش داشته باشیم، میتوانیم ادعا کنیم در آن موضوع به دانایی رسیدهایم؛ اما اگر یکی از این اضلاع کوچکتر یا بزرگتر باشد، آن دانایی تنها در حد دانستن باقی میماند و به مرحله عمل نمیرسد. برای مثال، ممکن است بدانم دروغ گفتن یا غیبت کردن کار نادرستی است؛ اما باز هم آن را انجام دهم. این نشان میدهد که هنوز به دانایی مؤثر نرسیدهام. به علاوه، هرچه فردی بیشتر خود را دانا بداند، همین امر میتواند دلیلی بر نادانی او باشد.
آیا سواد داشتن به تنهایی نشانه دانا بودن فرد میباشد؟ چرا؟
-
استاد سردار میگوید: «میزان دانایی سواد نیست، تمدن نیست، و همانطور که انسان بودن به لباس پوشیدن نیست، بایستی انسانی اندیشید».
-
از این مطلب برداشت میشود که نشانه دانایی، سواد نیست. ممکن است فردی مدرک عالی داشته باشد اما از دانایی بالایی برخوردار نباشد و حتی در حد بیتعادلی و حال خرابی زندگی کند. در گذشته پدران و مادران ما سواد چندانی نداشتند؛ اما از خرد بالایی برخوردار بودند. به عنوان مثال اگر در خانواده مشکلی پیش میآمد یا اختلافی رخ میداد، آنان با صحبت کردن و خردی که داشتند مسئله را حل میکردند. بنابراین بیسواد بودن به معنای نادان بودن نیست.
برای رسیدن به دانایی مؤثر چه مسیری را باید طی کرد؟ چه ابزارها یا آموزشهایی لازم است؟
-
برای رسیدن به دانایی مؤثر و قرار گرفتن در مسیر دانایی، باید مثلث جهالت را به خوبی بشناسیم و از ترس، ناامیدی و منیت عبور کنیم؛ همچنین باید بتوانیم از گذرگاههای سخت زندگی تجربه کسب کنیم و با صبر از حوادث زندگی درس بگیریم؛ چرا که این خود آموزشی ارزشمند است.
-
وقتی تجربه و آموزش کامل شد، میتوانیم تفکر را با آن همراه سازیم تا در مراحل بعدی زندگی به آرامش دست یابیم.
آیا میتوان گفت هر چه سن افراد بالاتر میرود داناتر میشوند؟ یا نیاز به تلاش آگاهانه دارند؟
-
خیر؛ این باور نادرستی است. شاید تجربه داشتن تا حدودی مؤثر باشد؛ اما برای رسیدن به دانایی واقعی، هر چه انسان عمیقتر به مسائل زندگی دقت کند و تجربه بیاموزد و بتواند سه ضلع مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) را همزمان رشد دهد، میتواند حتی در جوانی داناتر، فهیمتر و خردمندتر شود.
-
این نکته در پیام سفر دوم نیز ذکر شده است که انسان باید بسیار پخته و صیقل داده شود.
کلام آخر:
-
تشکر فراوان میکنم از بزرگمرد کنگره۶۰، جناب مهندس دژاکام که این بستر را برای ما فراهم نمودند تا در این مسیر، درس زندگی بگیریم و با آرامش زندگی کنیم.
-
تهیه و تایپ: مسافر علی (لژیون۱۰)
-
عکس: مسافر امیر (لژیون۱۰)
-
تنظیم و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
49