سفر زندگی با سهگام اساسی: دانایی، دانایی مؤثر و سواد است. در مسیر رشد و تعالی بهخصوص در جلسات مهم، احتمالاً نام سه واژه کلیدی “دانایی”، “دانایی مؤثر” و “سواد” به گوشتان خورده است، این سه مفهوم همانند پلههایی مستحکم ما را در رسیدن به یک زندگی سرشار از کیفیت و زیبایی یاری میدهند؛ با شناخت درست این پلهها میتوانیم گامبهگام صعود کرده و به اهداف خود دست یابیم.
گام اول: دانایی (همان کسب اطلاعات)
دانایی به معنای درک، شناخت اطلاعات و حقایق است؛ بهعنوانمثال در کنگره میآموزیم که چگونه مصرف مواد مخدر به عملکرد مغز آسیب میرساند یا با شربت OT و نقش آن در تنظیم سیستمهای حیاتی بدن آشنا میشویم همچنین اهمیت حضور بهموقع در جلسات و نوشتن سیدیها را درک میکنیم، تمام این موارد جزئی از دانایی ما محسوب میشوند اطلاعاتی که در ذهن ما جای میگیرند؛ مانند گنجینهای از کتابها یا پندهای ارزشمند است؛ اما آیا صرفاً “دانستن” کافی است؟ فرض کنید فردی میداند سیگار مضر است؛ اما همچنان به کشیدن آن ادامه میدهد، در این حالت دانایی او چه فایدهای دارد؟ مشخص است که حلقهای مفقوده در این میان وجود دارد.
گام دوم: دانایی مؤثر (بهکاربستن دانستهها)
اینجاست که مفهوم “دانایی مؤثر” اهمیت فوقالعادهای پیدا میکند؛ دانایی مؤثر یعنی توانایی بهکارگیری اطلاعات و دانستههایمان در زندگی روزمره و تبدیل آنها به عمل بهعبارتدیگر، آموختههایمان را از فضای ذهن به عرصه واقعیت میآوریم. در کنگره، “مثلث دانایی” با سه ضلع آموزش، تجربه و تفکر تعریف میشود: آموزش، کسب دانش از منابعی مانند راهنما، سیدیها و کتابها، تجربه: بهکاربستن آموختهها و مشاهده نتایج عملی آنها و تفکر: تحلیل و بررسی تجربیات بهمنظور بهبود عملکرد در آینده است؛ بنابراین دانایی مؤثر به این معناست که وقتی میدانیم داروی خود را باید سر ساعت مصرف کنیم، عملاً به آن عمل کنیم. وقتی بهضرورت ورزش آگاهیم، واقعاً ورزش کنیم. وقتی درمییابیم دروغ ناپسند است، از گفتن آن پرهیز کنیم و وقتی خدمت را ارزشمند میدانیم، صادقانه به خدمت مشغول شویم.
عملیکردن دانستهها، همان “دانایی مؤثر” است با پشت سر گذاشتن این گام، مسیر برای صعود به پله بعدی هموار میشود این مانند آن است که نهتنها نقشه شهر را میشناسیم؛ بلکه با استفاده از آن، قدم برمیداریم و به مقاصد دلخواهمان میرسیم.
گام سوم: سواد (زندگی باکیفیت)
در نهایت به “سواد” میرسیم، در ادبیات کنگره سواد فراتر از توانایی خواندن و نوشتن است؛ سواد یعنی تجربه یک زندگی باکیفیت، معنادار و هدفمند، یعنی پس از رهایی بتوانیم زندگی خود را به بهترین شکل مدیریت کنیم، آرامش درونی داشته باشیم، روابط خانوادگی سالمی برقرار کنیم، در فعالیتهای شغلی موفق باشیم، امور مالی خود را بهدرستی اداره کنیم و بهطورکلی فردی موفق و کارآمد باشیم.
یک فرد “باسواد” در کنگره کسی است که حتی در مواجهه با ناراحتی یا عصبانیت، به سمت مواد مخدر باز نمیگردد و میداند چگونه حال خود را بهبود بخشد. مهارتهای ارتباطی لازم برای حل مسائل و گفتوگو با دیگران را دارا است. در مواجهه با مشکلات، توانایی تفکر عمیق و یافتن راهحلهای آرامشبخش را دارد، مسئولیت اعمال خود را میپذیرد و همواره در مسیر پیشرفت شخصی گام برمیدارد؛ بنابراین این سهگام بهصورت پیوسته به هم متصل هستند: ابتدا دانش و اطلاعاتی را کسب میکنیم (دانایی)، سپس آن دانستهها را در عمل به کار میبندیم (دانایی مؤثر) و در نهایت با بهکارگیری مستمر آنها زندگیمان سرشار از کیفیت شده و به فردی “باسواد” تبدیل میشویم.
اینگونه است که از صرف دانستن، به زندگیکردن بااقتدار و حال خوب میرسیم؛ همان رسالتی که کنگره ۶۰ به ما میآموزد.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر گوهر رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
51