ما در کتاب جهانبینی با مسئله دانایی، دانایی مؤثر و مثلث دانایی که از سه ضلع تجربه، تفکر و آموزش تشکیل شده، آشنا شده و میدانیم که اگر این سه پارامتر در شخصی وجود داشته باشد، فرد دانایی است؛ البته افرادی با داشتن سواد و میزان آن خود را دانا میپندارند؛ اما دانایی به سواد نیست؛ بلکه به رفتار، گفتار و عمل به آن است. ممکن است شخصی با پایینترین سطح سواد، داناتر از کسی باشد که سطح سواد بالایی دارد؛ بنابراین میزان سواد ملاکی بر دانایی افراد نیست.
دانایی، بهمعنای قدرت تشخیص ماهیت خواستهها است و انسانها دارای بسیاری از خواستههای معقول و غیرمعقول هستند؛ بنابراین تشخیص اینکه کدام خواسته معقول و کدام خواسته غیرمعقول است برعهده دانایی است. انسان دانا ابتدا خواسته خود را بررسی، تجزیه و تحلیل کرده و سپس با عمل به فرمان عقل پیروز میشود؛ اما انسان نادان و بیخرد بدون تفکر بهدنبال خواستههای خود رفته و به نتیجه مطلوبی نمیرسد؛ البته بعضی افراد با اینکه به مرحلهای از دانایی رسیدهاند؛ اما باز هم اشتباه کرده و بهدنبال خواستههای نامعقول میروند، مانند شخصی که از مضرات مواد مخدر آگاه بوده؛ اما هنوز مصرف میکند؛ بنابراین دانایی زمانی موثر واقع میشود که انسان توان عمل به آنرا پیدا کرده و به اجرا درآورد.
زمانیکه دانایی به مرحله اجرا و عمل درآید در نهایت دانایی مؤثر بهدست میآید. در دانایی؛ تفکر، تجربه و آموزش که اضلاع مثلث هستند در همه افراد یکسان نیستند. ممکن است در فردی تجربه بیشتر و تفکر کمتر باشد، یا در دیگری آموزش بیشتر و تجربه کمتر باشد؛ اما در دانایی مؤثر که دانایی وارد مرحله عملیاتی شده، سه ضلع باهم برابر هستند؛ یعنی در شخص تجربه، تفکر و آموزش به یک میزان رشد کرده، او به دانایی مؤثر رسیده، میتواند خوب را از بد تشخیص داده و راه صحیح را انتخاب کند؛ پس مهم است که برای تفکر، رفتار و گفتار صحیح، دانایی را وارد مرحله عملیاتی کنیم.
انسان باید همیشه در طول زندگی، دنبال کسب علم و دانایی باشد. درضمن ممکن است در مسیر، نیروهای بازدارندهای، مانند ترس، ناامیدی و جهالت که جز اضلاع مثلث جهالت هستند قرار بگیرند برای اینکه رشد دانایی را در ما متوقف کنند؛ پس باید آگاهانه، زمان تفکر با ترس، زمان آموزش با منیت و زمان کسب تجربه با ناامیدی مبارزه کنیم تا ذرهذره دانایی ما به دانایی مؤثر تبدیل شود. در کتاب عبور از منطقه ۶۰درجه هم اینطور بیان شده که دانایی به سواد نیست، به تمدن نیست، به پوشیدن لباس نیست؛ بلکه باید انسانی اندیشید؛ یعنی باید بدانیم تمام اتفاقاتی که در زندگی ما رخ میدهد آزمایشات الهی هستند که از روی حکمت و دانش بوده، برای اینکه ما با صبر، تفکر و دانایی در این آزمایشات پیروز شویم و به ارتقا برسیم.
با آموزشهای کنگره نیز سطح دانایی افراد بالا میرود، بهطوریکه با کمک به مسافران، آنها از دام اعتیاد رها شده و به تعادل جسمی و روحی میرسند؛ زیرا ذرهذره با کسب دانایی درمییابند که اعتیاد، گرگی بوده در لباس میش و اکنون که گرگ را شناختهاند باید به مبارزه با این گرگ بپردازند؛ البته دانایی به تنهایی مؤثر نیست؛ بلکه همراه با صبر و عمل به باورها نتیجه میدهد، باور به اینکه کنگره، بهترین مکان برای رهایی مسافران از دام اعتیاد بوده و همسفران نیز با صبر، بردباری و دوری از ضد ارزشها میتوانند آنها را همراهی کنند تا سفر خود را به خوبی به پایان رسانند و همگی طعم شیرین رهایی را بچشند؛ زیرا با چشیدن طعم تلخ اعتیاد، حاضر به از دست دادن طعم شیرینی رهایی نیستیم.
نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر طلعت رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
23