دهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی بردسکن به استادی راهنمای تازه واردین مسافر حسن، نگهبانی مسافر جواد و دبیری موقت مسافر حسین با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» روز پنج شنبه 30 مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه جواد آقا تشکر می کنم که مسئولیت اداره جلسه را به من سپردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه وادی ششم و تاثیر آن روی من (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم) می باشد.
در ابتدا از ایجنت شعبه حمید آقا و مرزبانان تشکر می کنم که این وقت را در اختیار من گذاشتند تا آموزش بگیرم. هر موقع که استاد جلسه می شوم احساس آرامش می کنم این حسی که من تجربه می کنم و حکم خوبی صادر شده است که نتیجه خوبی به من داده است.
قبل از کنگره با یک حکم اشتباه، 30 سال باعث ویرانی شهری شدم به نام شهر وجودی، که بعد از 30 سال دوباره یک تفکر سالم باعث نجات من شد.
هیچ مصرف کننده ای خودش را فرد نادانی خطاب نمی کند چون از نظر من این افراد، خیلی باهوش هستند و عقل آن ها خوب کار می کند ولی در مسیر ضد ارزش ها.
مسیر ارزش ها مانند همان نور است که اگر رو به نور حرکت کنیم دید ما بیشتر می شود و عقل حکم بهتری صادر می کند اگر پشت به نور حرکت کنیم مطمئنا دید ما کمتر می شود و عقل فرمان اشتباه صادر می کند و باید تاریکی ها را تحمل کنیم.
من زمان مصرف چندین بار تلاش کردم که پول دار شوم، بارها تلاش کردم از اعتیاد رها شوم و از مشکلات فرار می کردم ولی هر بار بیشتر در تاریکی ها فرو می رفتم از زمانی که به کنگره آمدم یاد گرفتم که تا وقتی که مشکلی را حل نکرده ام مشکل دیگری را درست نکنم. اول باید خوب تفکر کنیم و بعد وارد مرحله اجرائی شویم.
ولی زمان مصرف بدون هیچ تفکری، کاری را انجام می دادیم. من شب قول می دادم ولی صبح نمی توانستم عمل کنم به خاطر این که مواد مخدر حس های من را آلوده کرده بود.
در کنگره؛ درمان در اولویت است. آن قدر آب گرم خورده ایم که به آب سرد می رسیم فوت می کنیم این دقیقا دستور جلسه و حکم عقل است باید ذره ذره جلو برویم و باید از این امتحان سر بلند بیرون بیاییم.

هیچ کس بیشتر از خود من نمی تواند به خودم کمک کند. در سفر اول این موضوع را فهمیدم که باید یک کار را حساب شده به انجام برسانم بعد وارد مرحله بعدی بشوم.
مشکلات زیاد است چند روز قبل به مشکل بر خوردم و خیلی راحت این مشکل را حل کردم. همیشه قبل از این که بخواهیم کاری را انجام بدهیم حتما باید تفکر کنیم.
وقتی حال شما خیلی خوب است قول الکی ندهید. شب گردنبند طلا قول می دادیم صبح می زدیم زیر همه چیز. به اندازه که می توانیم بار تحمل کنیم قول بدهیم زندگی لوازم و پول می خواهد نباید بدون تفکر انرژی خرج کنیم.
سفر اول همیشه در نبرد بودم که کمتر شربت بخورم یا بیشتر شربت بخورم اما بعد فهمیدم فردی پیروز می شود که حکم عقل را در قالب یک فرمانده کاملا اجرائی کند. از این که سکوت کردید و به صحبت های من گوش دادید از همه شما ممنونم.
عکاس: مسافر حسین لژیون یکم راهنما مسافر حمید
تایپ و ویراستار: مسافر حسن لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون یکم راهنما مسافر حمید
مرزبان کشیک: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
57