جلسه دهم دوره بیست و سوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی دهخدا، با استادی: راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی:مسافر علیرضا و دبیری: مسافر محمد، با دستور جلسه: " وادی ششم و تاثیر آن روی من ( حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ کاملا اجرا کنیم) " در روز پنجشنبه 30 مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت:۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
از نگهبان و دبیر محترم سپاسگذارم خیر مقدم میگویم به تمامی همسفران و مسافران عزیز خیلی خوشحالم، در محضر شما بودن برای من افتخار است به امید خدا بتوانم شاگرد و رهجو بودن را ادامه دهم؛
رهجو یکی از نام های الهی است یعنی جوینده راه وجایگاه الهی میباشد کسی که یک روزی و در یک جایی هجرتی را آغاز کند عرفه ای شروع میشود برای رسیدن به نفس مطمئنه و این مقوله برای همه انسان ها در تمامی جایگاه ها اتفاق می افتد،فراز و نشیب های بسیاری وجود دارد و همه ما به نحوی انجامش میدهیم.
دستور جلسه چند قسمت مهم دارد وادی ششم و تاثیر آن روی من، حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ کاملاً اجرا نماییم هر شخصی که می خواهد حکم عقل را انجام دهد باید راهب باشد، موانعی را طی و موضوعاتی را بررسی کند و ببیند که در چه مرحله ای میتواند این مسائل را درمورد خودش اجرا کند؛ همه ما در دانشگاه اضداد مدرک مان را گرفته ایم و این تاریکی رفته رفته بیشتر شد حالا چرا می گویم دانشگاه اضداد؟ اگر فرد بخواهد خَلقی را انجام دهد باید جُفتی صورت بگیرد یعنی ما در دانشگاه تاریکی و روشنایی مسیر اعتیاد را طی کرده ایم، و در این مسیر اساتیدی هم وجود داشتند که گاه مرئی و گاهی نامرئی بودند از شخص مواد فروش گرفته گرفته تا درس و دانشگاه؛ خیلی اتفاقات رخ داد تا ما به این جا رسیدیم و در این موارد درس هایمان را پاس کردیم؛ حاصل ازدواج بین تاریکی و روشنایی فرزندی به وجود آمد به نام اعتیاد ما به واسطه اعتیاد در دانشگاهی روشنایی پذیرفته شدیم که دانشگاه کنگره 60 نام دارد کنگره واقعاً یک دانشگاه است؛ ما با یک مثلث ویژه ای وارد کنگره 60 شدیم و این مثلث ویژه تجربه،تفکر و آموزش نام دارد شاید سوال پیش بیاید که این مثلث مگر مثلث دانایی نیست؟ بله مثلث دانایی نام دارد ما حتی قبل از کنگره هم دانا بودیم چون دانایی خرد درون ما وجود دارد و این شهر وجودی برای خدا است و صاحبخانه آن خداوند می باشد. ما وقتی وارد کنگره می شویم به واسطه تحصیلاتی که قبل از کنگره پشت سر گذاشتیم برای تمام موضوعاتی که در پیش داریم برنامه ریزی شده است، برای مثال وقتی نوزادی به دنیا می آید پدر و مادر آن شرایط را فراهم می نمایند مثلِ خونه هزینه های مالی 9 ماه زمان لازم است و در آخر بعد از طی شدن زمان فرزند به دنیا می آید؛ راه در کنگره فراتر از باور است با وجود خدمتگزارانی بسیار محترم و قابل مانندِ مرزبان ها ایجنت، خدمتگزاران و بقیه افراد چه مسافرین و چه همسفران همه با تمام وجود حرکت میکنند.
