English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته زیبای مسافر حامد

دلنوشته زیبای مسافر حامد

کلامی نو...

دلنوشته ای دیگر...

تولدی رقم میخورد، شخصی به شعبه ای میپیوندد ،کتاب ۶۰ درجه ای گشوده میشود...

و مسافری چشم میگشاید به سوی لژیون اش و راهنمایی که در انتظار اوست، تا او را با سرنوشت خویش آگاه سازد...

در روزگار شادی و اندوه

با حال خرابی و ناکامی

در خلق شکوه و شگفتی

و نجات از روزگاره تلخکامی و غم...

کنگره ۶۰ داستاهای بسیار دارد

شعبه هایی بیشمار

مشارکتهای که باید شنید

خدمتگذارانی که باید شناخت...

باید به وادیهای آن پی برد و به رمزهای جاودانه اش دل سپرد

هر مسافر مرکز جهان خویشتن است...

نقطه ی شروع آغازها و پایانها

از حس ترس به طرف شجاعت

از ظلمت به نور

از حقارت به سر افرازی

و از ناامیدی به سوی حرکت

آیا من پدید آورنده ی شرایطم یا پدیده ای برآمده از آن؟

مرزهای اختیار ما کجاست و در کدام یک از ۱۴ وادی کنگره به فرمان عقل نزدیک تر میشویم؟

وظیفه من در این حرکت عظیم چیست و ظرفیت حرف شنوی من از راهنما تا کجاست؟

آیا میخواهم واقعا به درمان قطعی برسم یا نه؟

اوج لذت رهایی من از بند سیگار و زندان مواد مخدر تا کجاست؟

هر کس در کنگره ۶۰ وظایفی دارد... 

منه رهجوی مسافر وظیفه ام چیست؟

سی دی هایم را نوشته ام با جان و دل؟

سرم را با سر راهنمایم عوض کردم؟

برداشتهای هفتگی را گوش داده و در کارگاهای آموزشی حضور و مشارکت دارم؟؟

درمان بها دارد

و رهایی را به بها دهند نه به بهانه.

در جهان چراغهای خاموش...

در وادی متروک اعتیاد با روابطی مخدوش...

چه کسی میخواد جهان بینی اش را فراتر ببرد و به بالاترین حال خوش ممکن برسد؟؟

خدمتی بگیریم و از خدمتگذاران کنگره ۶۰ باقی بمانیم❤️

 

⚜️ با تشکر مسافر حامد از لژیون ۴ ⚜️

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .