English Version
This Site Is Available In English

سواد، دانایی و زندگی تأملاتی از آموزش‌های کنگره ۶۰

سواد، دانایی و زندگی تأملاتی از آموزش‌های کنگره ۶۰

کنگره ۶۰، به‌عنوان یک سازمان مردم‌نهاد، در راستای درمان اعتیاد فعالیت می‌کند و علاوه بر این هدف، در حوزه‌ای به نام علم جهان‌بینی نیز فعالیت دارد. علم جهان‌بینی یکی از شاخه‌های کلیدی کنگره ۶۰ است که با کاربردی کردن آن، افراد می‌توانند هنر زندگی کردن را بیاموزند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند. کنگره ۶۰ دارای ۵۲ دستور جلسه سالانه است که هر هفته به موضوعی خاص اختصاص دارد. این دستور جلسات به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که با بحث و بررسی موضوعات مختلف، افراد بتوانند آموخته‌های خود را در زندگی روزمره و کارهایشان به کار گیرند. دستور جلسه این هفته، «دانایی، دانایی موثر و سواد» است که با دیگر دستور جلسات ارتباط نزدیکی دارد.

استاد سردار در این باره می‌فرمایند: 
«میزان دانایی، سواد نیست، تمدن نیست، مانند انسان بودن به لباس پوشیدن نیست. بایستی انسانی اندیشید.» 

به فرموده آقای مهندس، در گذشته بسیاری از ما تصور می‌کردیم که دانایی و آگاهی صرفاً به میزان سواد و تحصیلات فرد بستگی دارد. گمان می‌کردیم هر شخصی که تحصیلات بالایی دارد، فردی آگاه، متمدن و داناست و هرچه می‌گوید درست است و باید به آن عمل کرد، زیرا او به دلیل تحصیلاتش اشتباه نمی‌کند. اما با آموزش‌های کنگره ۶۰ و تأمل در این دستور جلسه، درمی‌یابیم که صرف داشتن تحصیلات بالا به معنای دانایی نیست. فردی که مثلاً دکترای فیزیک دارد، جراح قلب است یا استاد دانشگاه است، لزوماً در زندگی خود خوشبخت نیست و نمی‌توان گفت که تمام اصول و قوانین زندگی را می‌داند یا کیفیت زندگی بالایی دارد. گاهی چنین افرادی در زندگی شخصی خود با مشکلات متعددی مواجه‌اند و در آداب معاشرت در سطح پایینی قرار دارند. برای مثال، ممکن است نتوانند با همسایگان خود در یک آپارتمان به‌خوبی زندگی کنند یا در محل کار با همکارانشان سازگاری نداشته باشند و ذهنی آشفته داشته باشند.

در مقابل، فردی ممکن است تحصیلات اندکی داشته باشد یا حتی بی‌سواد باشد، اما از نظر شعور و دانایی در سطح بالایی قرار داشته باشد. این شخص به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که اگر کسی او را نشناسد، متوجه کم‌سوادی یا بی‌سوادی او نمی‌شود، زیرا در آداب معاشرت و زندگی شخصی بسیار موفق است و آرامش درونی دارد. اینجاست که سخن استاد سردار معنا پیدا می‌کند: «میزان دانایی، سواد نیست، تمدن نیست، مانند انسان بودن به لباس پوشیدن نیست. باید انسانی اندیشید.» به عبارت دیگر، داشتن اطلاعات و سواد بالا به‌تنهایی نمی‌تواند ما را به انسانی متمدن تبدیل کند، همان‌طور که پوشیدن بهترین لباس‌ها لزوماً نشانه شخصیت والا نیست. آنچه اهمیت دارد، تفکر و اندیشه انسانی است.

