راهنما همسفر مریم بههمراه مسافر خود با آنتیایکس مصرفی شیشه و شیره به روش DST همراه با دارو OT مدتزمان ۱۳ماه با کمک، راهنمایان مسافر حسن و همسفر سحر سفر کردهاند و در حالحاضر نیز مدتزمان ۱۰سال و ۵ماه است که به دستور آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. رشته ورزشی راهنما همسفر مریم در کنگره شطرنج و مسافرشان والیبال است؛ وی ۲دوره در جایگاه راهنما DST و ۲دوره نیز ایجنت نمایندگی ملاصدرا بودهاند.
باتوجه به اینکه شما سالها در کنگره حضور داشتهاید، بهنظرتان چه موضوعی باعث میشود تا ایجنت در نگاه اعضا، محترم و تأثیرگذار باشد.
تمام خدمتگزاران کنگره۶۰ از احترام خاصی برخوردار هستند؛ زیرا فرهنگ قدردانی در این سیستم نهادینه شده است. ایجنت شخصی میباشد که مراحل خدمتی بسیاری را گذرانده، بارها آزموده شده و در نهایت با تأیید اسیستانت، ایجنت پیشین و دیدگاه خانم آنی و آقای مهندس انتخاب میشود؛ اما اصل ماجرا اینجا بوده که این تازه آغاز راه است؛ چراکه احترام و تأثیرگذاری او تنها بهجایگاهش نیست؛ بلکه به عملکرد وی بستگی دارد. ایجنت اگر مجری قوانین و حرمتهای کنگره۶۰ باشد و در رفتار خود گفتار، محبت، صبر و عدالت را نشان دهد در نگاه اعضا نیز محترم و تأثیرگذار خواهد بود.
از نظر شما زمانیکه خدمتگزاری از جایگاه خود تودیع و شخص دیگری جایگزین میشود، این موضوع چه پیامی برای اعضا دارد؟
این برنامه یکی از شاهکارهای مدیریتی کنگره۶۰ است؛ زیرا هیچکس در هیچ جایگاهی ثابت نمیماند و این یعنی زندگی در جریان میباشد؛ بنابراین اگر تودیع و جایگزینی نبود، نه رشدی اتفاق میافتاد و نه انرژی تازهای وارد سیستم میشد، بهزبان ساده، تودیع و جایگزینی برای کنگره مانند نفسکشیدن است؛ زیرا اگر این جریان متوقف شود، حرکت، عشق و تجربه نیز متوقف خواهد شد. پایان هر خدمت، سرآغاز خدمتی دیگر بوده و این بزرگترین درس برای تمامی افراد است.
ایجنت چگونه میتواند الگوی تأثیرگذاری برای مرزبانان و خدمتگزاران باشد؟
قطع بهیقین با عملکرد صحیح این امر امکانپذیر است. اگر ایجنت یا هر خدمتگزار دیگری باسواد و سرشار از معلومات باشد؛ اما در عملکرد نتواند تعادل و صبوری خود را نشان دهد، هرگز الگو مناسبی نخواهد بود. آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: دانایی بهسواد و رنگ لباس نیست؛ بلکه بهانسانی اندیشیدن است؛ بنابراین معیار اصلی، عمل و رفتار بوده و صرفاً دانش نیست.
مسیر همسفر بودن همیشه آسان نیست؛ بنابراین در لحظههای خستگی یا ناامیدی چه چیزی شما را دوباره به حرکت وامیداشت؟
واقعیت این است که مسیر همسفر بودن هیچوقت آسان نیست؛ اما کنگره۶۰ معجزهای است که زخمهای یک همسفر را با عشق التیام میدهد، او را در آغوش میگیرد و نمیگذارد بار غمها را بهتنهایی بهدوش بکشد. من در لحظههای خستگی، بهیاد محبت و ایمانی میافتادم که در کنگره لمس کرده بودم؛ بنابراین همین عشق و ایمان، همیشه مانند یک جرقه تازه دوباره مرا به حرکت وامیداشت.
