مشارکت همسفران لژیون یازدهم، راهنما همسفر فاطمه
همسفر فرشته
میزان دانایی به سواد نیست، تمدن نیست. مانند این جمله که انسان بودن به لباس پوشیدن نیست، بایستی انسانی اندیشید. از این مطلب چنین استنباط میشود که علامت و نشانهٔ دانایی، اندیشه و تفکر ماست و بعد از تفکر این که ما در دوراهیهایی که در طول لحظات زندگی با آنها مواجه میشویم چه راهی را انتخاب میکنیم. انتخابهای ما نشانهٔ دانایی ما است. بر اساس جزوه جهانبینی؛ میزان دانایی ما در یک مثلث قرار میگیرد که اگر اضلاع آن برابر باشد، میشود دانایی مؤثر یا دانایی که میتوانیم به آن عمل کنیم که این اضلاع شامل تفکر، تجربه و آموزش هستند. اکثر انسانها دارای مثلث بزرگی از دانایی هستند، بسیاری از مسائل را میدانند؛ اما مثلث دانایی مؤثر آنها که در درون مثلث دانایی قرار میگیرد معمولاً خیلی کوچک است. باید بدانیم برای دانستههای ما و یا علم و دانش ما که توان عمل به آنها را نداریم، ارزشی وجود ندارد. به قول استاد سردار: برای باورها ارزشی نیست، یعنی باور و اعتقاد ما و یا علم و دانشی که ما به آن عمل نکنیم، هیچ ارزشی ندارد. در دنیای ما اینگونه تصور میشود که انسانهای باسواد یا با درجه علمی بالا قطعاً انسانهای دانایی هستند، اما گاهی اوقات با انسانهایی مواجه میشویم که از علم، دانش و سواد بالایی برخوردار هستند، اما در مجموع انسانهای دانایی نیستند و ما شاهد رفتارهایی از آنها هستیم که اوج بیتعادلی آنها است و همینطور عکس این مسئله نیز صادق است. پس سواد و علم و دانش نمیتواند به مفهوم دانایی هم باشد.
همسفر عظیمه
وقتی بحث و گفتگو در مورد دانایی پیش میآید ذهن من به سمت یک پیر دانا منعطف میشود که تمام عمر خود را از یک اصول درست و منطقی پیش برده است. اما بعدها با ورود به کنگره و جهانبینی استاد امین تا از دانایی صحبتی میشود، ذهنم ناخودآگاه به سمت معنی اصلی دانایی میرود؛ چون در گذشته از دانایی فقط پیر دانایی به ذهنم میآمد که داناست؛ اما نمیدانستم چگونه داناست، فکر میکردم فقط دانش دارد؛ اما نمیدانستم دانایی یک مثلثی است که سه ضلع دارد: تفکر، تجربه و آموزش. خود این مثلث دانایی در سطحی بیانتهاست که من بهعنوان یک همسفر مسائل داخل این مثلث را میتوانم هضم کنم و برایم درست و نادرست بودنش مشخص است؛ اما موضوعات بیرونش و ماهیتشان برایم قابلتشخیص نیست. در کنار دانایی، دانایی مؤثری هم است که یکسروگردن بالاتر از دانایی است. چون تمام قسمتهای آن از تفکر، تجربه و آموزش به یک اندازه رشد کردهاند. در کنار اینها یک سؤال مطرح میشود که آیا دانایی باسواد یکی است؟ خیر، چون یک انسان باسواد مانند یک پزشک شاید به دانایی نرسیده باشد؛ چون ممکن است رفتارهایش، حرفهایش با اعمالش تناقض داشته و کاری را بدون تفکر انجام دهد و بالعکس یک کارگر ساده آنچنان از دانایی برخوردار است؛ اما سواد کافی ندارد. چون در دانایی مؤثر شخص علاوه بر آشکار بودن مسائل، قدرت اجرای آنها را نیز دارد.
همسفر اعظم
آن کس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند دستور جلسه پیرامون دانایی؛ دانایی مؤثر و سواد است. دانایی به سواد نیست دانایی یعنی تفکر، تجربه، آموزش و زمانی که این سه پارامتر با هم هماهنگ و هم تراز گردد به دانایی مؤثر میرسیم. دانایی مؤثر یعنی قدرت تشخیص ماهیت خواستهها در هر فرمی که است. کسی که به دانایی رسیده باشد هرگز بانگ برنمیدارد که من دانا هستم، بلکه دانستههایش را به اجرا میگذارد و با تفکر از ضد ارزشها دوری مینماید و بهطرف ارزشها، راستی و درستی گام بر میدارد. آموزش جهانبینی در کنگره ۶۰ برای تغییر نگاه، زاویه دید و عملکرد اعضا است و حرکت از سوی تاریکی به سمت نور و روشنایی است؛ در واقع با فرمانبرداری از فرامین الهی خود را در مسیر نور قرار داده و به سمت آرامش و آسایش در حرکت هستیم تا به انسانهای دیگر یاری برسانیم و وقتی که دانستیم که چه میخواهیم راه هموارتر میگردد. انشاءالله که در مسیر آگاهی یاریرسان همدیگر باشیم.
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
101