English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به تعادل و قدرت تشخیص

رسیدن به تعادل و قدرت تشخیص

«آن‌کس که بداند و بخواهد که بداند،
خود را به بلندای سعادت برساند.»

«آن‌کس که بداند و نداند که بداند،
با کوزه آب است ولی تشنه بماند.»

«آن‌کس که نداند و بخواهد که بداند،
جان و تن خود را ز جهالت برهاند.»

در کتاب عبور از منطقه ۶۰‌درجه زیر صفر دانایی را این‌گونه بیان کرده است که دانایی به سواد نیست، به تمدن نیست؛ مانند انسان به لباس پوشیدن نیست؛ باید انسانی اندیشید. سواد یکی از ابزار دانستن است؛ اما کافی نیست. بسیاری از افراد سواد بالایی دارند؛ اما آرامش و تعادل لازم را ندارند.

انسان دانا، انسانی است که با فکر و بررسی می‌تواند خواسته درست را از نادرست تشخیص دهد و از ماهیت آن اطمینان حاصل کند. به‌طور کلی، انسان دانا دارای قوه تشخیص است. زمانی‌که انسان به این درجه از تشخیص می‌رسد؛ یعنی وارد مسیر دانایی شده است.

مثلث دانایی از سه ضلع آموزش، تجربه و تفکر تشکیل شده است. برای رسیدن به دانایی بایستی آموزش و تفکر وجود داشته باشد تا در موضوعی به دانایی برسیم؛ اما دانایی به مفهوم عملکرد درست نیست. ممکن است ما در خصوص موضوعی به دانایی رسیده باشیم؛ اما توان عمل به دانایی خود را نداشته باشیم. خیلی‌ها می‌دانند که مصرف مواد مخدر موضوعی نادرست و ضدارزش است؛ حتی آموزش، تجربه و تفکر نیز داشته‌اند و می‌خواهند مصرف مواد مخدر را کنار بگذارند؛ اما توان عمل به دانایی و خواسته خود را ندارند. مفهوم این وضعیت این است که دانایی آن‌ها به دانایی مؤثر تبدیل نشده است.

تفاوت دانایی با دانایی مؤثر در این است که در مقوله دانایی، اضلاع مثلث، آموزش، تجربه و تفکر با یک‌دیگر برابر نیستند. ممکن است آموزش زیاد، ولی تجربه و تفکر کم باشد، یا تجربه زیاد و آموزش کم باشد. به‌هرحال در این شرایط، یعنی نابرابر بودن اضلاع مثلث دانایی و متساوی‌الاضلاع نبودن مثلث، باعث می‌شود که ما نتوانیم به دانسته‌های خود عمل کنیم. زمانی‌که مثلث دانایی ما متساوی‌الاضلاع باشد؛ یعنی به اندازه کافی آموزش دیده باشیم یا تجربه کرده باشیم و تفکر نیز در حد مطلوب وجود داشته باشد، در مسیر تزکیه به جایگاهی می‌رسیم که می‌توانیم به دانسته‌های خود عمل کنیم و این دانایی مؤثر است.

در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت قرار دارد که از سه ضلع منیت، ناامیدی و ترس تشکیل شده است و هر‌کدام مانع و بازدارنده یکی از اضلاع مثلث دانایی می‌شوند، منیت مانع آموزش، ترس مانع تفکر و ناامیدی مانع تجربه می‌شود.

برای این‌که بتوانیم دانایی خود را به دانایی مؤثر نزدیک‌تر کنیم؛ باید صور پنهان خود را بشناسیم و در این جهت حرکت کنیم. این‌ها عواملی هستند که در مقابل رشد مثلث دانایی و دانایی مؤثر ما قد علم می‌کنند و به‌عنوان یک نیروی بازدارنده سعی در توقف ما دارند؛ زیرا خوب می‌دانند که توقف یعنی سقوط.

نتیجه می‌گیریم که برای کسب دانایی باید بسیاری از مسائل را حل کنیم. حل کردن مسائل نوعی قدرت است. دانایی با سواد فرق می‌کند، ما در دانایی، ماهیت مسائل را می‌توانیم درک کنیم. علم یک کلید است و فرد دانا باید به اندازه و در جای مناسب از توانایی‌های خود استفاده کند. کسانی می‌توانند به دانایی دست یابند که از ترس، منیت و ناامیدی خود عبور نمایند.

دانایی به سواد نیست، رشد دانایی در هر انسانی، یعنی رسیدن به تعادل و قدرت تشخیص. همه آموزش‌های کنگره‌۶۰ برای بالا بردن دانایی ما است. وقتی آموزش‌ها را دریافت کردیم و دانایی ما بالا رفت، بایستی بتوانیم آن‌ها را عملی کنیم تا به دانایی مؤثر دست پیدا کنیم.

منبع: سایت کنگره‌۶۰
نویسنده: همسفر اعظم رهجو راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
ارسال مطلب: همسفر طیبه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سمنان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .