English Version
This Site Is Available In English

کنگره ۶۰ ما را از غارهایی که برای خود ساخته‌ایم بیرون می‌آورد

کنگره ۶۰ ما را از غارهایی که برای خود ساخته‌ایم بیرون می‌آورد

جلسه هشتم از دوره سی ام کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی راهنما مسافر ابوالفضل، نگهبانی موقت مسافر ناصر و دبیری مسافر جواد با دستور جلسۀ «وادی ششم و تاثیر آن روی من» و «تولد اولین سال رهایی مسافر محمدجواد» پنجشنبه 30 مرداد ماه  ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر؛

بسیار خوشحالم که پس از مدتی دوباره در شعبه سهروردی حضور دارم. خسته نباشید می‌گویم به تمامی خدمتگزاران، مرزبان‌ها، ایجنت و به‌ویژه راهنماهای کنگره ۶۰. دستور جلسه اول امروز در مورد وادی ششم است و دستور جلسه دوم مربوط به تولد محمدجواد عزیز می‌باشد. اگر بخواهیم در مورد وادی ششم صحبت کنیم، این وادی به ما می‌آموزد که به خدمتگزاران کنگره ۶۰ احترام بگذاریم، چراکه کاری انجام داده‌اند که هیچ شخصی در بیرون از کنگره قادر به انجام آن نبوده است. فرمان عقل به ما محبت کردن و دوست داشتن را یادآوری می‌کند.
پیامی در این زمینه داریم که می‌فرمایند: اگر جسمی باشد آن را لمس می‌کنیم و اگر نباشد تفکرش را. اگر جسمی در کنار ما باشد، حصاری از مبادله شکل می‌گیرد؛ چه در زمینه حس‌های خوب و چه در زمینه حس‌های بد. اگر شخصی را دوست داشته باشیم، حس‌های خوب منتقل می‌شود و اگر دوست نداشته باشیم، حس‌های بد منتقل می‌شود.
وقتی از جسم جدا می‌شویم، تفکرات ما آغاز می‌شود. آن چیزی را که در مجاورت آن فرد دریافت می‌کردیم، با تفکر خود ایجاد می‌کنیم. زمانی که در خانه نشسته‌ایم و یاد فردی می‌افتیم که به ما خوبی کرده است، مانند خود من که خیلی از مواقع به یاد آقای امینی می‌افتم، احساس خوبی درون من جاری می‌شود. وقتی با احساس خوب به فردی در ذهنمان فکر می‌کنیم، او در هر نقطه‌ای از دنیا باشد، ناخودآگاه حس ما را دریافت می‌کند.
چه بسا زمانی که انسان‌ها در کنار یکدیگر هستند، به‌جای آرامش، مشاجره و دعوا وجود دارد. برای رسیدن به آرامش باید این تشنج‌ها و تفکرات غلط را کنار بگذاریم. پدر و مادر خود را باید عاشقانه دوست داشته باشیم، حتی اگر فکر کنیم به ما ظلمی کرده‌اند؛ زیرا در نهایت این من هستم که می‌خواهم در زندگی آرامش داشته باشم.
فرمان عقل به ما می‌آموزد که درمان اعتیاد در مدت کوتاه اتفاق نمی‌افتد. کسی که تصور کند می‌تواند سه روزه اعتیادش را درمان کند، از فرمان نادانی پیروی می‌کند، نه فرمان عقل. فرمان عقل می‌گوید درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ و در مدت ۱۰ ماه امکان‌پذیر است. همچنین فرمان عقل به ما می‌گوید خشم خود را کنترل کنیم، به‌عنوان مثال، امروز وقتی خودرویی از ما سبقت می‌گیرد، بلافاصله می‌خواهیم ما هم از او سبقت بگیریم؛ چون هنوز به جایگاه خودکنترلی نرسیده‌ایم. این موضوع نیازمند تمرین مستمر است.
دستور جلسه دوم؛ امروز تولد محمدجواد عزیز را شاهد هستیم. ایشان با وجود تخریب‌های زیادی که داشتند، توانستند به فرمان عقل در موضوع اعتیاد برسند. بسیاری مانند محمدجواد با استفاده از آموزش‌های کنگره به فرمان عقل رسیده‌اند. محمدجواد در ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ وارد کنگره شد و در ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ به درمان رسید. اگر او به کنگره نمی‌آمد، شاید امروز در قید حیات نبود؛ زیرا به یاد دارم بارها و بارها به ایشان شوک مغزی داده بودند.
کنگره ۶۰ ما را از غارهایی که برای خود ساخته‌ایم بیرون می‌آورد، شخصیت ما را تربیت می‌کند تا بتوانیم با دیگران ارتباط سالم داشته باشیم. من به خود محمدجواد و مادرشان تبریک می‌گویم و همچنین به آقای مهندس، چرا که هرچه داریم از ایشان است.
ما می‌بینیم که آقای مهندس هر هفته موضوعات را یادآوری می‌کنند، اما بسیاری عمل نمی‌کنند؛ این یعنی نبود فرمان عقل. من همچنین به آقای سعید موسوی، راهنمای سفر دوم محمدجواد، تبریک می‌گویم. زمانی که من لژیون را تحویل دادم، زحمت محمدجواد بر عهده آقا سعید بود. بعدها نیز آقا نوید در درمان سیگار همراه ایشان شدند. به هر دو بزرگوار و همچنین خود محمدجواد تبریک عرض می‌کنم.
ان‌شاءالله شاهد حضور پررنگ‌تر ایشان در شعبه باشیم.