به فرموده آقای مهندس، سواد می‌تواند آگاهی به همراه داشته باشد، اما لزوماً به دانایی منجر نمی‌شود. استاد امین در جزوه جهان‌بینی، دانایی را این‌گونه تعریف می‌کنند: «دانایی یعنی قدرت تشخیص ماهیت خواسته‌ها.» هر انسانی خواسته‌های متعددی دارد، اما این دانایی است که به او کمک می‌کند تا تشخیص دهد کدام خواسته معقول و کدام نامعقول است. انسان دانا پیش از اقدام به عملی کردن خواسته‌هایش یا گفتن حرفی در جمع، ابتدا آن را تحلیل و بررسی می‌کند. او سخنان خود را «مزه‌مزه» می‌کند و با خود می‌اندیشد که آیا این حرف در این جمع مناسب است یا خیر. بنابراین، انسان دانا کسی است که به فرمان عقل نزدیک شده و کارهایش را بر اساس عقل انجام می‌دهد.

دستور جلسه هفته گذشته کنگره ۶۰ به وادی ششم اختصاص داشت: «حکم عقل را در قالب فرماندهی کاملاً به اجرا درآوریم.» زمانی که بتوانیم به فرمان عقل گوش دهیم، به دانایی رسیده‌ایم و خواسته‌هایمان را با عقل و دانایی به اجرا درمی‌آوریم. در این حالت، بی‌گدار به آب نمی‌زنیم، اشتباهاتمان کاهش می‌یابد و کیفیت زندگی‌مان بهبود پیدا می‌کند.

مثلث دانایی از سه ضلع تفکر، آموزش و تجربه تشکیل شده است. این سه ضلع باید به‌صورت مساوی و هماهنگ رشد کنند تا به دانایی موثر منجر شوند. دانایی موثر یعنی کاربردی کردن آنچه می‌دانیم. به عنوان مثال، همه ما می‌دانیم که پرخوری برای بدن مضر است. این دانستن در حد آگاهی است و بسیاری از افراد از آن مطلع‌اند. اما ارزش واقعی زمانی آشکار می‌شود که برای جلوگیری از پرخوری اقدام کنیم، یعنی دانایی را به دانایی موثر تبدیل کنیم. این اقدام می‌تواند شامل تلاش برای کاهش وزن یا بهبود سلامت باشد.

در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت قرار دارد که از سه ضلع منیت، ترس و ناامیدی تشکیل شده است. ترس، تفکر را از بین می‌برد، منیت مانع آموزش می‌شود، زیرا فرد تصور می‌کند که همه‌چیز را می‌داند و نیازی به یادگیری ندارد، و ناامیدی از تجربه کردن در زمینه‌های مختلف جلوگیری می‌کند. اگر سه ضلع مثلث دانایی (تفکر، آموزش و تجربه) به‌صورت هماهنگ رشد نکنند، به این معناست که مثلث جهالت در زندگی ما پررنگ‌تر شده است. اما با رشد همزمان اضلاع مثلث دانایی، اضلاع مثلث جهالت کمرنگ‌تر می‌شوند و ما می‌توانیم روزبه‌روز در زندگی موفق‌تر باشیم. زمانی که هنر زندگی کردن را بیاموزیم، به خوشبختی نزدیک‌تر می‌شویم. این هنر زندگی کردن از طریق دانایی و به‌ویژه دانایی موثر به دست می‌آید.

نتیجه می‌گیریم که داشتن سواد به‌تنهایی به معنای دانایی نیست و نمی‌تواند ضامن خوشبختی در زندگی باشد. خوشبختی زمانی محقق می‌شود که هنر زندگی کردن را بیاموزیم، و این هنر وابسته به میزان دانایی ماست. برای افزایش دانایی، علاوه بر کسب سواد، باید همزمان تفکر کنیم، آموزش ببینیم و تجربه‌هایمان را افزایش دهیم تا به دانایی موثر دست یابیم. با این رویکرد، می‌توانیم از زندگی لذت ببریم و به خوشبختی نزدیک‌تر شویم.

منابع: صحبت‌های چهارشنبه آقای مهندس، کتاب «۶۰ درجه زیر صفر»، مقاله آقای خدامی
نویسنده: راهنما ویلیام همسفر سمانه
رابط‌ خبری: مسافر نیکوتین همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون اول ویلیام)
ویرایش و ارسال: مسافر نیکوتین همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون اول ویلیام) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .