این سفر با چالش بسیار و کم
ختم خیرست و خدایا شاکرم
چون "دژاکامِ" بزرگ بیبدیل
کنگره بر پا نموده با دلیل
با عدالت ، معرفت ، اصل عمل
کنگره شاخص بُود در هر محل
با نگاهی نو به سر حدِ حیات
پرده ای برداشت از اسرار ذات
با گزار از وادی و فرمانبری
میکند آشفتگان را رهبری
یخ زده احساس معتادان به جهل
چاره و گرمی نباشد جز به عقل
پلهپله کم شود افیون ز تن
عافیت یابد مسافر در بدن
در روان هم میشود درمان همی
بی جهانبینی نباشد مرهمی
چون بدن از هر مخدر شد رها
شاخه ای گل میدهد در انتها
سنبلی از روز نو فصلی جدید
در تعادل واقعیت را نوید
چون "مهندس" راه پاکی مینمود
بر کتاب و جزوه و سیدی فزود
تا دهد گَنجَش به محتاجان بسی
از اسارتگاهِ ظلمت مرخصی
یکه مردی نازنین شیرین سخن
کرد یاری انتشار انجمن
اشتیاق انتشار دانشی
در جهان خواهد چو اخگر آتشی
"محسنِ زهراییِ" والا مقام
میکند پردازش و نغزِ کلام
هر کتابِ ارجمندِ کنگره
میکند ویرایِشَش با باصره
در مسیر این سفر همراهِمان
تکتکِ فرزانگان و عاشقان
هم دبیر و هم نگهبان ، رهنما
مرزبان و دیدهبان چون کیمیا
بی طمع خدمت به مشتاقان کنند
راه رهجو با سر و سامان کنند
چون مسافر نیتِ پاکی نمود
رهنما "مهدی" دل او را ربود
یاوری کردی "محمد" را مدام
حقِ استادی نمودی بس تمام
بوده "مهدیِ حسامی" رهنما
ترکِ سیگار از تنِ این مبتلا
هم مدیر و ناظر "ارتش" بُدی
هم تو پیوندی درین جنبش بُدی
"آتنا" ای رهنمای پر خِرَد
راه و رسم این سفر بودی بَلَد
دستِ من در دستِ تو پا در رکاب
ریزبین و نکته سنجی چون عقاب
همسفر را با مسافر سازشی
نقطه عطفی در روان پردازشی
در کمالِ اعتدالِ جان و تن
در تکامل میرود سیرِ سخن
نوبت دوم سفر باشد کنون
راه و رسم خودشناسی پرفنون
وصل خود با کردِگارم آرزو
از شگون یزدانِ پاکم آبرو
سر به سر "ایران" شود خرّم سرا
شعبه شعبه میدهد مردم شفا
از دعای خیر و رسم عاشقی
پهنه ی گیتی چو دشت رازقی
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر آتنا ( لژیون یازده)
ویرایش و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
12