انسان هر اندازه جاهلتر باشد در نتیجه درد و رنج بیشتری را متحمل خواهد شد این جمله بیانگر تقابل جهالت و دانایی است بهعبارتی هر اندازه انسان در وادی جهل باشد از وادی دانایی دور خواهد شد از جانبی دیگر انسان به واسطه برنامهریزی خلقت، قدرت اختیار کاملی در وجود خود شخص نهاده شده است لذا در مسیر زندگی با دو راهیهای بسیاری مواجه میشود که در این زمان با داشتن صلاح دانایی مسیر صحیح را میتواند انتخاب کند.
مطالب فوق به وضوح لزوم داشتن دانایی و اهمیت این دستورجلسه را برای ما روشن میکند. به اعتقاد من دانایی همانند چراغی است که با نور خود هنگام قرار گرفتن در دو راهیها مسیرها را برای من روشن میکند که از بین آنها انتخاب صحیحی داشته باشم، سوختِ این چراغ به واسطه سه پارامتر آموزش، تفکر و تجربه تامین میگردد.
حال میزان نور و به دیگر سخن قدرت تاثیرگذاری این چراغ به چه عاملی بستگی دارد؟ در پاسخ باید گفت؛ زمانیکه هر سه پارامترِ سوخت به یک میزان در این ترکیب حضور داشته باشند این چراغ بهترین عملکرد و تاثیر را خواهد داشت و با نورِ بیشتر خود میتواند مسیر صحیح را آشکار کند؛ بنابراین با تمثیل فوق در مییابیم که دانایی همان قدرت تشخیص صحیح از غلط است و دانایی موثر توان انتخاب و حرکت و به انجام رساندن آن مسئله میباشد. حال به تشریح بیشتر دانایی در واقعیت و پارامترهای آن میپردازم؛ زمانیکه انسان بهواسطه یک منبع، اطلاعات و آگاهیهایی را در قالب نوشتن سیدیها، مطالعه کتابها و نوشتارها، کارگاه آموزشی و یا از کلام استاد خود و یا در خارج از کنگره دریافت میکند بهنوعی اولین گام را در پیشرفت دانایی خود برمیدارد.
در ادامه این آگاهیها سبب ایجاد نقطه تفکر در ذهن او میشوند و قدرت تفکر او را به کار میگیرد، در این زمان نیمِ مهمی از مسیر دانایی را گذرانده است؛ اما تفکر به تنهایی قدرت و تأثیری برای حل مسائل ندارد و باید وارد عمل و کسب تجربه شود. در این حین با ورود در عرصه عمل با کسب موفقیت و یا حتی شکست بار دیگر به تفکر میپردازد و در این هنگام این تفکر محصولی به نام دانایی را برای او به ارمغان خواهد آورد.
مسئله و نکات حائز اهمیت در این پروسه چیست؟ اینکه باید هر سه پارامتر یعنی آموزش، تفکر و تجربه ادامهدار و پیوسته انجام گیرند و هیچگاه متوقف نشوند. حال به موانع رشد هر یک از این سه پارامتر میپردازم؛ گاهی انسان به واسطه منیت احساس میکند نیاز به آموزش بیشتر ندارد، به عنوان مثال در کارگاه عمومی یا لژیون با شنیدن برخی از موضوعات تکراری کسل میشود و گوش شنوایی ندارد. درحالیکه ما آموختهایم مسائل و موضوعات در اثر تکرار در ذهن و ساختار اندیشه ما شکل میگیرند، لذا منیت به عنوان یک پارامتر سبب عدم پذیرشِ آموزشِ بیشتر فرد است و در نتیجه یکی از پارامترهای دانایی متوقف میشود.
اما پارامتر دوم یعنی تفکر؛ گاهی مواقع به علت ذهن شلوغ و نابهسامان و عدم تمرکزِ شخص که به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله وجود ضدارزشیهایی مانند؛ قضاوت، دروغ، غیبت، تجسس است. مهمترین ضدارزشی در این راستا ترس عنوان شده که اجازه تفکر صحیح را به انسان نمیدهد، به عبارتی میزان افکار بیهوده و پوچ در ذهن بسیار است و انسان از قدرت تفکر محروم و در نتیجه یکی از پارامترها دانایی متوقف میشود.
پارامتر سوم یعنی تجربه که در این قسمت، ناامیدی علت بارزی است که بهعنوان یک مانع عمل میکند بهعبارتی انسان به دلیل شکستها یا ناکامیهای گذشته و یا عدم اعتمادبهنفس امید خود را از دست داده و وارد عمل نمیشود و خود را از تجربههای جدید به عنوان پارامتر مهمِ دانایی محروم میکند، البته ناگفته نماند که گاهی لازم نیست همه چیز را انسان تجربه کند؛ بلکه کافی است که انسان از تجارب دیگران استفاده کند و خود یک اشتباه را تکرار و تجربه نکند.
در کتاب۶۰درجه زیر صفر فراگرفتیم که استفاده نکردن از تجارب گذشته گویی تکرار تاریخ است که انسان میخواهد فقط خودش معلم خود باشد و این بهنوعی نادانی و اتلاف زمان و انرژی محسوب میشود. حال اگر انسان آگاه باشد و به پارامترها به یک اندازه توجه و جامه عمل بپوشاند در نهایت به دانایی موثر خواهد رسید، بهعبارتی دیگر این دانایی برای او موثر واقع خواهد شد و این امر تغییراتی را در عمل برای او خواهد داشت.
اما قسمت دیگر این دستورجلسه یعنی سواد به مفهوم توانایی خواندن و نوشتن و تحصیل علم در یک زمینه خاص است که سبب تقویت تفکر و اندیشه انسان و همچنین تقویت پارامترِ آموزش و گاهاً تجربه است، لذا سواد به عنوان یک عامل تاثیرگذار در دانایی محسوب میشود؛ اما باید توجه داشت که باعث ایجاد منیت در انسان نشود؛ زیرا دراینصورت بهنوعی مانعی برای کسب دانایی خواهد بود.
در واقعیت انسانهای تحصیلکرده بسیاری بودهاند که به ضدارزشیهای از جمله اعتیاد و یا ناکامیهایی شبیه ورشکستگی گرفتار شدهاند؛ بنابراین داشتن سواد لزوماً به معنی دانایی نیست؛ اما میتواند عامل مثبتی در جهت ایجاد دانایی باشد ضمن اینکه بنیان کنگره۶۰ بارها به اعضا تأکید بسیار کردهاند که ادامه تحصیل را حتماً در برنامه خود قرار دهند زیرا کسب علم و حرکت در راستای علم سبب کشف دانشهای جدید و در نتیجه کاهش درد و رنج بشر خواهد بود. شاید این درد و رنج نیز جزئی از برنامهریزی خالق بزرگ بوده است که زگهواره تا گور دانش جویای دانش باشد.
منابع؛ سایت، کتاب۶۰درجه زیر صفر، سیدی میزان دانایی، جزوه جهانبینی
ویرایش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر بهاره (لژیون پانزدهم )
عکس: همسفر فریناز رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم) دبیر سایت
نمایندگی همسفران سلمانفارسی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
113