ایمان قلبی‌ به سیستم کنگره

مسیر رهایی از تاریکی اعتیاد، مسیری پر از فراز و نشیب است که تنها با امید، صبر و همراهی می‌توان آن را پیمود و سفر در کنگره ۶۰، سفری برای ساختن و رسیدن است؛ حتی اگر این راه طولانی و پرچالش باشد. مصاحبه پیش رو، شرح حال همسفر محبوبه و مسافرشان است که با وجود سختی‌های فراوان و طولانی شدن روند سفر، هرگز دست از تلاش برنداشتند. این مصاحبه، پیامی روشن برای تمام مسافران و همسفرانی است که شاید در میانه راه ناامید شده‌اند: «شاید دیر و زود داشته باشد؛ ولی سوخت و سوز ندارد.»

همسفر محبوبه و مسافرشان با آنتی‌ایکس مصرفی شیشه و هروئین وارد کنگره شدند. به مدت ۱۲‌ ماه و ۱ روز به روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر جهانگیر و همسفر فاطمه سفر کردند. همسفر محبوبه در رشته ورزشی والیبال و مسافرشان تنیس روی میز و والیبال فعالیت می‌کنند. هم اکنون ۷ سال است که با دستان پرتوان آقای‌مهندس آزاد و رها هستند، با ما همراه شوید تا از نزدیک طعم شیرین این پیروزی را بچشیم.

چگونه وارد کنگره شدید؟  گفته بودید که مسافر شما سخت سفر کردند، بعد از چند وقت به رهایی رسیدند؟

پیام کنگره را مسافرم جایی که برای مصرف رفته بودند گرفت که دو نفر از آن‌ها قبلاً کنگره می‌رفتند؛ ولی باز برگشته بودند و مواد مصرف می‌کردند. آن‌ها کتاب ۶۰ درجه زیر صفر را به مسافرم داده بودند. مسافرم به من گفت که یک جایی به اسم کنگره۶۰ هست که اعتیاد را درمان می‌کنند. خدا را شکر این پیام اذن ورود ما به کنگره بود و امیدوارم که آن دو نفر هم یک روز بیایند و درمان شوند. قسمت دوم سؤال، سفر مسافرم خیلی سخت بود و هر چه تلاش می‌کرد که یک پله ۲۱روزه را تمام کند، نمی‌شد و این‌قدر این‌طرف و آن‌طرف می‌کرد منتهی ۳ یا ۴ روز در سفر بود و دوباره مصرف می‌کرد. بیرون، محیط مناسبی نبود و دو سال طول کشید که ایشان توانستند پله ۲۱ روزه را بگذرانند.

روزی که مسافرتان گل رهایی را از آقای‌مهندس دریافت کردند، حس و حال شما چگونه بود؟

درباره روز رهایی از بچه‌ها شنیده بودم که خیلی لذت‌بخش است و با توجه به مشکلاتی که ما در سفر داشتیم این روز برای من دور از انتظار بود؛ اما یاد گرفته بودم که تصویرسازی کنم. هنوز وقتی خاطره آن در ذهنم تداعی می‌شود با لذت است؛ چون خیلی منتظر وقوع آن بودم، همچنین عزیزانی که در شعبه بودند می‌دانستند که سفر ما طولانی شده است، خیلی خوشحال بودند. وقتی برای رهایی رفتیم، اولین بار بود که آقای‌مهندس را می‌دیدم و نمی‌دانستم گریه من از شوق دیدار ایشان یا رهایی مسافرم است. آن روز خیلی لذت‌بخش و شیرین بود. امیدوارم تمامی افرادی که به کنگره قدم می‌گذارند این حال را تجربه کنند.

توصیه شما برای همسفر‌انی که مسافرانشان وسط سفر رها می‌کنند چیست؟ بفرمائید که با آن‌ها باید چگونه رفتار شود؟

من بارها از آقای‌مهندس شنیدم که می‌گفت: کسی که اذن ورود او به کنگره صادر شود، شاید دیر یا زود داشته باشد؛ ولی سوخت و سوز ندارد و قطعاً رها می‌شود. چیزی که بارها شنیدیم این است که اذنش به رهایی قطعاً خیلی به همسفر ربط دارد. نوع برخورد با مسافر، نوع پذیرش و نحوه برخورد با مشکلاتی که پشت این مسئله پیش می‌آید، باید بعضی وقت‌ها از خواسته معقول مثل مهمانی و مسافرت‌ها هم بگذریم؛ چون در آن دوران مسافر ناامید می‌شود و حالش خیلی بد‌تر از همسفر است.
چیزی که خیلی به من کمک کرد، ایمان قلبی‌ام به سیستم کنگره بود و سعی می‌کردم که این ایمان و امید را به مسافرم انتقال دهم؛ می‌گفتم که مطمئن هستم یک روز رها می‌شوی، هنوز اذن آن نرسیده و من می‌دانم که تو بیشتر از من این را میخواهی. صبوری، پذیرش، خواسته محکم و قوی درنهایت می‌تواند رهایی و درمان را رقم بزند.

بد‌ترین خاطره‌ای که از اعتیاد دارید چیست؟

انگار که مثل یک خواب تمام خاطره‌های بد محو شدند، بدترین خاطره‌ای که به‌ یاد دارم موقعی بود که مسافرم شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و پسرم که بچه بود از ترس نمی‌خوابید و من نصف شب می‌دیدم علیرغم اینکه بچه مغروری بود، با چشم پر از اشک منتظر پدرش است. از زمانی که وارد کنگره شدیم، خاطرات خوب روی آن‌ روزها را پوشاند.

و  سخن آخر ؟

 از شما و ایجنت همسفر زهره که اجازه مصاحبه را به من دادید بسیار تشکر می‌کنم. بابت حضورم در این شعبه بسیار خوشحالم که خاطرات شیرینی را برای من رقم زد. از آقای‌ مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که در نقطه‌ نقطه ایران برای تمام مصرف کنندگان و خانواده‌هایشان که سال‌ها در بند اعتیاد و تاریکی هستند این بستر را فراهم کردند؛ بهترین‌ها را برایشان آرزو می‌کنم. همچنین از تمامی خدمتگزاران تشکر می‌کنم و امیدوارم که شاهد این باشیم که در تمام نقاط کور کشور و نقطه‌ نقطه جهان، شعب کنگره گسترش پیدا کند و همه افرادی که درگیر این بیماری هستند، عضو انجمن کنگره شوند و حال خوب ما را داشته باشند.

مصاحبه‌کننده و طراح سوالات: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیرسایت
همسفران نمایندگی بندرعباس