قبل از هر صحبتی باید مفهوم کلمات دانایی، دانایی مؤثر و سواد را بدانیم دانایی؛ به معنای یادگیری قوانین چگونه زیستن است. در کنگره ۶۰، دانایی مثلثی است که از سه ضلع آموزش، تجربه و تفکر تشکیل شده است. برای این که دانایی به دانایی مؤثر تبدیل شود؛ باید این سه ضلع با هم برابر باشند. سواد از «اسود» میآید و به معنای سیاه است؛ زیرا روی کاغذ با مرکب سیاه مینوشتند و به آن سواد یا سیاهه میگفتند.
سازمان جهانی یونسکو ۵ آیتم را برای سواد مطرح کرده است:
۱-سواد عاطفی؛ موفقیت انسان در ایجاد روابط عاطفی با دیگران.
۲-سواد ارتباط با آحاد جامعه؛ چگونه و به چه میزان با افراد در ارتباط هستید؟
۳-سواد مالی؛ چگونه پسانداز و برنامهریزی مالی داریم؟
۴-سواد رسانهای؛ چگونگی تشخیص خبر موثق از خبر غیر موثق.
۵-سوادآموزش و پرورش؛ برای آینده چگونه فرزندانی را میخواهیم پرورش دهیم.
در سی دی میزان دانایی آقای مهندس فرمودند: دانایی؛ یعنی دانستن، کسی که میداند. این دانستن به صور مختلف در قالب موضوع خاصی قرار میگیرد که شامل: صور نظری، صور عملی، دانستن خطی یا رشتهای و یا تک بعدی است. به عقیده آقای مهندس، دانایی شامل دو بخش دانایی خاص و دانایی عام میباشد. هر کسی در یک رشته خاص به دانایی مؤثر میرسد. برای مثال، راننده پایه یک کسی است که در رانندگی به دانایی خاص رسیده است؛ ماشین را خوب میشناسد و با جادهها آشنایی کامل دارد. ما انسانها باید دانایی عام هم داشته باشیم. دانایی عام؛ یعنی علم زندگی کردن و چگونه زیستن را بدانیم که درسی است برای عموم انسانها. این دانایی برای همه مشترک و لازم است. چگونه زندگی کردن جدا از دین و مذهب، فرهنگ و زبان، رنگ و نژاد، ملیت و قومیت است و همه باید این دانایی عام و عمومی را بدانند.
در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه، بحثی در مورد میزان دانایی مطرح شده که برای ۲۷ سال قبل است. در آن جا گفته میشود: میزان دانایی به سواد نیست، تمدن نیست، همان گونه که انسان بودن به لباس پوشیدن نیست، باید انسانی اندیشید. منظور این است که تحصیلات بالا، باکلاس بودن و لباس شیک پوشیدن، نشانه دانایی انسانها نیست. بایستی انسانی اندیشید و به جایگاه انسانی دست یافت تا بتوانیم انسانی اندیشه کنیم. دانایی انسان در شرایط سخت رشد میکند و انسانها به دانایی نمیرسند، مگر آنکه بتوانند از لایه سختی و رنج عبور کنند. دانایی؛ یعنی تشخیص ماهیت خواستهها در هر لباس و شکلی.
برای رسیدن به دانایی باید از سه ضلع مثلث جهالت؛ یعنی ترس، منیت و ناامیدی عبور کنیم. انسان اگر اشتباهی کرد و توانست معذرت خواهی کند، از منیت خود عبور کرده و میتواند به دانایی برسد. صرفاً دانستن این که مثلث دانایی از سه ضلع آموزش، تجربه و تفکر تشکیل شده است، نمیتواند انسان را به دانایی برساند؛ بلکه آن از خود گذشتگی است که انسان را به دانایی میرساند. قدرت تشخیص از شکست دادن ناامیدی، ترس و منیت در انسان به وجود میآید. هر کس در زندگی به دانایی لازم برسد، کمترین سختی را میبیند و کمترین مشکلات را دارد. در ذهن ما ممکن است همیشه پول باشد؛ اما گنج واقعی ما، گنج درون ما است که بیپایان است.
گذشت زمان، مرگ و نیستی، همه را با خود میبرد. مشکلات برای همه وجود دارد؛ اما زندگی کردن با برنامهریزی و این که راه آن را یاد بگیریم، باعث میشود مشکلی برایمان به وجود نیاید. در حالی که گنج درون، پایدار و پا بر جا میماند. انسانها باید محبت بیکران داشته باشند؛ یعنی محبتی بیاندازه که انتظاری از کسی نداشته باشند. انسان؛ مانند درختی است که وقتی هرس میشود، پر بار تر، قوی تر و محکم تر میشود. ما هم باید در برابر مشکلات این چنین باشیم. با توکل و ایمان به خدا، میتوانیم بدون هیچ خوف و ترسی به بالاترین نقطه اندیشه و فکر برسیم، هم در زندگی مادی و هم در زندگی معنوی.
انسان دانا، انسانی است که خواستههایش را با تفکر و تعقل انتخاب کند و به مرحله اجرا بگذارد. از آن جایی که دانایی نگهبانان قلعه عقل هستند و مانند فیلتر عمل میکنند و اجازه ورود خواستههای نامعقول نفس را به قلعه عقل نمیدهند، اگر میزان دانایی کم باشد، در تشخیص ماهیت خواستهها دچار اشتباه میشود و این همان نادانی است؛ زیرا نفس، خواستههای نامعقول و نادرست خود را به بهترین شکل در ذهن تصویر سازی میکند و در این جا اگر دانایی ضعیف باشد، نمیتواند تشخیص دهد که این خواسته نا معقول است و نتیجه آن یک فرمان نادرست از طرف عقل خواهد بود. در پایان، دانایی است که در هر لحظه به ما میگوید چه درست است و چه نادرست و این دو راهیها پایانی ندارد. امید که همه ما بتوانیم در مسیر دانایی حرکت نماییم.
نویسنده: راهنما همسفر اعظم (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
196