یازدهمین جلسه از سی و ششمین دوره کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰ شعبه نیما یوشیج بهشهر به استادی مسافر احمد ، نگهبانی مسافر محمد علی و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه وادی ششم و تاثیر آن روی من،در روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۵/۳۰رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
از خداوند سپاسگزارم توفیق داد امروز در این نمایندگی و در جمع شما عزیزان حضور داشته باشم امیدوارم که جلسه خوبی را سپری کنیم ، به مرزبانانی که دوره شان به اتمام رسیده خداقوت می گویم و مرزبانانی که تجربه مرزبانانی را میخواهند پشت سر بگذارند انشالله در کارشان موفق باشند و همه خدمتگزاران بتوانند از خدمتی که انجام می دهند آموزش لازم را دریافت کنند .
اگر به درستی نگاه کنیم کنگره یک موهبتی است که به انسان ها داده می شود تا بتوانند در این فضا قرار بگیرند و خودشان را پیدا بکنند ،خداوند انسان را خلق کرده وخودش هم از خلق خود تعجب می کند که این چه موجودیست واقعا؟ راه را به او نشان می دهی،راهنما در اختیارش قرار می دهی ، این فضای در خور انسان برایش آماده می کنی اما انسان باز هم اصطلاحا نمی تواند ببیند و حس کند
دستور جلسه وادی ششم و حکم عقل است ، چه نیرویی باعث می شود که حکم عقل صادر شود؟ غیر از حس و خواسته است؟ من تعجب می کنم که در کنگره انضباطی داریم.
شخص وارد کنگره می شود ، ریز و درشت را راجع به اعتیاد به او می گویند ،چرا کنگره اعتقاد به در مان قطعی اعتیاد دارد؟ به این خاطر که سوالی در رابطه با اعتیاد و دانش اعتیاد وجود ندارد که کنگره جواب آن را نداشته باشد ، وقتی این در اختیار ماست ،ما باید چگونه برخورد کنیم؟ آیا نباید قدردان این دانش باشیم؟ شخص سفر اولی که منظم سفر نمی کند ، دیر می آید ، نامه اوتی را نمی گیرد ، خواب است و راه بیداری او این است که مدتی دور از کنگره باشد تا قدردان این مکان و جایگاه باشد شما یک نقاشی دیواری را فرض کنید اگر فاصله تان را با آن تنظیم نکنید نمیتوانید آن را ببینید ، رهجوی نا منظم هم همینطور است باید کمی فاصله بگیرد و فکر کند تا جایگاه خودش را پیدا کند . من اعتقاد دارم یک رهجو بهتر است در اعتیاد بماند تا با نا منظمی بیاید و رها شود.آنقدر دراین جهان خاکی هستند که خواستار رهایی هستند ، از همه جای دنیا با ما تماس می گیرند و می گویند به ما کمک کنید ،کتاب ۶۰ درجه ، ۱۴ وادی و ۱۴ مقاله را خوانده و می گویند منطقی ترین راهی که در این جهان وجود دارد برای درمان اعتیاد کنگره ۶۰ است و می خواهند که به آنها کمک کنیم، اما آنها دسترسی به این مکان ندارند و کاری از دست ما بر نمی آید،دوستان قدر کنگره را بدانید به حرمت و قوانین عمل کنید ، عزیزی که سفرش را شروع می کند با ۴۰ هزار میلیارد سلول فیزیولوژی خود سر و کار دارد،قوی تر از این با یک ساختاری که در وجودش توسط خداوند نهاده شده که جن درون و بخش مثبتش روح درون است سرو کار دارد ، کار آسانی نیست،باید آنقدر دقیق عمل کند اول باید سلول های فیزیولوژی خود را ترمیم کند یک بخش هم نیروی درونی است که دائم دم گوش وز وز می کند ، ما مگر وادی اول را نداریم؟ در وادی اول می گوید به چی فکر کنیم و به چی فکر نکنیم و چطور فکر کنیم ، به مسائلی که تو را ناراحت کرده نباید فکر کنی ، به مسائل منفی نباید فکر کنی .

