همسفر نیلوفر در مشارکت خود بیان کرد:
ما خیلی وقتها فکر میکنیم که میدانیم و از آن چیزی که میدانیم، استفاده نیز میکنیم؛ یعنی در رابطه با یک موضوعی، علم آن را داریم، دانستههای مربوط به آن را بلدیم و چون فکر میکنیم آن ها را بلد هستیم، پس از آنها نیز استفاده میکنيم. به نظرم این قسمت، نقطه کور اطلاعات و آگاهی من میباشد؛ یعنی این که من فکر میکنم که کار درست را انجام میدهم.
چنین احساسی را میتوان منیت در آموزش دانست و اینکه؛ چون فکر میکنم کار من درست است، به همین دلیل دیگر نیازی به آموزش و یادگیری ندارم. آقای مهندس در سیدی فاضلابهای جوشان میفرمایند: کسی که میداند و عمل نمیکند، همانند کتاب یا سیدی میماند که کلیه مطالب در آنها وجود دارد؛ اما قابلیت اجرا ندارد.
وقتی ما علمی را بلد باشیم و آن را به مرحله اجرا برسانیم، اجرایی کردن آن، در واقع یک هنر است همانند علم زندگی کردن، که وقتی آن را بلد باشیم و بتوانیم آن را کاربردی کنیم، هنر است. بر اساس آموزشهایی که یاد گرفتهایم و پیاده کردن آن آموزشها در زندگی، میتوان از آن به عنوان زندگی هنرمندانه نام ببریم.
هیچ کس از آموزش گرفتن؛ فرار نمیکند همه ما دلمان میخواهد که یاد بگیریم ولی وقتی که یاد گرفتیم، این آموزشها و یاد گرفتههای ما در قسمتی از وجودمان قرار میگیرد که یکسری صفات و خصلتها را نیز، در کنارش داریم؛ یعنی آموزشهایی را گرفتهایم، قبل از اينکه یکسری از آموزشهای اساسی و ریشهای را یاد بگیریم. به طور مثال، می توان گفت: علم پزشکی را یاد گرفتیم اما قبل از آن کنار گذاشتن منیت، غرور و تکبر را نیاموختهایم.
هر آموزشی و مطلبی را که در زندگی خود یاد میگیریم، بهترین حالت آن، به این شکل است که در حسهای خودمان پالایش لازم را ایجاد کرده باشیم و ظرفیت لازم را برای پذیرش آن آموزش، در خود به وجود آوریم؛ چرا که اگر ظرفیت لازم را در خود به وجود نیاورده باشیم، دچار انفجار حس میشویم. دچار نخوت، غرور، تکبر و منیت می شویم و کمکم به جای اینکه در مثلث دانایی قرار گرفته باشیم، میبینیم که وارد مثلث جهالت شدهایم و همین امر باعث می شود که آموزش های ما به نقطه کور نزدیک شود و جز سقوط و تخریب برای ما سودی ندارد.
نویسنده: راهنما همسفر نیلوفر (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت (لژیون اول)
همسفران نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
75