اعلام سفر مسافر محمدجواد:

مدت مصرف: 17 سال
آنتی‌ایکس مصرفی: شیشه، متادون، حشیش، قرص، اپیوم
روش درمان: DST
داروی درمان: OT
راهنما: مسافر ابوالفضل فاتح‌پور
مدت رهایی: 1 سال
ورزش در کنگره: شنا و فوتبال

آرزوی مسافر محمدجواد:

آرزوی اول من این است که تمام انسان‌ها بتوانند از این بستر عشق و محبت استفاده بکنند و به حال خوش برسند و در ادامه کسانی که خواسته درمان اعتیاد دارند بتوانند در این مکان آموزش بگیرند و درمان شوند.

سخنان مسافر محمدجواد:

سلام دوستان جواد هستم یک مسافر؛ ابتدا خداوند را شاکرم که این بستر فراهم شد تا بتوانم بیایم و آموزش بگیرم. همچنین از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم و از همه شما عزیزان که به من محبت داشتید تشکر می‌کنم. ان‌شاءالله همه تازه‌واردان و تمام دوستان به این جایگاه برسند و حال خوش را تجربه کنند. مطمئناً زمانی که در چهارچوب حرکت کنیم، صبر داشته باشیم، فرمان‌بردار باشیم و خواسته قلبی داشته باشیم، این اتفاق خواهد افتاد. این آرزو را برای همه شما دارم.
امروز برای اولین بار مادرم را همراه خودم آورده‌ام. ایشان کربلا بودند و حضورشان برای من بسیار ارزشمند است. حقیقتاً اگر امروز اینجا نشسته‌ام، مدیون مادرم هستم. قهرمان واقعی زندگی من مادرم است. در تمام لحظاتی که در بیمارستان چشمانم را باز می‌کردم، او بالای سرم نشسته بود؛ در حالی که خودم از همه چیز ناامید شده بودم. اما عشق و مقام مادر چیزی فراتر از درک ماست. همان‌جا در بیمارستان از خداوند عاجزانه خواستم که به حرمت اشک‌های مادرم راهی پیش پای من بگذارد. من خسته شده بودم و خداوند صدایم را شنید و امروز اینجا هستم.
مثل بسیاری از شما دوستان، مسیرهای مختلفی را امتحان کردم اما هر بار اوضاع بدتر شد. حدود ۳۰ یا ۴۰ بار به کمپ رفتم. از ۱۷ سال پیش تاکنون ۷ یا ۸ بار بیمارستان فارابی و مدرس بستری شدم. همان‌طور که دوستان گفتند، ۲۸ بار به من شوک الکتریکی دادند و تنها چیزی که در روز دوم یادم مانده، مصرف موادم بود. حتی یک بار که در صحرا به پدرم کمک می‌کردم، چشمم به موتورخانه افتاد و یاد وسایل مصرفم افتادم. دوباره مصرف کردم و در ادامه پایم عفونت کرد و ۷۰ روز در بیمارستان بستری شدم؛ تا جایی که می‌خواستند پایم را قطع کنند.
البته نمی‌خواهم خیلی درباره گذشته بگویم، چون باور دارم هر کسی باید مراحلی را در زندگی بگذراند تا در نهایت به این نقطه برسد. بیماری من به جایی رسیده بود که بارها به روانپزشک و روانشناس مراجعه کردم، بارها در خانه ترک کردم، هشت سال متادون درمانی داشتم. از روزی پنج سی‌سی شروع شد و به روزی صد سی‌سی وریدی رسید؛ چون دیگر مصرف خوراکی جواب نمی‌داد. این مقدار را با یک بسته قرص خواب ترکیب می‌کردم تا از هوش بروم.