وقتی یک فرد وارد کنگره میشود تمامی تاریکی هارا باید بپذیرد چون با این تاریکی ها در این مکان شاغل شده است، تجربه یعنی خرد یعنی پیر یعنی شما در یک کاری یا موضوعی تجربه ای کسب کردید آن بزرگ شده است تجربه آگاه است قدرتمند و نیرومند است آموزش یعنی درس هایی که پشت سر گذاشته ایم و تفکر یعنی چه؟ یعنی هر چیزی که در کنگره می گویند ما بگوییم چشم؛ آن بگوید ( کُن) ما بگوییم
( فَیکون) همین قضیه برای ضدارزش ها هم هست میگوید شراب مصرف کن یه ذره شراب که اشکالی ندارد؛ وقتی به آن موضوعات توجه کنیم در آن موضوعات دکتری به دست می آوریم؛ از کجا متوجه می شویم که کسانی وارد کنگره 60 می شوند کارشان را به درستی انجام داده اند وقتی کسی که وارد کنگره می شود بدون چون و چرا حکم عقل یعنی مقام بالاتر از خودشان را میپذیرند در نتیجه تمامی وظایف خود را کارهایش را درست انجام داده اند و در راستای حریم کنگره حرکت میکنند؛ اگر خارج از حریم انجام شود نتیجه خوبی ندارد حرمت در کنگره خیلی مهم می باشد اینکه چگونه حرکت میکنیم؛ چون ما وارد مجموعه ای شده ایم که چیزی از آن نمی دانیم باید از آن آموزش بگیریم اگر می دانستیم،، به نهالی که داریم به جای آب نفت نمی دادیم ما اگر می دانستیم چه مرفینی درون بدن ما تولید می شود هیچ وقت سراغ مواد مخدر نمی رفتیم اگر می دانستیم نشعگی چه معنی دارد به مواد مخدر می خندیدیم، نشعگی از مرفین و کلمه مُرفعه می آید که در یونان باستان به معنی الهه شادی می باشد ما اگر صبح تا شب در حال چرت زدن باشیم و تمام زندگی را ول کنیم آیا این شادی است؟ در کنگره در محضر راهنما این موضوعات را به راحتی فرا می گیریم و من هم این موضوعات را در این مکان آموزش گرفتم شاگرد همه این عزیزان هستم چه مسافران و چه در همسفران؛ به قول آقا کوروش عزیز باید از سنگ ریزه های خیابان ها هم باید آموزش بگیریم اگر بدانیم رهجو چه جایگاهی و چه مقامی دارد مولانا با همین رهجو بودن به جایگاه و مقام بالایی رسید بعد از اتفاقاتی شمسی از جانب پروردگار برایش فرستاده شد القا و افکارهایی برایش باز شد و موضوعاتی شروع شد؛ حس نیروهای ما فوق سر راهش گشوده و گذاشته شد گنجِ درونش روشن و باز شد و موضوعات بیشتری برایش مشخص شد.
یک تازه وارد که وارد کنگره می شود پذیرش برایش اتفاق می افتد پس پذیرش تازه واردین خیلی مقدس است، رهجو می تواند تجربیات فراوانی با خودش به همراه بیاورد خیلی موضوعات را میتواند به دیگران برساند. دومین کار مقدسی که انجام میدهد تصمیم گیری است تصمیم گیری یه نوع پیمان است روزی که وارد لژیون میشویم پیمان میبندیم وقتی تصمیم خود را گرفتیم وارد آموزش شدیم درس ها را یکی یکی جواب دادیم حالا یک درس را افتادیم گناه کرده ایم؟ باید برویم؟ نه ترم بعدی ثبت نام میکنیم درس را پاس میکنیم جلو میرویم وقتی ندانیم خودمان را زیر سوال میبریم به محض اینکه وارد میشویم حرمت کنگره 60 مانند حفاظی دور ما را میگیرد این حفاظ دستِ راهنماست دستِ ایجنته دستِ مرزبانه همچنین خدمتگزاران.
امروز من وارد کنگره شده ام یکی هست که از من یک روز زودتر آمده اگر در مسیر کنگره است من باید به او احترام بگذارم اگر در مسیر کنگره درست حرکت نمیکند کاری با او نداشته باشیم؛ حکم عقل کسی است که از من یک روز عاقل تر است از کجا متوجه این موضوع میشوم؟ نتیجه را نگاه میکنم اینکه 98 درصد درمان میشوند خب پس نتیجه خوبی دارد قنشگ است عالی است.
وارد لژیون میشویم حکم عقل راهنمایمان است ببینیم چه میگوید CD میگوید بنویسیم دارو را این ساعت ها بخور چشم؛ داروی مناسب زمان مناسب مکان مناسب: داروی مناسب اپیوم،، زمان مناسب صبح"ظهر"شب
مکان مناسب جسم.

موضوع بعدی که خیلی مهم است پرداختن به ارزش ها و نپرداختن به ضد ارزش ها. ارزش چی هست؟ جسم چرا؟ یک فرد مصرف کننده روز اول در لژیون نشسته بگوییم با اندیشه حالِ خودت را خوب کن فرد هرچه ناراحتی دارد سر ما خالی میکند!
میگوییم جسم، روان جهانبینی با جسم شروع میشود؛ چرا میگویند لژیون جونز لژیون سیگار، دیسپ... چرا انقدر توجه به جسم ویژه شده است.
ما باید چه کار کنیم تا با روانمان آشنا بشویم؟ هرچقدر ما به این هدیه الهی که جسم است بیشتر توجه کنیم مثل رفتن به این لژیون ها ورزش اسختر هرچه بیشتر ارزش بگذاریم و هرچه بیشتر به جسم محبت کنیم روان ما یعنی 5 حس ظاهر و باطن چون آئینه همدیگرند قوی تر میشود؛ وقتی ما این کارها را انجام میدهیم حس رابط یعنی حس یازدهم از لحاظ گیرندگی و فرستندگی انتقال اطلاعات را بهتر انجام میدهد، زیرا متوجه میشود ما شخصی هستیم که دست دادیم؛
منابع مالی آموزشی انسانی را طی میکند میرود جلو.
امتحان گرفته میشود شرطش این است که در مسیر الهی به راهمان ادامه دهیم.
موضوع آخر اینکه ما وقتی وارد کنگره میشویم یازده حس یا یازده شاگرد را تربیت میکنیم وقتی انسان مراتبی را طی میکند به جایگاه ویژه ای میرسد این مرتبه بعد از 13 اتفاق می افتد یعنی جایگاه چهاردهم من فکر میکنم ما 14حس را درون خودمان فعال میکینم، در تمام این سالها چرا دستور جلسات مدام تکرار میشوند؟ 52 تا دستور جلسه از وادی یک تا چهاردهم اینا دارند رشد و تربیت پیدا میکنند وقتی تربیت شوند با قدرت 40 هزار میلیارد سلول به توان بینهایت به ما کمک میکنند؛
نیازی نیست من جای دیگر دنبال راه بگردم راه پیدا شده است برای هرنوع موضوعی،وابستگی،کمبود راه مشخص شده چرا؟ ما وارد محبت شده ایم مگر میشود نور را جایی بتابانیم و تاریکی باقی بماند به شرط اینکه ما مثلث ها را در وجود خودمان به نحو احسن پیش ببریم.
هنوز هیچی نمیدانم خیلی دوست دارم این راه را ادامه بدهم در آخر از همه شما عزیزان تشکر میکنم 12 سال است که در کنگره قزوین حضور دارم اسفند سال 92 وارد کنگره شدم آموزش های ارزشمندی را از آقا سیامک گرفتم بعد از ایشان وارد لژیون آقا موسی عزیز شدم انشاالله هر جا که هستند سلامت باشند کمکم کردند ادامه آموزش هایم را از ایشان گرفتم به شعب دیگر و پارک ها را با ایشان میرفتیم جایگاه های مختلفی به من خدمت کردند، هر چیزی که اینجا هست و نقش دارد به من خدمت کرده است؛
من نمیدانم چجوری باید جبران کنم فقط میدانم طبق فرمان استاد بزرگ کنگره 60 درست حرکت کنیم و قدردان باشیم
دوره مرزبانی کنگره 60 در دانشگاه ها به دوران مدیریت بحران معروف است بعد از اینها جایگاه راهنمایی به من خدمت کرده است آقا موسی علی آقای عزیز آقا امیر عزیز آقا محمود عزیز آقا مصطفی عزیز آقا کوروش عزیز و خیلی از عزیزان که بنده خود را مدیون این عزیزان میدانم راهنمای تازه واردین و....از همه تشکر میکنم بخاطر شرایط کاری ام از قزوین به تهران میروم مدتی در تهران هستم تا انشالله ببینیم آقای مهندس چه صلاح میدانند که در شعبه و کجا خدمت جدیدی بکنم؛ من در مسیر جبران بتوانم خدمت و آموزش را ادامه بدهم؛ هجرتی شروع شده است
دوست ندارم خدایی نکرده در ادامه تاخیری اتفاق بی افتد چون دیگر نمیشود گفت خدمت،،، خدمت به گونه ای باید باشد که عزیزانی که بالای سر ما هستند لذت ببرند.
ما هم باید مسیرمان را به نحو دیگر ادامه بدیم خیلی ممنونم.
رهائی های اخیر:
لژیون دوم راهنمای محترم مسافر علی:

لژیون نهم راهنمای محترم مسافر محمود:

اعطای تقدیر نامه جایگاه دنوری به مسافر حسن لژیون یکم:


صدابردار: مسافر احمد ( لژیون پنجم)
عکاس: مسافر ساسان
تنطیم: مسافران امیر و احمد و فرهاد
ارسال: مسافر فرهاد ( لژیون یکم)
منبع: گروه سایت مسافران نمایندگی دهخدا
- تعداد بازدید از این مطلب :
26