همسفر مریم؛
آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند: ما انسانها؛ اگر نفرت بکاریم، کینه و باد نشانیم، طوفان جمعآوری میکنیم. آن چیزی که میکاریم و برداشت داریم تقدیر است؛ ولی نباید به سرنوشت کاری داشته باشیم؛ چون قضا دارد کار خودش را انجام میدهد. مشیت الهی مثل تیری است که از چله کمان رها شده و قطعاً به هدف میخورد؛ زیرا دانه گندم که کاشتی حتماً گندم درو میکنی، نفرت بنشانی تنفر برداشت میکنی و ممکن است زمان ببرد.
در زمان قدیم میگفتند: کوچکترین صبر خدا چهل سال است؛ البته گاهی اوقات خداوند سریع الحساب است؛ یعنی سریع به حسابها رسیدگی میکند. آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند؛ چیزی به عنوان جبر وجود ندارد و آن تقدیر است که تخم و بذرش را خود ما کاشتهایم. یک مسئلهای که میتواند خیلی سخت و غیرقابل باور باشد این است؛ تقدیر یا نامه پیشین مقداری قبل از تولد ماست، میزانی هم برای زمان حال میباشد تا وقتی که پیمان روز الست بسته شده ادامه دارد.
ما در زندگی نباید از هیچ چیزی خوف داشته باشیم. انسان موجودی است که بقا دارد و هیچ موردی از بین نمیرود؛ حتی با مرگ، آنچه که انسانها را اذیت میکند همان ترسی است که دارند؛ مثل بیم از آینده یا دائماً درگیر گذشته و آینده هستند زمان حال را به مسلخ میبرند و از بین میروند. میبایست این فن را یاد بگیرم، البته خیلی سخت است و آن اینکه در زمان حال زندگی کنم مثلاً دکتر به من گفته شما یک بیماری دارید و بیست سال بعد میمیرید بنده همین حالا میمیرم؛ چون من از نظر عقلی باور دارم مرگ وجود دارد؛ اگر کسی در زمان حال زندگی کند ترس ندارد و وحشتهایش از بین میرود. وقتی که به مسائل منفی فکر کنم مدام فکرم منفیتر میشود، هنر زندگی کردن در زمان حال مهارت بسیار ارزشمندی است؛ اگر روزی یاد بگیرم که در اکنون زندگی کنم زندگی بهتری خواهم داشت و شکسته و ناراحت نمیشوم. من بایستی از گذشته درس بگیرم و برای آینده برنامهریزی کنم.
همسفر لیلا؛
آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: وقتی که افکار پریشان دارید نمیتوانید برای آینده تصمیم بگیرید؛ باید افکار سالمی داشته باشید تا بتوانید درست برنامهریزی کنید. اینکه وقتی انسان کار نیکی انجام دهد پاداش در بر خواهد داشت خیلی هم نامشخص نیست، انسان زمانی که دانه گندم بکارد گندم برداشت میکند منظور این است؛ وقتی من نیکی کنم بازتاب خوبی به خود من برمیگردد و طبیعت هم این جایزه را به من میدهد؛ وقتی من به انسانی که گرسنه است غذا میدهم یا در اتوبوس جای خود را به پیرمردی میدهم حس خوبی به بنده دست میدهد و این پاداش اپجام دادن همان کار است.
شاگرد به استاد میگوید: چطور میشود چیزهایی که به من درس میدهید به دیگران انتقال بدهم؟ استاد میگوید یکسری مسائل را نمیشود به صراحت بیان کرد؛ زیرا مانند میوهای است که هنوز کال است؛ اگر مطرح کنی باعث میشود ذهن افراد پریشان شود و شاید ظرفیت پذیرش این حرف را نداشته باشند، باید حرفی که میخواهی بزنی پخته باشد و همه امکانات برای حرف زدن مساعد بماند. برای رسیدن به هدف بایستی در راه مستقیم پیش بروم اینکه هیچگونه تفکر منفی نداشته باشم؛ اگر میخواهم در کار به نتیجه برسم میبایست در صراط صحیح و مستقیم حرکت کنم و از کسانی که به من انرژی منفی میدهند دوری کنم، این خواست امروز من است که تقدیر فردا را برایم رقم میزند.
همسفر فاطمه؛
وقتی الان میگویم چرا زندگیام به این شکل است قطعاً بذری است که کاشتهام که اکنون دارم برداشت میکنم، میتوانم از امروز سعی کنم بذرهای خوبی بکارم. در کنار استاد خود آقای مهندس حسین دژاکام توانستم یاد بگیرم؛ اگر مسیر من به کنگره۶۰ نمیخورد شاید خیلی خرابکاریهای ديگری میکردم که قابل جبران نبود و زمانی هم که میخواستم آنها درست کنم زمان زیادی را از دست میدادم.
بعضیها معتقدند که زندگی جبر است و کسانی بر این باورند زندگی اختیار میباشد؛ ولی هم اختیار است، هم جبر. حیات بر سه محور میچرخد: تقدیر، خواست و فرمان الهی. قضا هم یک تیری است که از چله کمان رها شده و قطعاً میخورد به هدف؛ اگر الان هر کاری کنم حتماً نتیجهاش را میبینم چه خوشایند باشد و چه بد. تقدیر نامه پیشین من و از قبل تولد است من در هر جایگاهی هستم عین عدالت خداوند میباشد. خواست هم میتواند روی سرنوشت من اثر بگذارد؛ اگر خواسته قوی داشته باشم و فرمان الهی هم باشد قسمت من عوض میشود، لطف خداوند همیشه شامل حال بندگانش بوده و هست.
منبع: سیدی قانون از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر مریم، همسفر لیلا، همسفر فاطمه
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
330