اگر قصد داشته باشید به یک خدمتگزار تازهکار یک جمله برای انگیزه خدمتکردن هدیه بدهید، آن جمله چه خواهد بود؟
خدمت یعنی ابتدا خودت آرامش پیدا کنی و سپس این آرامش را به دیگران منتقل کنی. خدمت چه کوچک و چه بزرگ باشد، فرصتی برای یادگیری، رشد و تجربه محبت است. ما زمانیکه از دل عشق و مسئولیتپذیری خدمت کنیم، انرژیاش چند برابر میشود و مسیر همسفری و خدمت برای ما شیرینتر خواهد شد.
باتوجه به دستورجلسه این هفته که دانایی، دانایی مؤثر و سواد است، به نظر شما این سه مفهوم چه ارتباطی با مسئولیتپذیری در کنگره دارند.
دانایی یعنی آگاهی، دانایی مؤثر یعنی بهکار بردن این آگاهی و سواد یعنی ابزار لازم برای فهم و اجرای درست آن است. مسئولیتپذیری در کنگره زمانی شکل میگیرد که دانایی خود را بهدانایی مؤثر تبدیل کنیم، یعنی دانستن بهتنهایی کافی نیست، باید عملکرد داشته باشیم و رفتارمان نشان دهد که به دانستهها ایمان داریم؛ بنابراین شخصی که این سه پارامتر را با هم داشته باشد در خدمت و زندگی شخصی مسئول و اثرگذار خواهد بود.

اکنون یک تجربه واقعی از اینکه کجا دانایی مؤثر در زندگی شما مثل یک کلید عمل کرد و دری را به رویتان گشود، بیان بفرمایید.
بنده سالها تصور میکردم که اگر فقط نصیحت کنم، خانوادهام تغییر میکنند؛ اما وقتی یادگرفتم دانایی مؤثر یعنی شروع تغییر از خودم، همهچیز فرق کرد؛ بنابراین آرامش و صبر من باعث شد فضا خانه تغییر کند و روابط بهتر شود؛ چراکه این تجربه نشان داد کلید اصلی، عمل به دانستهها و نه فقط دانستن آنها است.
اگر امروز فرصت داشته باشید به گذشته خود و اولین روز ورودتان به کنگره بازگردید و پیامی به تازهواردین بدهید، چه میگویید.
«همسفر نگران نباش! اینجا جایی است که تو و مسافرت آرام میگیرید، تنها صبور باش و به خدا اعتماد کن.» من اگر مفهوم این پیام را روز اول میدانستم، راحتتر از مسیر سخت همسفر بودن عبور میکردم و هر گامی که برداشتم با اعتماد و ایمان همراه بود.
باز هم صمیمانه از تمامی زحمات عاشقانه شما سپاسگزار هستیم و سخن پایانی شما را بهگوش جان میسپاریم.
پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است. امیدوار هستم بتوانم در ادامه نیز خدمتگزار کنگره۶۰ باشم. اینک از تمام عزیزانی که در این مسیر ما را یاری کردند از جمله: راهنمایان خود همسفر طاهره و همسفر سحر و راهنما مسافرم مسافر حسن بینهایت سپاسگزار هستم؛ همچنین از آقای مهندس و خانم آنی که فرصت خدمت را به ما میدهند تا بیشتر با خود واقعیمان آشنا شویم، کمال تشکر را دارم و در ادامه از مرزبانان دوره قبل، همسفران زهرا و رحیمه و مرزبانان فعلی همسفران مرضیه و مریم که با تمام توانشان خدمت کردند و با بودنشان درسهای بزرگی به بنده دادهاند نیز بینهایت سپاسگزار هستم.
جمله پایانی من به دوستانی که این مصاحبه را میخوانند: اگر خداوند مسیر کنگره۶۰ را برای شما هموار کرده، این رزق شما بوده است؛ بنابراین بابت حضور در این مکان امن، هر لحظه را غنیمت شمارید و آموزشها را مانند خوراکی به تکتک سلولهای جسم و روانتان برسانید تا در مسائل زندگی مانند یک کلید از آنها بهرهببرید. وقتی سیدیها را مینویسید یا مطالعه میکنید، ابتدا بفهمید، سپس درک کنید و در نهایت آنها را در جان خود حک کنید. در پایان نیز از عزیزانی که در تهیه این مصاحبه زحمت کشیدهاند، تشکر میکنم.
طراح سؤالات و مصاحبهگر: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
تایپ: راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ویراستار: همسفر مرضیه، مرزبان خبری
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون هشتم)، دبیر سایت
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
91