انسان دانا فردی است که خواستههایش را با تفکر و تعقل انتخاب نموده است و به مرحله اجرا میگذارد. دانایی، همچون نگهبانان قلعه عقل عمل میکند و مانند فیلتری مانع ورود خواستههای نامعقول نفس به حوزه عقل میشود؛ اما اگر میزان دانایی کم باشد فرد در تشخیص ماهیت خواستهها دچار اشتباه میشود که این همان نادانی است. نفس، خواستههای نامعقول و نادرست خود را به بهترین شکل در ذهن تصویر سازی میکند و در این شرایط، اگر دانایی ضعیف باشد قادر به تشخیص نامعقول بودن این خواستهها نخواهد بود و نتیجه آن فرمانی نادرست از سمت عقل است. استاد امین میفرمایند: «دانایی، یعنی قدرت تشخیص ماهیت خواستهها در هر شکل و لباسی که این قدرت در اضلاع مثلث دانایی، یعنی تفکر، تجربه و آموزش شکل میگیرد.»
دانایی مؤثر به معنای توانایی به اجرا در آوردن و عملی کردن آموختهها و دانستهها است. ممکن است ما در موضوعی خاص به دانایی رسیده باشیم؛ اما قدرت و توان عمل به آن دانایی یا به اجرا در آوردنش را نداشته باشیم. به عنوان مثال میدانیم پرخوری چیز بدی است و در این زمینه به دانایی رسیدهایم؛ اما زمانی که توان عمل به دانایی خود را نداریم به این معناست که دانایی ما به دانایی مؤثر تبدیل نشده است.
بیان کردیم که در مثلث دانایی اضلاع تفکر، تجربه و آموزش با هم برابر نیستند، ممکن است یکی زیاد و دیگری کم باشد و همین امر باعث میشود نتوانیم به دانستهها یا دانایی خود عمل کنیم؛ اما زمانی که مثلث دانایی ما متساوی الاضلاع باشد و هر سه ضلع دانایی در حد مطلوب و یکسان رشد کرده باشد، میتوانیم به دانستههای خود عمل کنیم و این همان دانایی مؤثر است. «میزان دانایی سواد نیست، تمدن نیست و مانند انسان بودن به لباس پوشیدن نیست، بایستی انسانی اندیشید». تفاوت دانایی با دانایی مؤثر در این است که در مقوله دانایی، اضلاع مثلث آموزش، تفکر و تجربه با هم برابر نیستند. ممکن است آموزش زیاد باشد؛ ولی تجربه و تفکر کم باشد. در هر حال، این نابرابری اضلاع مثلث دانایی و متساویالاضلاع نبودن آن باعث میشود که ما نتوانیم به دانسته خود عمل کنیم.
زمانی که مثلث دانایی ما متساوی الاضلاع باشد، یعنی به اندازه کافی آموزش دیده باشیم، تجربه کسب کرده باشیم و تفکر نیز در حد مطلوب وجود داشته باشد، در مسیر تزکیه به جایگاهی میرسیم که میتوانیم به دانستههای خود عمل کنیم و این همان دانایی مؤثر است. اگر خوب دقت کنیم، میبینیم اکثر انسانها در وضعیتی هستند که دانایی آنها مثلث بزرگی است که اضلاع آن با هم برابر نیست و درون آن مثلث بزرگ، مثلث کوچکی وجود دارد که متساوی الاضلاع است و آن میزان دانایی مؤثر است. دانایی ما در گفتارمان، عملکرد ما در رفتارمان خود را به نمایش میگذارد. ما در هر لحظه در حال آزمایش هستیم، چگونه فکر و رفتار میکنیم و حرف میزنیم. انسان موجودی است که دائماً در جلسه امتحان است، شاید زندگی بزرگترین صحنه، سالن آموزش و امتحان باشد که قطعاً همینطور است.
جایگاه سواد در درمان اعتیاد: اعضای کنگره۶۰ به خوبی میدانند که در مسئله درمان اعتیاد، سواد و دانش به مفهوم دانایی و دانایی مؤثر نیست. ممکن است شخصی دارای تحصیلات بالا و دانش بسیار باشد؛ اما انسانی کاملاً به هم ریخته باشد یا مصرفکننده مواد مخدر باشد و در درمان خود ناموفق عمل کند. در سوی دیگر ممکن است شخصی را ببینیم که دارای تحصیلات و دانش آنچنانی نباشد و سقف تحصیلاتش در حد خواندن و نوشتن باشد؛ اما بسیار دانا و فهیم باشد و در درمان اعتیاد خود نیز کاملاً موفق باشد.
موانع دانایی: در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت قرار دارد که اضلاع آن عبارتند از ترس، ناامیدی و منیت. اینها عواملی هستند که در مقابل رشد مثلث دانایی و دانایی مؤثر ما قد علم میکنند و به عنوان یک نیروی بازدارنده سعی در توقف ما دارند؛ زیرا به خوبی میدانند که توقف، یعنی سقوط. مسیر زندگی انسان از دو حالت خارج نیست: یا صعود است یا سقوط و چیزی به مفهوم سکون و توقف وجود ندارد. سکون، یعنی سقوط درست مانند یک دوچرخهسوار. گاهی در مسیر دانایی، ناامیدی ما را متوقف میکند و ممکن است ترس باعث توقف ما شود و بسیاری اوقات نیز منیت. منیت مانع آموزش، ترس مانع تفکر و ناامیدی مانع تجربه میشود. برای رسیدن به درمان اعتیاد بایستی از تمامی این موانع گذشت. درمان اعتیاد بدون رسیدن به دانایی و دانایی مؤثر امکانپذیر نیست.
منابع: «کتاب ۶۰ درجه زیر صفر»، «جزوه جهان بینی استاد امین» و «سایت کنگره ۶۰»
نویسنده: همسفر بهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هجدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
71