اوضاع من آن‌قدر وخیم بود که افسردگی، بی‌قراری، کلافگی، اضطراب و استرس همه سراغم آمده بودند. یک سال و نیم در خانه افتاده بودم و تنها خواسته‌ام از خدا این بود که زندگی‌ام تمام شود. این زندگی نبود؛ فقط نفس می‌کشیدم. خودم را عذاب می‌دادم، خانواده‌ام را عذاب می‌دادم و بیش از همه این مادر بزرگوار را رنج می‌دادم. و این برایم بسیار دردناک بود.
من واقعاً حالم بسیار بد بود، اما امروز می‌دانم که باید آن مراحل سخت را طی می‌کردم تا به نقطه‌ای برسم که اکنون هستم و این حال خوش را تجربه کنم. چند وقت پیش، آقا ناصر در جشن تولدشان گفتند: «در زمان مصرف، هر وقت از خواب بیدار می‌شدم، حسرت می‌خوردم که چرا هنوز زنده‌ام.» من این جمله را کاملاً درک می‌کنم، زیرا خودم هم در دوران مصرف، هر بار که چشمانم را باز می‌کردم، افسوس می‌خوردم که چرا زندگی من تمام نمی‌شود.
در هر ساعتی از شبانه‌روز که از خواب بیدار می‌شدم، یک بسته قرص خواب و ۱۰۰ سی‌سی متادون مصرف می‌کردم تا دوباره به خواب بروم و عذاب نکشم. همین باعث شد که دچار زخم بستر شوم. دلیل تمام آن شرایط سخت و آرزوی مرگ روزانه‌ام این بود که راه و روش درست درمان اعتیاد را پیدا نکرده بودم.
در نهایت، لطف خداوند شامل حال من شد و اذن ورود به کنگره به من داده شد. اما روزی که به کنگره آمدم، تنها خواسته‌ام مرگ بود. اصلاً فکر نمی‌کردم به درمان برسم. حتی قصد داشتم بعد از دو سه جلسه خودکشی کنم تا هم خودم راحت شوم و هم خانواده‌ام آرام بگیرند. در همان جلسه اول، راهنمای تازه‌واردین با من صحبت کرد. وقتی به او گفتم که تمام راه‌های ترک را امتحان کرده‌ام و هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ام، گفت: «تو که همه مسیرها را رفته‌ای، این مسیر را هم امتحان کن. مطمئن باش در این راه به درمان و رهایی می‌رسی.» من به حرف ایشان گوش دادم و نمی‌دانم چه نیرویی بود که توانست مرا ۱۳ ماه در این مسیر نگه دارد تا به درمان قطعی و حال خوش برسم؛ در حالی که هیچ میلی به زندگی نداشتم و مدام آرزوی مرگ می‌کردم.
امروز شاکر خداوند هستم که به من اذن ورود به کنگره را داد. امیدوارم همه سفر اولی‌ها با فرمانبرداری و صبر، به رهایی و حال خوش برسند.در پایان، از تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰، از راهنمای تازه‌واردینم آقا رسول ابوطالبی، آقا روح‌الله، آقا محسن بهزاد، راهنمای خوبم آقا ابوالفضل، آقای رجبعلی، آقا سعید موسوی و همچنین راهنمای درمان سیگارم آقا نوید و آقا مسلم عزیز تشکر و قدردانی می‌کنم. کلام آخر اینکه برای همه عزیزانی که هنوز این جایگاه را تجربه نکرده‌اند، از صمیم قلب آرزو می‌کنم که به این جایگاه برسند.
از اینکه به صحبت‌هایم توجه کردید، متشکرم.

ضبط صدا : مسافر علیرضا ب ل۶، مسافر جواد ل14
تایپ: مسافر علیرضا ب ل6، مسافر مسلم ل5، مسافر اکبر ل۱۴
تنظیم و ارسال: مسافر ایمان

مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .