English Version
This Site Is Available In English

دانایی مؤثر همان به فرمان عقل رسیدن است

 دانایی مؤثر همان به فرمان عقل رسیدن است

همسفر رویا:
دستورجلسه: دانایی، دانایی موثر، سواد در رابطه. با این دستورجلسه باید گفت دانایی فهم عمیق از یک موضوع است چه بسا افراد دانا و باسواد بسیاری وجود دارند که این بار سواد خود را فقط حمل می‌کنند. یعنی چه؟ یعنی از این بار سنگین در بزنگاه های زندگی خود که احتیاج است آن دانایی را به کار بندند هیچ استفاده ای نمی‌کنند و شاید توانایی استفاده از این دانایی را ندارند یا بلد نیستند. هر زمان که  انسان توانست دانایی و سواد خود را به عمل برساند یعنی به دانایی موثر دست پیدا کرده است که قطعاً دانایی موثر از دانایی و سواد مرتبه و جایگاه بالاتری دارد. در کنگره ی ۶۰ اعضا با آموزش‌های ناب و کاربردی جناب مهندس و استاد امین کم کم به این مهارت باارزش دست پیدا می‌کنند تا در بزنگاه های زندگی از آنها بهره ببرند. مثلث دانایی و دانایی موثر از سه ضلع تفکر، تجربه، آموزش تشکیل شده است که برای دانایی موثر باید هر سه ضلع این مثلث به یک اندازه رشد کند. خدا را شاکرم با حضورم طی سال‌ها در کنگره توانستم اندکی از دانایی های خود را به دانایی موثر تبدیل کنم تا زندگی خود را از حرکت به سوی ظلمت متوقف کنم و در صراط مستقیم قدم بردارم؛ البته درست است که نتوانستم انسان کاملی باشم و در همه ی زمینه ها آموزش‌ها را کاربردی کنم اما همین‌قدر که نقاط روشن وجودم را بیشتر کرده و در تلاشم باز هم از ظلمت به سوی نور حرکت کنم نشانه‌ی بارزی است که به لطف خداوند در مسیر صراط مستقیم هستم و قدم های کوچک خودم در این مسیر را نیز ارج می نهم. بابت این حرکت و عمل عظیم، بابت این جایگاه و مکان مقدس، بابت همه ی آموزگاران با عشق کنگره ی ۶۰، هزاران بار شکر شکر شکر.
همسفر مینا:
وقتی اسم این دستورجلسه را شنیدم، یاد گذشته‌هایم افتادم. یاد روزهایی که فکر می‌کردم خیلی می‌دانم و خیلی باسواد هستم چون دانشگاه رفته بودم، کتاب خوانده بودم، حتی بعضی وقت‌ها آدم‌های اطرافم برای مشورت سراغ من می‌آمدند. آن موقع در ذهنم تصویر یک آدم "دانا" از خودم ساخته بودم اما واقعیت این بود که وقتی زندگی واقعی سر راهم قرار گرفت، وقتی مسافرم به اعتیاد افتاد و همه‌چیز در اطرافم به‌ هم ریخت، فهمیدم از دانایی فقط اسمش را دارم، نه حقیقتش را. آن روزها می‌دانستم اعتیاد بد است، می‌دانستم غر زدن و دعوا کردن اوضاع را خراب‌تر می‌کند، می‌دانستم نباید ناامید بشوم اما همه‌ی این‌ها فقط در مرحله دانستن بود، نه توانستن چون باز هم غر می‌زدم، باز هم قهر می‌کردم، باز هم می‌ترسیدم و ناامید می‌شدم. هم به مسافرم آسیب می‌زدم، هم به خودم. این