زمانیکه صحبت از دانایی میشود؛ برخی از انسانها ناخودآگاه به دنبال پیدا شدن این صفت پسندیده در درون خود هستند و حس خاصی نسبت به آن دارند. ممکن است انسانهایی باشند که با وجود گذشت قرنها در تکامل دچار چندگانگی شوند و بارها و بارها اشتباه کنند به طور عمد یا سهوا فرقی نمیکند هر دو از میزان دانایی آنها حکایت دارد. امکان دارد انسانی بالاترین مدارک تحصیلی یا بهترین جایگاه اجتماعی را هم داشته باشد؛ اما رفتار متین و شایستهای نداشته باشد. اعضاء کنگره۶۰ با آموزش گرفتن به خوبی آموختهاند که میزان دانایی به سواد نیست به لباس پوشیدن نیست؛ بلکه به انسانی اندیشیدن و انسانی زندگی کردن است.
در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر فصل بسیار زیبا و مهمی به نام میزان دانایی و همچنین با نادانان سخن مگویید وجود دارد که بیان میکند: « گرچه خیلی از انسانها خویش را دانا میدانند و ممکن است دانا هم باشند؛ اما وقتی بیان مینمایند که ما میدانیم، دلیل بسیار بارزی برای نادانی خویش میآورند.» از این مطلب این گونه برداشت میشود که اگر بو گل یا چمن حقیقی باشد نیاز بر بیان نیست؛ زیرا از فاصله دور هم میشود آن را حس کرد.
استاد امین در جزوه جهانبینی دانایی را تشخیص ماهیت خواستهها در هر شکل و لباسی تعریف کردهاند. این دانایی در قالب یک مثلث از سه ضلع تجربه، تفکر و آموزش تشکیل شده است. هر انسانی دارای خواستههای متعدد و گوناگونی است و این دانایی انسان است که تشخیص میدهد کدام خواسته معقول و کدام خواسته نامعقول است. زمانیکه انسان میفهمد چه کاری درست و چه کاری نادرست است پا به مرحله تشخیص میگذارد؛ یعنی اولین قدم در مسیر دانایی گذاشته است؛ اما دانایی به مفهوم عملکرد درست نیست ممکن است شخصی در موضوعی به دانایی رسیده باشد؛ اما توان عمل به آن را در خود نداشته باشد؛ زیرا به اندازه کافی تفکر، تجربه و آموزش کسب نکرده و نمیتوان ادعا کرد که شخص در آن موضوع به دانایی رسیده است.
انسانی به دانایی میرسد که همیشه قبل از اقدام برای خواستههای خود آنها را تحلیل و بررسی میکند، خواستههای نامعقول خود را کنار میزند، به فرمان عقل نزدیک میشود و برای خود و اطرافیانش دردسر درست نمیکند، در وادی ایمان قدم میگذارد و در امنیت و آرامش به سر میبرد. هر چقدر به اضلاع این مثلث نزدیکتر شویم و اضلاع با هم برابر شود، انسان به دانایی مؤثر نزدیکتر خواهد شد. دانایی مؤثر که اضلاع مثلث آن متساوی الاضلاع میباشد؛ یعنی شخص به اندازه کافی آموزش، تجربه و تفکر کسب نموده و در مسیری قدم خواهد گذاشت که با تزکیه یا پالایشهای مداوم به دانستههای خود عمل میکند.
در مقابل این مثلث دانایی مثلث جهالت قرار میگیرد. مثلثی که از ترس، ناامیدی و منیت متشکل شده است. مثلث جهالتی که در مقابل رشد و تکامل انسان مانند یک نیروی بازدارنده و تخریبی که شامل انهدام و انحراف است، قد علم میکند و باعث توقف فرآیند دانایی میشوند تا دانایی مؤثر را مورد هدف قرار دهد؛ برای آنها مهمترین مسئله عدم توانایی در انجام عمل سالم است؛ زیرا به درستی میداند که توقف یعنی؛ سکون و سکون یعنی؛ سقوط در تاریکی.
در اغلب موارد در مسیر دانایی و تکامل انسانها منیت مانع آموزش، ترس مانع تفکر و ناامیدی مانع تجربه خواهد شد تا انسان را برای رسیدن به هدف اصلی؛ یعنی درمان در کنگره۶۰ منصرف و منحرف کند؛ اما اعضاء کنگره۶۰ به خوبی میدانند درمان اعتیاد بدون رسیدن به دانایی و دانایی مؤثر امکانپذیر نخواهد بود. امروز مسافران و همسفران جمعیت بزرگ احیاء انسانی به این تفکر رسیدهاند که بیرون آمدن از مرداب اعتیاد، تاریکی، جهالت و شکوفایی در پهنه گیتی جزء آن غیرممکنها بوده که اکنون به یاری الله به وقوع پیوسته است. برادر نابرده رنج گنج میسر نمیشود.
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر عذری (لژیون دهم)
ارسال: همسفر سارا دبیر سایت
نمایندگی همسفران صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
106