English Version
This Site Is Available In English

باید صبر پیشه کرد

باید صبر پیشه کرد

به نام قدرت مطلق الله

همه چیز به‌صورت ثابت در اختیار ماست، گر چه  در پناه  این قضیه، تقدیر هم هست، جبر می‌شود تقدیر ما.  بزرگان ما تقدیر و جبر را  یکی گرفتند. وقتی ما گندم می‌کاریم، جبر کاشت گندم، برداشت گندم است. اگر جو بکاریم، برداشت آن جو است و اگر نفرت بکاریم، برداشتش نفرت است، اگر باد هم  بکاریم، طوفان برداشت می‌کنیم. آن چیزی  که ما می‌کاریم، همان را برداشت می‌کنیم، آن تقدیر است.

یک قسم خواسته است؛ ولی ما با تقدیر کاری نداریم، چون؛ تقدیر کار خودش را انجام می‌دهد. تقدیر هم چیزی است که از چله کمان رها شده. در کارها؛ باید صبر پیشه کرد. از قدیم گفتند صبر کوچک خدا، چهل سال است.

یک بخش از تقدیر ما که از زمان  پیمان الست بسته  شد، ادامه  پیدا می‌کند؛ یعنی یک سری مطالب، تقدیرنامه پیشین ما با خودمان  همراه است. حالا هم زندگی می‌کنیم تا به جهان دیگری برسیم. نامه پیشین ما چه هست؟ عمل ماست. خداوند در قرآن می‌فرماید: در روز قیامت، نامه  بعضی‌ها در دست راستشان است. آنهایی که آدم‌های درست و صالحی بودند، نامه‌شان در دست راستشان است و آدم‌هایی که بدکردار بودند، نامه در دست چپشان است.

آن وقت بر مبنای آنچه امروز هستیم، ممکن است در فردوس قرار بگیریم یا در دوزخ. بهشت و دوزخ هم به‌صورت جاری است. ما یک مثلث داریم که یک ضلع آن جبر است که تقدیر می‌شود، یک ضلع آن اختیار است که خواسته می‌شود و ضلع سوم  فرمان  الهی  است. فرمان  الهی چیست؟ حساب‌وکتاب خودش  را دارد، برای خواص، برای آنهایی که در مراحل خیلی بالا قرار دارند  فرق دارد با کسانی که آگاهی و آموزش ندارند. مثلاً زلزله فرمان الهی است، به این خاطر نیست که تو کار بدی کردی و حالا زلزله می‌آید سیل می‌آید، این یک فرمان الهی است یا در جایی قرار می‌گیری که تقدیر هست نه خواسته تو که فرمان الهی می‌شود.

گذشته انسان چه خوب، چه  بد برای هیچ‌ یک از وقایع گذشته تعصبی نداریم. هر اتفاقی که درگذشته برای ما افتاد، به این دلیل بود که در هر موضوع، هم فرمان الهی است و هم تقدیر. در زمان خود، با کوشش سخت از هیچ موضوعی نباید ترسید یا دور شد؛ باید در زندگی خودمان از هیچ‌چیزی نترسیم. آن چیزی که ما را اذیت می‌کند، همان خوفی است که  از آینده و از گذشته داریم.

ما دائماً یا درگیر گذشته هستیم یا درگیر آینده برای همین زمان حال را به مسلخ می‌بریم، از بین می‌بریم. می‌رویم  کار می‌کنیم، کوشش می‌کنیم، پول پس‌انداز می‌کنیم که در آینده خوش بگذرانیم؛ اما وقتی پول جمع کردیم، آن خوش گذراندن  دیگر وجود ندارد و دارای کلی مشکل جسمی و روحی شدیم؛ باید در زمان حال زندگی کرد و از گوهر درون استفاده کرد.