چند سال پیش هنوز مهندس سفرش را شروع نکرده بود در یکی از سی دی ها استاد به مهندس می گوید فاصله بگیر از افکار و اندیشه های نادرست و به آنها فکر نکن ، ما تصور می کنیم انسانهای زیادی در طول حیاتمان به ما لطمه زدند ، نه عزیزان آنها به ما لطمه نزدند ، من به عنوان یک انسان با عدم آگاهی آنها را صدا زدم که بیایند و به من لطمه بزنند ، هستی اینطوری است که اگر بنشینی و بگویی من شانس ندارم من آدم بدبختی هستم سیستم می گوید ما دنبال کسی هستیم که تمام بلایا را سرش بریزیم ، به این چیزها نباید فکر کنی ، مگر کار درمان اعتیاد شوخی است؟ شما فقط سر ساعت اوتی را استفاده می کنی چطوری سیستم را بازسازی می کند؟ یک نیرویی فراتر در درون ما هست اما ما اصلا به این چیز ها فکر نمی کنیم تمام فکر و ذهن ما مسائل بیرونی هست اگر واقعا نمی توانی برای خودت یک قدم مثبت و درست برداری خودت را اذیت نکن با نامنظم بودن نمیتوانی به رهایی درستی برسی ، با کشیدن سیگار اصلا فیزیولوژی انسان درست نمی شود .
این ساختار کنگره که در اختیار ماست یک موهبت و لطف خداوند است ، الآن فکر کنید ما آمریکا بودیم مصرف کننده
هم بودیم ، کسی می توانست به ما کمک کند؟ آیا فکر می کنید این مصرف کننده بودن ما فقط برای این زمان است؟ آیا واقعا اعتقاد داریم که انسان موجودی است که بقا دارد؟
در مثال دیوار جناب مهندس دو دیدگاه را مشاهده می کنیم .یکی نقطه سیاهی در وسط دیوار سفید و دیگری دیواری بزرگ و سفید که یک گوشه ای از آن لکه سیاهی دارد.شخصی که عظمت آن روشنایی در نظر نمی گیرد و تمام توجهش به همان نقطه سیاه کوچک است.پس نباید فکر های بیهوده کنیم و زمانی که در اختیار ما هست را صرف این نکنیم که در مورد دیگران حرف بزنیم .فرصتی به ما داده شد و نیازمند راه بلد و عملکرد هستیم تا به نتیجه برسیم .ما نمی توانیم به نیروهای
بیرونی و درونی غلبه کنیم مگر اینکه به دانش مسلط بشویم و علم را کسب کنیم.باید بنشینیم و دفتر را باز کنیم و یادداشت کنیم از حکایت هایی که مهندس بیان می دارند و خرسند باشیم که ایشان هستند که از وجودش و دانش او استفاده کنیم .
کسی که سفرش را آغاز می کند بدون شک چهره اش کمی باز میشود .نیروهایش بیدار شدند .آیا نیروهای مثبت بیدار شدند یا منفی ؟این بستگی دارد که چطور فکر کند .در کنگره فرصت داده می شود ولی تا یک جایی .ما اصلا دنبال شلوغی در کنگره نیستیم .هر جایی بی نظمی بوجود بیاید آن ساختار بهم می ریزد و تاثیرش را از دست می دهد.شما فضایی در ذهنت از رهایی می سازید و الگوها را میبینید و می آیید سفر می کنید .خب اگر غیر این اتفاق بیفتد رهجو حالش بد می شود و نتیجه عکس می گیرد .شما نمی توانی در فضای مطلق تاریک با چیزی بجنگی .در وادی ششم راجع به چه چیزی میخواهیم بگوییم چرا که فرد در بند نفس اماره است و اکثر انسان ها بخاطر اینکه تصور می کنند کارشان درست است بار اشتباه خود را نمی پذیرند .انسان ها تصور غلطی دارند که می تواند مهلکترین اشتباه آنها باشد .اینکه فکر می کنند چون سن بالایی دارند و هرچه سن شان بالاتر می رود پس بهتر فکر می کنند و کمتر اشتباه می کنند در حالی که اینطور نیست .دانایی شخص با طول عمر بالا نمی رود بلکه ضلع تجربه ی او هست که بالا می رود پس رشد اضلاع دیگر چه می شود !
من همیشه در زندگی خود از مهندس در حال سپاس گذاری هستم و مدام این را به مهندس گفتم که از شما پیوسته عذر خواهی می کنم.بخاطر آن جمله که در گذشته به مهندس گفتم من حرف شما را قبول ندارم .آیا من کوچکترین کمکی به کنگره صورت دادم که در حدی باشد که از خدمات مهندس بالاتر باشد حتی یک مورد بسیار کوچک هم آیا انجام دادم .اگر به خدمت باشد که مهندس سرآمد همه است،اگر به دانش باشد که سرآمد همه است و حتی در زمینه کمک مالی به کنگره هم که نیاز به گفتن ندارد.ما همچین الگویی داریم و نباید فراموش کنیم و بیدار کنیم .ما حال خرابی ها را گذراندیم و حرف های نامربوط را زدیم که الان جایی هستیم که به شما می گوییم این الگو و این شما .جایگاه انسان کجاست؟چه کسی تعیین می کند پس امیدوارم تغییرات را صورت بدهیم به کمک همدیگر و نظم و انضباط و قدمهای مثبت کوتاهی نکنیم .با نگرشی جدیدتر و عمیق تر فکر کنیم تا بتوانیم شعبه پویایی داشته باشیم .این شعبه مادر است و بدون شک تولید از اینجاست .باید مراقبنیروهایی باشیم که ممکن است بیایید و کار را خراب کند .تمام مسائل ما دستور العمل دارد و باید طبق آن عمل کنیم.ارتباط باید قوی باشد تا رسوخ ایجاد نشود و راه نفوذ ها از بین برود .ما در بستری هستیم که عزت و احترام بالایی دارد و باید قدر آن را بدانیم .احترام بشدت برای ما مهم است .احترام احترام احترام. با همین مسئله است که امیدوارم بتوانیم رشد و توسعه را صورت بدهیم تا به قوامی که می خواهیم برسانیم .ما خیلی توانمندیم
با همه این تفاصیل خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم .این دوری دلتنگی برای من بوجود آورد.بدونید که خیلی شعبه نیما رادوست دارم و عکس تمام افرادی که ایجنت ،راهنما و مرزبان و ...هستند تو سیستم دارم و همیشه به آرشیو ورودی ها و خروجی های شعبه نگاه می اندازم و عکس هاشون میبینیم .خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم و همه شما را واقعا مثل یک خانواده دوست دارم .تغییر انسان کار جدی است و شوخی بردار نیست .اگر کوتاهی در این مدت انجام دادم از همه شما عذرخواهی می کنم امیدوارم بتوانیم در کنار هم خدمات خوبی به شعبه داشته باشیم و وجود هم در این راستا بهره کافی را ببریم .سپاسگزار همه شما هستم.
و در ادامه برگزاری مراسم اعطای شال و اجرای پیمان مرزبانی دوره دهم نمایندگی نیما یوشیج با حضور دیده بان محترم جناب آقای حکیمی.




.jpg)
.jpg)

.jpg)

عکس:مسافر علی لژیون سوم
تایپ:مسافر علی لژیون پانزدهم
ویرایش و بارگذاری:مسافر محمد جواد لژیون هشتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
167