در وادی ششم حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا مینماییم. پنج تا وادی قبل تفکر میکردیم بعد مطرح میکردیم که تفکر میتواند هم مثبت و هم منفی باشد. ممکن است در مورد یک بیماری یا یک مسئله مثبت یا منفی تفکر کنیم. آن چیزی که منطقی و درست است، به آن تعقل یا فکر معقول میگوییم و تفکری که به راه منفی ختم شود، به آن تفکر شیطانی، اهریمنی یا ضدارزشی میگوییم. انسان برای تشخیص تفکر و کارهای مثبت و منفی به یک ترازو نیاز دارد که مشخص کند این تفکر صحیح یا غلط بوده و نام این ترازو عقل است؛ سیستم عقل بررسی، برنامه ریزی و نظارت میکند و برای تشخیص درست یا اشتباه بودن موضوع به یکسری اطلاعات، آگاهی و مدارک نیاز دارد.
برای مثال ما این همه اطلاعات را داریم و در هنگام برخورد با هر کاری عقل باید به این اطلاعات رجوع کند و سابقه دربیاورد و تشخیص بدهد که این کار درست یا غلط است؛ مانند قاضی یک دادگاه که به حرف متهم و شاکی گوش میدهد بعد اسناد را بررسی میکند و رأی را صادر میکند. کلمه عقل یک واژه عربی بوده که به معنی هدایت کننده و از کلمه عقال گرفته شده است. روح نیز از عقل پیروی می کند؛ اما عقل تابع خودش می باشد. عقل جزء صور پنهان بوده و انسان در تمام مسیر تکاملی خود باید به فرمان عقل برسد. فرمان عقل یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین مسائل زندگی است، در صورتی که درست به آن عمل شود، انسان در صلح و آرامش قرار میگیرد و هر چه میزان عقل کمتر باشد شخص در بدبختی و بیچارگی خواهد بود.
تمام موجودات هستی دارای تفکر هستند تا جایی که سنگ نیز از نیروی تفکر و تعقل برخوردار است؛ اما میزان آن متفاوت است. مثال: درختی که خود را به سمت نور خورشید کج میکند دارای تفکر و اندیشه است؛ زیرا درخت میداند که به نور احتیاج دارد و نور عامل رشد کردن و زنده ماندن درخت است. عقل از موادی تشکیل شده است که ما هنوز ذرهای از آن را نمیدانیم و عقل هر چه باشد از گوشت، پوست، و استخوان نیست؛ به همین خاطر فناناپذیر است؛ چون عقل با مرگ از بین نمیرود. ممکن است که بگوییم مغز چیست؟ مغز جایگاه یا وسیلهای برای عقل است، همانطور که زبان وسیلهای برای چشیدن یا سخن گفتن است. عقل در کیهان یا کشور وجودی ما یا جسم ما در حکم یک فرمانروای عادل و بزرگ است که نشان از قدرت مافوق دارد و یا به عبارتی فر ایزدی دارد.
در مسائل زندگی هر چه فرمان دهیم، همان را به اجرا درآوریم. وقتی در شرایط خاصی قرار گرفتیم که اوضاع و احوال روزگار به نفع ما نیست یا در شرایط مناسب برای انجام کار ضدارزشی هستیم، بلافاصله صدایی به ما میگوید: ناامید نشو! اوضاع درست میشود، امیدوار باش! تلاش کن و این کار ضدارزشی را انجام نده و صدایی دیگر می گوید: من که گفتم زندگی سراسر پوچ و مرگ به این زندگی شرف دارد و هزاران سخن دیگر یا میگوید کارت را انجام بده هیچکس متوجه نمیشود، متوجه میشویم که اولی صدای عقل و دومی صدای نفس اماره است و اکنون متوجه میشویم که مشکل اساسی و نبرد درون ما همین جاست؛ زیرا در مقابل این فرمانروای عادل، یک
نیروی فوقالعاده قوی و زیرک وجود دارد که نمیگذارد ما به فرامین فرمانروای عقل توجه کنیم.
اسم این نیرو همان نفس اماره است و انسان را تا مرحله انهدام کامل پیش میبرد؛ پس افکار، اندیشه و فرامین عقل و نفس اماره بسیار ارزشمند و سازنده هستند. درون انسان همیشه یک نبرد واقعی بین عقل و نفس وجود داشته تا یکی از آنها پیروز شوند که عقل با نفس امرکننده و روح با جن درگیر میشوند، نفس امرکننده انسان را به سمت امیال و خواستههای خود جذب میکند؛ زیرا یک نفس حیوانی و دشمنی بسیار زیرک و قدرتمند است که در مقابل عقل قرار میگیرد.
منبع: سیدی وادی ششم بخش یک
رابطخبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
36