این هنر را یاد بگیریم کار خیلی سختی است؛ ولی باید  تمرین کرد و این هنر در حال زندگی‌کردن  را آموخت. اگر برای ما مشکلی پیش می‌آید، آن مشکل ممکن است منافعی برای ما داشته باشد یا برای جهان دیگری باشد؛ باید نگاه کنیم که شاید در آینده بسیار مفید باشد که در خطوط  تقدیر از آن پرده‌های راز برداشته می‌شود، مثل مصرف مواد مخدر مسافر که او را در جهان تاریکی‌ها کشاند و دنیای قرض، ترس، نصفه ماندن تلاش‌ها،  پس‌اندازها و آموزش‌ها قرارداد و درمان سیستم  ایکس که پرده از این تاریکی‌ها برداشت و همه چیز در حال خروج از تاریکی‌ها است یا راز درمان سیگار راز چاقی، راز بیماری‌هایی که در حال بررسی است و خیلی چیزهای دیگر در مورد  قهوه، نباید از قهوه خصوصاً اول صبح آن هم تلخ استفاده کرد؛ باید تعادل را حفظ کرد، مثلاً با شیر خورد، یا نوشیدنی‌های دیگر استفاده کرد؛  چون این نوع قهوه خوردن، مواد مخدر است، یک نوشیدنی ساده محسوب نمی‌شود.

انسان را از پا  در می‌آورد. برای ما دقیقاً  مثل مواد مخدر عمل می‌کند. خوردن قهوه تلخ در نمایندگی‌ها انگار چه باشد؟ مثل مصرف مواد مخدر است؛ باید بهترین سلامتی را برای خودمان فراهم کنیم، خوردن این‌طوری قهوه، باعث به‌هم‌ریختگی در صورت ما صورت شخص می‌شود شبیه مصرف‌کنندگان هروئین می‌شوند. حتی وضعشان از هروئینی‌ها هم  بدتر می‌شود.

باید به اعمال خودمان به‌صورت دقیق نگاه کنیم. ما؛ باید در اعمال خود تصفیه و پالایش  انجام دهیم. وقتی این کار را بکنیم، خیلی چیزهای دیگر را هم به یادمان می‌آورد. افکار فقط وقتی آرام می‌شوند که بتوانیم در زمان حال زندگی کنیم و به چیزهایی که به ما مربوط نیست فکر نکنیم. گاهی فکر می‌کنی به درد هیچ کاری نمی‌خوری باعث می‌شود انرژی از انسان گرفته شود. مثل کشیدن یک تابلوی نقاشی که؛ حتی قابل‌نمایش هم نباشد، یا نوشتن یک داستان که هیچ سر و تهی نداشته باشد. این افکار ما هستند که باعث قوت دادن یا انرژی‌گرفتن از ما هستند.

باید ذهن خودمان را تصفیه کنیم؛ دروغ نگوییم، بدخواه دیگران نباشیم، از خوشحالی دیگران خوشحال شویم، از ناراحتی‌شان ناراحت باشیم. مثلاً وقتی کسی فوق‌لیسانس فیزیک می‌گیرد و به او جایزه می‌دهند، ما هم؛ باید خوشحال باشیم.

این مطالبی که بیان شده واقعاً مثل یک قانون است و حقایق عمیقی را آشکار می‌کند؛ اما  درباره بعضی مسائل نباید با صراحت صحبت کرد یا آن را به‌سرعت به دیگران انتقال داد؛ چون مثل میوه نرسیده است و قابل‌خوردن نیست.  نباید نسبت به آن تعصب داشت. آیت هم به این معنا نیست که چیزی را پنهان می‌کنیم؛ بلکه بعضی حرف‌ها ذهن افراد را مغشوش می‌کند، آنها را پریشان می‌کند. وقتی ظرفیت پذیرش را ندارند، حرف‌ها در باورشان  نمی‌گنجد.

نباید بعضی مطالب را ناگهانی و باعجله بیان کرد؛ باید خیلی آرام و تدریجی باشد. بعضی مسائل نیاز دارند که پخته شوند شرایط؛ باید محیا باشد، جو آماده باشد، پذیرش ایجاد شده باشد؛ باید زیربنا را ساخت، ذره‌ذره فهم، شعور و آگاهی را به مرحله خاصی رساند، آن وقت است که می‌توان آن مطلب را بیان کرد.

نویسنده: همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر ام‌البنین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائم‌شهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .