سلام، دوستان غلامرضا هستم یک مسافر. حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم، از دروس بسیار پیچیده و مهم کتاب عشق است. در این وادی، جناب آقای مهندس فرمودهاند: عقل یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین مسائلی است که آغاز و پایان مشخصی ندارد. ما بایستی در تمام مسیر تکاملی خود، به فرمان عقل برسیم. عقل در تکامل مانند ماشین، تابع خود میباشد که فر ایزدی دارد. اگر انسان بتواند بهموقع فرمان عقل را به اجرا دربیاورد، به «کن فیکون» میرسد؛ یعنی وقتی که به این مرحله رسیدیم، بگوییم «شو» و شود، انجام میپذیرد. در عرفان و کتب آسمانی، فرمان عقل یعنی اسم اعظم است و اکنون برداشت خودم را بیان میکنم: در گستره وسیع حیات انسانی، از پیچیدهترین تصمیمات کلان اجتماعی تا جزئیترین انتخابهای فردی و روزمره، همواره نیرویی نهفته وجود دارد که میتواند سکاندار کشتی هستی ما باشد. اما عقل در قامت یک «فرمانده» چه معنایی دارد؟ این تعبیر به معنای پذیرش بیقید و شرط احکام منطقی و خردورزانه و قرار دادن آن در رأس سلسلهمراتب تصمیمگیری و عمل است. بنابراین عقل نهتنها ابزاری برای شناخت، بلکه راهبری است که مسیر درست را از بیراهه تشخیص داده و انسان را به سوی کمال، معرفت و سعادت رهنمون مینماید. اهمیت این موضوع از آنروست که در دنیای پرهیاهوی کنونی، که سرشار از اطلاعات متناقض، هیجانات زودگذر و فشارهای گوناگون است، «تشخیص درست از نادرست» و حفظ مسیر اعتدال بیش از پیش به یک چالش بدل شده است. انسان مدرن بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن است که در مواجهه با این طوفان، لنگرگاه ثابتی بیابد؛ لنگرگاهی که جز در حکم فرماندهی عقل قابل دستیابی نیست. تسلیم در برابر عقل، نهتنها به فرد در دستیابی به اهداف منطقی و زندگی معنادار یاری میرساند، بلکه در سطح کلانتر میتواند بنیانگذار جوامعی عادلانهتر و پیشرفتهتر باشد؛ جوامعی که تصمیماتشان بر پایههای محکمی از منطق و خرد استوار است. اما مهمترین چالشها و موانع درونی و بیرونی که سد راه اجرای کامل حکم عقل میشوند چیست؟ چه عواملی باعث میشوند که عقل به چالش کشیده شود؟ در صور پنهان، نیروهایی به نام «نفس» وجود دارند که خود به سه مرحله تقسیم میشوند:
1. نفس اماره: پایینترین مرتبه نفس است؛ مرکز هواهای نفسانی، لذتجوییهای بیبندوبار و خودخواهی. دشمن اصلی و بزرگترین مانع بر سر راه فرماندهی عقل است. با وسوسه، وعدههای فریبنده و لذتهای آنی و زودگذر، عقل را فریب میدهد و به تصرف خود درمیآورد.
2. نفس لوامه: مرتبهای بالاتر از نفس اماره قرار دارد. سرزنشکننده و ملامتگر است. این نفس نشانهای از بیداری وجدان و آغاز حرکت به سوی کمال است؛ اما هنوز ممکن است در برابر وسوسهها تسلیم شود. این مرحله نقطه عطف و آغازی برای بازگشت عقل به جایگاه فرماندهی است.
3. نفس مطمئنه: اوج هماهنگی با فرماندهی عقل است. در این مرحله، عقل و اراده همسو میشوند و نفس به یاور و مطیع کامل عقل تبدیل میشود. حکم عقل بدون هیچ مقاومتی به اجرا درمیآید.
این مسیر در واقع همان جهاد اکبر در راه تهذیب نفس برای رسیدن به حیات طیبهای است که در آن عقل، فرمانروای مطلق است.
جمعبندی:
اگر انسان بیاموزد که در تمام لحظات زندگی، فرمان عقل را در جایگاه فرماندهی قرار دهد، نهتنها از لغزشها و بیراههها در امان خواهد بود، بلکه به آرامش، تعادل و سعادت دست خواهد یافت. راه دشواری است، زیرا نفس اماره همواره در کمین است، اما هرگامی که در مسیر عقل برداشته میشود، چراغی است در راه کمال. نهایت این مسیر، رسیدن به نقطهای است که انسان با آرامش و اطمینان بگوید: «شو» و شود. این همان وعده الهی و تحقق فرمان عقل است که به حیات طیبه میانجامد.
نویسنده مقاله: مسافر غلامرضا لژیون یکم
گروه سایت نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
42