یعنی من دانایی داشتم، اما دانایی‌ام مؤثر نبود. اینجا بود که کنگره چشم من را باز کرد، یاد گرفتم که دانایی فقط جمع کردن اطلاعات نیست؛ دانایی یعنی شناختن مسیر درست، یعنی اینکه بفهمم چه کاری به صلاح من است، چه کاری به صلاح خانواده‌ من است و چه کاری به صلاح نیست و این دانایی وقتی مؤثر می‌شود که من بتوانم آن شناخت را در عمل اجرا کنم. کنگره به من نشان داد دانایی سه ضلع دارد: تفکر، آموزش و تجربه. من قبل از کنگره شاید آموزش دیده بودم، ولی بلد نبودم درست فکر کنم، تجربه‌ی سالمی هم نداشتم به همین دلیل همیشه در دایره‌ی تکرار اشتباه‌ها می‌چرخیدم اما الان کم‌کم دارم یاد می‌گیرم چطور فکر کنم، آموزش‌های درست را بگیرم و از تجربه‌های گذشته به‌عنوان سرمایه استفاده کنم نه به‌عنوان بار. وقتی این سه ضلع با هم جمع بشوند، تازه دانایی کامل شکل می‌گیرد اما همان‌طور که آقای مهندس می‌گویند: دانایی مؤثر زمانی به وجود می‌آید که من بتوانم آن دانایی را در زندگی روزمره‌‌ام پیاده کنم؛ یعنی اگر می‌دانم صبر لازم است، واقعاً صبر داشته باشم. اگر می‌دانم محبت کردن راهکار است، واقعاً محبت کنم، نه اینکه فقط شعارش را بدهم اما بخش سوم این دستورجلسه یعنی سواد، برای من خیلی عجیب و جالب بود چون همیشه فکر می‌کردم سواد یعنی خواندن و نوشتن، داشتن مدرک، رفتن به دانشگاه؛ ولی در کنگره یاد گرفتم سواد واقعی یعنی "بلد بودن زندگی". یعنی من بلد باشم در شرایط سخت چطور آرامش خودم را حفظ کنم، بلد باشم چطور با خانواده‌‌ام رفتار کنم، بلد باشم چطور مشکلاتم را حل کنم، بلد باشم محبت کنم، گذشت کنم، صبر کنم. من خودم تجربه کردم که خیلی‌ها تحصیلات بالایی دارند، اما سواد زندگی ندارند، خودم هم یک زمانی همین‌طور بودم. پر از کتاب و اطلاعات بودم، اما بلد نبودم کنار مسافرم درست بایستم؛ بلد نبودم به جای جنگ و دعوا، همراهش باشم؛ بلد نبودم بچه‌‌ام را از ترس و نگرانی دور کنم و این یعنی بی‌سوادی واقعی. الان خوشحالم که با آموزش‌های کنگره دارم کم‌کم سواد واقعی زندگی را یاد می‌گیرم. دیگر فقط نمی‌دانم که راه درست کدام است، بلکه دارم تمرین می‌کنم در عمل هم اجرایش کنم و همین باعث شده است آرامش بیشتری وارد خانه‌مان شود، برای همین من فکر می‌کنم این دستورجلسه سه مرحله از یک مسیر را نشان می‌دهد اول دانایی، یعنی شناخت. بعد دانایی مؤثر، یعنی به‌کارگیری شناخت در عمل و در نهایت سواد، یعنی به دست آوردن مهارت زندگی درست. امروز خدا را خیلی شاکرم که در این مسیر قرار گرفتم چون اگر کنگره نبود، شاید تا آخر عمر فکر می‌کردم خیلی می‌دانم، در حالی‌که در عمل هیچ بلد نبودم. ممنونم از خداوند، از آقای مهندس و از راهنمایم که چشم من را به این حقیقت‌ها باز کردند.

همسفر یوکابد:
مشارکت دردمورد دستور جلسه دانایی و دانایی موثر و سواد دانایی مقوله ای است که ما ابتدا به مرحله تشخیص می‌رسیم در واقع می دانیم اما در مرحله علم الیقین هستیم و فقط می دانیم و عمل نمی کنیم؛ وقتی منابع اطلاعاتی درست و آموزش صحیح در مسیر دانایی داشته باشیم وارد مرحله دانایی موثر می شویم یعنی به مرحله اجرایی و عملیاتی می رسیم دانایی موثر یعنی ما تفکرات خود را از قوه به فعل درآ وریم مانند مثالی که استاد امین در جزوه جهان‌بینی بیان کردند که همه ما در مرحله دانایی می دانیم که سیگار کشیدن بد است اما فقط می دانیم که بد است و ضرر دارد اما زمانی که به دانایی موثر می رسیم می دانیم و به فکر درمان می شویم. دانایی به سواد نیست، به تمدن نیست بلکه به تفکر درست و صحیح است خیلی ها فکر می‌کنند تحصیلات بالا به معنی دانایی است درست است که در یک رشته تحصیلی دانایی مربوط به آن رشته را کسب می‌کنیم اما آیا جهانبینی ما را کامل می کند؟ آیا تحصیلات و سواد به تنهایی می تواند این قدرت  را در ما به وجود آورد که مسلط به زندگی و قوانین زندگی باشیم؟ تحصیلات و سواد باید در کنار آموزش صحیح، دانش و آگاهی در مسیر دانایی باشد و همواره استمرار داشته باشیم و طول زمان را هم در نظر داشته باشیم آن گاه دانایی ما تبدیل به دانایی موثر می شود و زیبایی هایی را در زندگی حس می کنیم که نمی توان آن را وصف کرد. دانایی موثر چیزی نیست که یک شبه به آن برسیم در واقع، دانایی موثر همان به فرمان عقل رسیدن است و با انجام کارهای کوچک به آن دست پیدا می‌کنیم و در طول زمان متوجه می شویم انجام کارهای کوچک( فرمان عقل) ما را در رسیدن به هدف و مقصد که همان دانایی موثر است یاری می کند.
همسفر زهره:
در مورد دستور جلسه دانایی و دانایی مؤثر و سواد. آنچه که بنده در کنگره۶۰ آموزش گرفتم دانایی با دانایی موثر خیلی متفاوت است. دانایی یعنی من در مورد کاری یا چیزی یا موضوعی اطلاعات کسب کنم یا سوادی بیاموزم، حالا در این جا من در مورد آن موضوع دانا هستم و یا باسواد شده ام، آیا این دانایی و سوادی که کسب کرده ام یا آموزش هایی که در کنگره آموخته ام می‌تواند در روند زندگی کمکی به من کند؟ممکن است من کلی آموزش گرفته باشم و درهنری مهارت کسب کرده باشم حال می‌توانم بگویم تا حدودی دانایی دارم پس چرا در اکثر کارهایم موفق نیستم؟ ممکن است این سوال را اکثر ما داشته باشیم. زمانی دانایی ما به ما کمک خواهد کرد که آن را به دانایی موثر تبدیل کنیم همانطور که می‌دانیم برای دانا شدن سه ضلع لازم داریم یا به سه پارامتر نیاز داریم: تجربه، تفکر ،آموزش که مثلث دانایی را تشکیل می‌دهند. من زمانی دانایی کسب کرده ام که هر سه پارامتر را بطور مساوی طی کرده باشم. ممکن است فرد باسوادی باشم اما تجربه ای در آن موضوع سوادی که دارم نداشته باشم. در نهایت برای داشتن دانایی باید سه ضلع مثلث دانایی رشد کرده باشد. حال چگونه دانایی من به درد من می‌خورد و برایم کارایی دارد؟ زمانی‌که آن را اجرایی کنم و به دانایی موثر تبدیل کنم یا آن دانایی را اجرایی کنم. به عمل کار برآيد، به سخنرانی نیست.
همسفر فاطمه:
دستور جلسه: دانایی ، دانایی موثر و سواد. در گذشته همیشه این برای من سوال بود که چرا فردی با وجود داشتن دانش و آگاهی و سواد بالا در ابتدایی ترین و کوچکترین مسائل و مشکلات زندگی رفتار های عجیب و غریب و ناهنجاری از خود نشان می دهد و باعث بر هم خوردن آرامش خود و دیگران می شود ولی در مقابل، فردی با وجود نداشتن سواد و تحصیلات بالا در برخورد با مسائل و مشکلات سخت و دشوار و گرفتن تصمیمات مهم می تواند به گونه ای عمل کند که باعث آرامش خود و دیگران شود و این موضوع را در کنگره با یاد گرفتن دانایی و دانایی موثر به خوبی متوجه شدم؛ اینکه انسانی با وجود اینکه دانش و آگاهی بالایی دارد ولی زمانی که می خواهد این دانش و آگاهی را اجرایی کند نمی تواند، به دلیل تفاوت بین دانایی و دانایی موثر است چون باید سه ضلع مثلث دانایی او که تفکر، تجربه و آموزش است متناسب با هم رشد کرده باشد. در مقابل مثلث دانایی نیز مثلث جهالت قرار دارد که اضلاع آن ترس ، ناامیدی و منیت است. برای رسیدن به دانایی باید بدانیم که ترس تفکر را می خورد، ناامیدی اعتماد به نفس شخص را هدف قرار می‌دهد و مانع از کسب تجربه در انسان می شود و منیت نیز مانع از رشد ضلع آموزش می شود. انسان دانا کسی است که خواسته هایش را با تفکر و تعقل انتخاب می کند و به کسب آموزش های لازم به مرحله اجرا می گذارد. امیدوارم همه ما بتوانیم دانایی خود را به دانایی موثر تبدیل کنیم تا در زندگی به تعادل و آرامش برسیم.

رابط خبری: همسفر مینا، راهنما همسفر ساغر (لژیون یکم)
ویرایش: همسفر نرگس، راهنما همسفر زینب(لژیون چهارم) نگهبان سایت
ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر شیما(لژیون سوم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی دکتر مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .